صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 08
کد خبر: ۳۴۷۵۵
تاریخ انتشار: ۲۱:۵۳ - ۱۴ آذر ۱۳۹۵

ماجرای عجیب‌ترین داعشی جهان (تصاویر)

از هر زاویه‌ای که به زندگی Mo با نام واقعی محمد داخلالا (Muhammad Dakhlalla) نگاه کنیم، او یک دانشجوی کاملا عادی آمریکایی محسوب می‌شود.
رویداد۲۴- از هر زاویه‌ای که به زندگی Mo با نام واقعی محمد داخلالا (Muhammad Dakhlalla) نگاه کنیم، او یک دانشجوی کاملا عادی آمریکایی محسوب می‌شود.



به گزارش رویداد۲۴ به نقل از سی ان ان، محمد سال گذشته به همراه یک دانشجوی دیگر دانشگاه میسیسیپی آمریکا حین ورود به فرودگاه برای پیوستن به گروه تروریستی داعش دستگیر شد. این اتفاق اما چگونه رخ داد؟


محمد داخلالا می‌گوید از اینکه از پدرش در مورد "مذهب و داعش" سوالی نپرسیده، افسوس می‌خورد


مصاحبه با محمد در زندان

محمد در یک زندان فدرال ایالات متحده در حبس است. او آماده اولین مصاحبه طولانی‌اش با CNN شده و پس از شنیدن سوال به شکلی عصبی می‌خندد و می‌گوید: «دقیقا بگویید از کجا شروع کنم؟»

امروز اولین روز از حکم حبس 8 ساله اوست. محمد به جرم "تلاش برای پیوستن و کمک به داعش" محکوم شده ولی ابدا عقاید افراطی ندارد. او می‌گوید به خاطر "عشق و عاشقی" تا گردن در این منجلاب فرو رفته است.
    
سال آخر دانشگاه و آغاز مشکلات

محمد داخلالا در میسیسیپی زاده و در همانجا نیز پرورش یافت. او کوچکترین فرزند خانواده است و چهار برادر نیز دارد. در بین دوستانش نیز هم افراد مسلمان و هم افراد غیرمسلمان دیده می‌شود. محمد در طول زندگی‌اش با دختران زیادی آشنا نشده بود تا اینکه ماجرای سال آخر دانشگاه به وقوع پیوست. او در سال آخر عاشق «جائلین یانگ» (Jaelyn Young)، دانشجوی ممتاز سال دوم شیمی شد.

محمد می‌گوید: «اوایل سال آخر دانشگاه بود که با این خانم آشنا شدم. او زیبا بود و از همین دست حرف‌ها؛ اما خب چیز دیگری که مرا جذب زنان می‌کند هوشیاری، تیزهوشی و روشنفکری آن‌هاست. به همین خاطر بود که بیشتر با جائلین آشنا شدم. با هم این طرف و آن طرف رفتیم. او علاوه بر داشتن علاقه به من، پیش از شروع رابطه به من گفته بود که به اسلام نیز علاقه دارد.»

محمد در محیطی اسلامی بزرگ شد. پدرش "عدی" امام جمعه اقلیت‌های مسلمان شهرشان است که چند دهه پیش در بيت لحم‎‎ در کرانه باختری زندگی می‌کرد. لیزا، مادر محمد در نیوجرسی به دنیا آمده بود و سپس به دین اسلام روی آورده بود. عدی و لیزا امید داشتند که بتوانند "مرکز اسلامی میسیسیپی" را در شهر استارویل تاسیس کنند.

اما دیری نپایید که پس از ازدواج، جائلین نیز به اسلام روی آورد و این مسئله محمد را کاملا شگفت‌زده کرده بود.


محمد داخلالا و جائلین یانگ


محمد می‌گوید: «یک روز جائلین به من گفت که در مورد تغییر دین به اسلام تصمیم جدی گرفته و می‌خواهد مسلمان شود. در همان روز وقتی او مسلمان شد، واقعا شگفت زده شدم. راستش را بخواهید من در آن لحظه در مسجد مشغول راز و نیاز بودم و پدر و مادرم اولین کسانی بودند که متوجه به روی آوردن جائلین به اسلام شدند. وقتی به خانه برگشتم، فهمیدم که او مسلمان شده و واقعا از خوشحالی زبانم بند آمده بود.»

محمد حالا در مورد "سورپرایز دوم" می‌گوید: «تقریبا چند هفته بعد، جائلین بدون اینکه من چیزی گفته باشم یا تلاش کرده باشم که او را مجبور کنم، خودش تصمیم گرفت که حجاب کامل را به عنوان پوشش برگزیند. منظورم این است که کاملا تصمیم خودش بود. او چادر به سر کرده بود.»

خانواده محمد می‌گویند که جائلین از چادر و نقاب استفاده می‌کرده و فقط چشم‌هایش مشخص بودند. جائلین به سرعت تغییر می‌کرد و به لحاظ تمام جوانب، مدام محتاط‌تر و سخت‌گیرتر می‌شد.

محمد با خنده می‌گوید: «هنگامی که جائلین داشت به سرعت متحول می‌شد، من هم باید کمی فکر می‌کردم. شاید... باید... با یک نگاه انتقادی آن را تحلیل می‌کردم. مثلا به این فکر می‌کردم که کمی تند رفتیم.»

محمد اما می‌گوید که عشق او را کور کرده بود.


«خب می‌دانید، عشق می‌تواند هوش و منطق شما را کور کند. من به این قضیه ایمان دارم. منظورم این است که اگر بحث عشق وسط نبود، من الان اینجا به عنوان متهم با شما صحبت نمی‌کردم. اصلا فکرم به این مورد قد نمی‌داد.»

اداره فدرالی زندان‌ها به ندرت فضا را برای مجرمانی مانند محمد باز نگه می‌‎دارد. مصاحبه او با CNN کاملا یک استثنا است که بر اساس توافقی بین وزارت دادگستری، CNN و محمد صورت گرفته است. سخنان محمد نشان می‌دهد که قدرت زیاد تبلیغات اینترنتی داعش تا چه اندازه برای جوانان آمریکایی خطرناک است. جائلین که او هم در این پرونده محکوم شده، تمایلی به مصاحبه با CNN نداشت.


محمد داخلالا در ماه اوت به تحمل 8 سال حبس محکوم شد. او هنگام آزادی از زندان فدرال 32 ساله خواهد بود

پیوستن جائلین به داعش

جائلین پس از روی آوردن به اسلام به سرعت سراغ دنیای مجازی رفت و آنجا "داعش" را پیدا کرد. جائلین به ندرت ویدیوهایی که مشاهده می‌کرد را نشان محمد می‌داد؛ غافل از آنکه آن ویدیوها کار خودش را کرده بود!

محمد می‌گوید: «ماجرا از اینجا شروع شد که جائلین دقیقا چه زمانی مسلمان شد، چرا که دوست داشت بیشتر یاد بگیرد. مطمئن نیستم که اولین بار چگونه با آن ویدیوهای تبلیغاتی داعش آشنا شد اما برخی از آن ویدیوها را یادم می‌آید. مثلا یکی از نخستین ویدیوهایی که به یاد دارم، در مورد چگونگی شکل‌گیری داعش بود. در آن ویدیو به درگیری‌های تاریخی در خاورمیانه به عنوان اساس شکل‌گیری داعش اشاره شده بود. آن ویدیو سپس طوری همه چیز را به هم ربط می‌داد که انگار همه چیز تقصیر جوامع غربی است. در ویدیو چندین غیرمسلمان را می‌بینی که از واژگان نامناسب استفاده می‌کنند.»

جائلین آن ویدیو را به محمد نشان داده بود. محمد می‌گوید: «وقتی آن ویدیو را نشانم داد، متوجه شدم که چقدر تحت تاثیر قرار گرفته است. خشم درونی‌اش را احساس می‌کردم و وقتی آن را به من انتقال داد، به خاطر عشقی که به او داشتم، همان احساس نیز به من منتقل می‌شد.»


دستگاه تبلیغاتی داعش خطری برای تمام جوانان محسوب می‌شود


ماه عسل در کنار داعش

محمد می‌گوید که هدفشان از پیوستن به داعش شرکت در جهاد یا ارتکاب خشونت نبود - قصدشان کمک به دیگر مسلمانان در کشور مسلمان تازه تاسیس شده بود!

او می‌گوید: «وقتی جائلین اولین بار به این ویدیوها نگاه کرد، باور عجیبی به آن‌ها پیدا کرد. او با خود می‌گفت که خب این [داعش] همان گروهی است که قرار است به کمک مسلمانان بیاید. این موضوع پس از مشاهده ویدیوها برای من هم جا افتاد که مردم دارند در بازسازی شهرها و کمک به نیازمندان، دست یاری به هم می‌رسانند. این چیزها برای ما به مثابه کمک‌های بشردوستانه بود.»



این اظهارات کاملا احمقانه به نظر می‌رسد اما این عاشق جوان کاری را انجام داد که معشوقه‌اش انجام داده بود. محمد می‌گوید: «در تمام این مدت که او مرا متقاعد می‌کرد، واقعا نمی‌دانم که چگونه به اینجا رسیدیم. اما می‌دانم که جائلین از عشق من به خودش آگاه بود و هر کاری که او می‌گفت را چشم‌ بسته انجام می‌دادم.»

آن‌ها از طریق اینترنت با افرادی مکاتبه کردند که به باورشان عضو داعش در سوریه بودند. یکی از پیام‌های محمد این بود: «کار با کامپیوتر را خوب بلدم. از آی.تی. هم سر درمی‌آورم. آنجا به کارتان می‌آیم.»

"باز نخواهم گشت"

بنا به گزارش FBI، جائلین با شخصی ارتباط برقرار گرفت که فکر می‌کرد به آن‌ها در سفر به ترکیه و عبور از مرز و پیوستن به داعش در سوریه کمک خواهد کرد. آن دو به شکلی پنهانی با هم ازدواج کردند و پس از گذراندن دوران آماده‌سازی طولانی، بلیط یک طرفه به سمت استانبول را خریداری کردند.

محمد و جائلین سرانجام در روز 8 اوت سال 2015 چمدان‌هایشان را بستند. محمد پیش از رفتن یک نامه خداحافظیِ احساسی برای پدر و مادرش نوشت. در خط آخر نامه آمده است: «متاسفم. دوستتان دارم. تصمیم گرفتم که اینجا را ترک کنم و دیگر برنخواهم گشت.» همچنین تصویر قلبی کوچک در انتهای نامه خودنمایی می‌کند. آن دو سپس به فرودگاهی در نزدیکی کلمبوس در میسیسیپی رفتند. آن‌ها حتی تا نزدیکی گیت پرواز نیز پیش رفتند اما در نهایت دستگیر شدند.


نامه خداحافظی محمد


دستگیری در فرودگاه

محمد در آن لحظه به خودش گفت: «همه چیز تغییر کرد. قلبم ایستاد. انگار تمام بدنم بی‌حس شده بود. داشتم با خودم فکر می‌کردم که الان باید چه خاکی بر سرمان بریزیم؟»

در گزارش FBI آمده که هم جائلین و هم محمد همان لحظه اعتراف کردند. البته نیازی هم به این کار نبود! مشخص شد که آن شخص که خودش را یک داعشی جا زده بود، در حقیقت مامور FBI بوده است.

آن‌ها در بهار سال گذشته مجرم شناخته شده و حکمشان در ماه اوت صادر شد. حکم محمد به خاطر همکاری با نهادهای امنیتی سبک‌تر بود، اما برای جائلین که از نگاه مقامات امنیتی به عنوان مغز متفکر شناخته شده بود، حکم 12 سال حبس صادر شد.

بزرگترین افسوس زندگی: مادر
محمد در طول مصاحبه حتی یک بار هم نام "جائلین" را به زبان نیاورد. به زبان آوردن نام یک زن دیگر نیز برای محمد مشکل بود: مادرش که هنگام دستگیری به سرطان مبتلا بود و اوایل سال جاری میلادی از دنیا رفت.

او می‌گوید: «یکی از بزرگترین افسوس‌های زندگی‌ام که همین حالا هم ذهنم را مشغول به خود کرده این است: من زنی را به مادرم ترجیح دادم که تنها یک سال او را می‌شناختم و به خاطرش به مادرم دروغ گفتم. مادرم همیشه در طول زندگی‌ام از من حمایت می‌کرد اما من هرگز قدر این موضوع را ندانستم. من همیشه در زندگی با مادرم صادق بودم ولی عشق به یک دختر دیگر کافی بود تا زندگی‌ام را واژگون کنم.»


داعشی توانسته‌اند توسط شبکه‌های اجتماعی جوانان کشورهای مختلف از جمله ایالات متحده را جذب گروه خود کنند

محمد از این بابت که چرا در دوران سراسیمگی، به ویژه در مورد مذهب، از پدرش کمک نگرفته به شدت افسوس می‌خورد. پدرش امام جمعه مسجد است و هرگز به پسرش نیاموخته که خون کسی را بریزد و یا به کسی آزار برساند. محمد می‌گوید: «ای کاش به جامعه مسلمین پناه می‌بردم. ای کاش به پدرم پناه می‌بردم زیرا او در این دست مسائل بسیار باسواد است. منظورم علاوه بر اسلام، سیاست‌های خاورمیانه‌ای نیز هست. اگر با او مشورت می‌کردم، دقیقا به من می‌گفت که داعش چیست.»

نظر فعلی محمد در مورد داعش
از محمد در مورد تروریست‌هایی پرسیدم که در اروپا و سوریه دست به عملیات می‌زنند. او پاسخ داد که هرگز قصد نداشته در فعالیت‌های این چنینی شرکت کند.

محمد در همین ارتباط می‌گوید: «آن‌ها درک درستی از اسلام ندارند زیرا مهمترین هدف اسلام "برقراری صلح" است. شخص باید تسلیم خواست و اراده خداوند باشد. اما داعش می‌گوید که اگر می‌خواهید در راه رضای خدا حرکت کنید پس بهتر است به ما ملحق شوید زیرا ما جامعه واقعی مسلمانان هستیم... اما داعشی‌ها این کار را انجام نمی‌دهند. اسم کاری که داعش انجام می‌دهد، اصلا "اسلام" نیست. اگر هر کس احساس کرد که دارد به تفکرات داعشی‌وار نزدیک می‌شود، چاره‌اش نزدیک شدن به جامعه مسلمین است. آن‌ها به شما خواهند گفت که نه، پیوستن به داعش ایده اشتباهی است.»

اینک دیگر کام محمد تلخ نیست؛ در واقع او خوشحال است که دستگیر شده است. محمد می‌داند که اگر پایش به سوریه باز می‌شد، احتمال کشته شدنش بالا بود. او همچون قبل مسلمانی متعهد باقی خواهد ماند و هنگام آزادی از زندان 32 ساله خواهد بود.

* وبسایت فرادید
نظرات شما