صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ - 2024 January 15
کد خبر: ۳۴۷۸۶۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۴ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۵ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

دولت‌ها چگونه پشت دشمن فرضی پنهان می‌شوند؟

قدرت‌هایی که با ایده ناسیونالیسم توطئه انگار روی کار آمده‌اند، برای پیروزی و رسیدن به قدرت از سلاح دشمن فرضی و دگرستیزی استفاده می‌کنند و با این روش بر قدرت آنها افزوده می‌شود و در حالی که حامیان دموکراسی از اشاعه دموکراسی ناامید شده‌اند، منفعلانه شاهد کمرنگ شدن تسامح و تساهل هستیم.

رویداد۲۴ لیلا فرهادی: مردم به دنبال قدرت و آرامش در قوم، ایمان یا ملت خود هستند. شما به خوبی می‌توانید دلیل چنین جستجویی را متوجه شوید. اگر مردم نسبت به همشهریان خود احساس همدلی داشته باشند، به احتمال زیاد برای خیر عمومی هم قدم بر می‌دارند. در قرون ۱۹ و ۲۰ عشق به کشور و «میهن‌دوستی» باعث می‌شد مردم به دنبال آزادی خود از یوق امپراتوری کشور‌های دور باشند اما متاسفانه، یک روی سکه این عشق به «خود»، کریه است.

نشریه اکونومیست به پدیده‌ای به نام «ناسیونالیسم پارانویید» اشاره کرده که به عنوان نظم جدید جهانی در حال توسعه در سراسر دنیاست. این نوع ملی‌گرایی مبتنی بر «دشمن فرضی» و «دگرستیزی» به روی کار آمدن قدرت‌هایی منجر شده که از ابزار ناسیونالیسم برای سوءاستفاده خود از قدرت بهره گرفته‌اند.

در یادداشت این نشریه آمده، روی دیگر سکه عشق به «خود»، ترس و سوءظن نسبت به «دیگری» و بروز یک نوع «ناسیونالیسم توطئه‌انگارانه» است که نسبت به تسامح و تساهل موضع‌گیری منفی دارد. علاوه بر این، سیاستمداران به این درک رسیده‌اند که می‌توانند از این نوع ناسیونالیسم سوءاستفاده کنند و با دامن زدن به بی‌اعتمادی و نفرت و مهار آن‌ها به نفع خود و دوستانشان به قدرت برسند.

تجارت جهانی تحت الشعاع رقابت آمریکا و چین

نظم مبتنی بر تجارت و ارزش‌های جهانی پس از جنگ امروزه تحت‌الشعاع رقابت آمریکا و چین قرار گرفته است. مردم عادی از سوی نیرو‌های خارج از کنترل‌شان، از گرسنگی و فقر گرفته تا تغییرات آب‌وهوایی و خشونت، تهدید می‌شوند. سیاست‌مداران هم در این بین با استفاده از ناسیونالیسم توطئه‌ای، ترس شهروندان خود را طعمه قرار رسیدن به قدرت قرار می‌دهند.

«ناسیونالیسم پارانوئید» با ترکیبی از اغراق و دروغ کار می‌کند؛ برای مثال ولادیمیر پوتین معتقد است اوکراین دست‌نشانده ناتو است که گروه‌های فاشیست آن روسیه را تهدید می‌کنند. حزب حاکم هند هشدار می‌دهد که مسلمانان برای اغوای دوشیزگان هندو «جهاد عشقی» به‌راه می‌اندازند. رئیس‌جمهور تونس «طرح آفریقای سیاه» را توطئه‌ای برای جایگزینی اکثریت عرب کشورش می‌خواهد و آن را محکوم می‌کند و به طور کلی رهبران ناسیونالیسم پارانوئید با شعله‌ور کردن شور ملی‌گرایانه، قدرت را به دست آوردند و پس از رسیدن به مقام، با استفاده از انگاره «دشمن فرضی»، افکار عمومی را منحرف می‌کنند.

«دانیل اورتگا» رئیس جمهور نیکاراگوئه مثال خوبی است که نشان می‌دهد این روش چقدر می‌تواند موثر باشد. از زمانی که اورتگا در سال ۲۰۰۶ به قدرت رسیده، ایالات متحده را یک نیروی شیطانی جلوه داده و مخالفان خود را «عوامل امپراتوری یانکی» می‌خواند. او رسانه‌ها را کنترل می‌کند و خانواده خود را در در راس قدرت قرار داده است. در جریان اعتراضات سراسری سال ۲۰۱۸ در نقد فساد و بی‌رحمی رژیم، اورتگا‌ معترضانش را «خون آشام» نامید و آن‌ها را زندانی کرد.

تحلیل آماری ما نشان می‌دهد که دولت‌ها از سال ۲۰۱۲ ملی‌گراتر شده‌اند و هرچه ملی‌گراتر باشند، تمایل بیشتری به فساد دارند. نقش مهم‌تر ناسیونالیسم پارانوئید، تبدیل شدن آن به ابزاری برای از بین بردن توازن و کنترل لازم به عنوان زیربنای یک حکمرانی خوب است: مطبوعات آزاد، دادگاه‌های مستقل، سازمان‌های غیردولتی و اپوزیسیون وفادار.


مطالبی برای مطالعه بیشتر در این زمینه

حکومت‌ها چگونه مجری انحصاری خشونت و سرکوب شدند؟

منافع ملی چیست و چگونه به ابزار سرکوب بدل می‌شود؟

ناسیونالیسم چیست؟

میهن پرستی چگونه ایجاد می‌شود و چگونه از بین می‌رود؟

چرا خودکامگان به ترویج غم نیاز دارند؟

سیاست چیست و چرا ایده «من سیاسی نیستم» درست نیست؟

سمت درست تاریخ یعنی چه و تبعات هولناک این ایده چیست؟

چرا حکومت‌ها، خشونت را به حاکمیت قانون انتخاب می‌کنند؟


حذف اتحادیه‌ها و سندیکاها برای فرار از نظارت

رهبران نمی‌گویند: «من می‌خواهم اتحادیه‌ها را پاکسازی کنم تا بتوانم مخالفان سیاسی خود را خفه کنم.» آن‌ها می‌گویند: «سندیکاها و اتحادیه‌ها خائن هستند!» آن‌ها اعتراف نمی‌کنند که می‌خواهند سازمان‌های غیردولتی را برای فرار از نظارت و پاسخگویی سرکوب کنند. آن‌ها قوانینی را تصویب می‌کنند که هر سازمانی را که بودجه یا حتی مشاوره دریافت می‌کند، به عنوان «عامل خارجی» معرفی شود و کنترل‌های سختی را بر این نهاد‌ها تحمیل می‌کند یا به سادگی آن‌ها را ممنوع می‌کند. آن‌ها مطبوعات را تعطیل نمی‌کنند بلکه صاحب آن می‌شوند. بر اساس یک برآورد، حداقل ۵۰ کشور در سال‌های اخیر جامعه مدنی را محدود کرده‌اند.

به عنوان مثال، «قیس سعید» رئیس‌جمهور تونس قبل از اینکه سیاه‌پوستان را مسئول مشکلات کشورش بداند، به دلیل مدیریت بدش در اقتصاد، محبوبیتی نداشت. اکنون تونسی‌ها موضع جسورانه او را در برابر یک اقلیت کوچک تحسین می‌کنند. در عین حال «قیس سعید» قوه قضاییه را به هم ریخت و کمیسیون مبارزه با فساد را تعطیل کرده و اختلاس در کشور تشدید شده است.

هنگامی که نهاد‌ها تضعیف شوند، سوءاستفاده‌ها آسان‌تر می‌شود: استبداد در نیکاراگوئه یا زیمبابوه به مراتب کمتر از مجارستان محدودیت دارد. اما در همه این کشورها، مردانی که در قدرت هستند، تهدید علیه ملت را بهانه‌ای برای تضعیف دادگاه‌ها، مطبوعات یا مخالفان کرده‌اند و این رویکرد یا دوران یک دولت فاسد را طولانی کرده یا باعث تشدید فساد تشدید شده است.

«ناسیونالیسم پارانوئید» یک رویکرد منفی علیه «حکمرانی خوب» است. پایان جنگ سرد منجر به شکوفایی دموکراسی در سراسر جهان شد. کشور به کشور انتخابات آزاد برگزار می‌شد و محدودیت‌هایی برای قدرت اجرایی ایجاد می‌کرد. بسیاری از سیاستمداران تشنه قدرت و غارت از این موضوع دلسرد شدند. در میان سرخوردگی عمومی پس از بحران مالی ۰۹-۲۰۰۷، آن‌ها فرصتی پیدا کردند تا کنترل خود را دوباره به دست گیرند. ناسیونالیسم پارانوئید به آن‌ها ابزاری داد تا برخی از این کنترل‌ها و توازن‌های مزاحم را از بین ببرند.

از آنجایی که این محدودیت‌ها اغلب با تشویق غربی‌ها همراه بوده (اگر نگوییم بودجه غربی)، دست رهبران آن در به تصویر کشیدن قهرمانان حکمرانی خوب به‌عنوان دست‌نشانده‌های خارجی باز بود. در کشور‌هایی که تحت حاکمیت استعماری بودند یا مداخله ایالات متحده را داشتند، مانند بسیاری از کشور‌های آمریکای لاتین، پیام «ناسیونالیسم پارانویید» مخاطبان خوبی پیدا کرد. اگر یک رهبر بتواند سوءظن عمیقی ایجاد کند به گونه‌ای که وفاداری بر حقیقت تقدم پیدا کند، آنگاه این رهبر می‌تواند هر منتقدی را که بخواهد، خائن خطاب کند.

ناسیونالیسم پارانوئید قرار نیست از بین برود. حاکمان از یکدیگر یاد می‌گیرند. آن‌ها نسبت به یک دهه قبل آزادتر هستند. حامیان دموکراسی نه تنها ایمان خود را به برنامه توسعه دموکراسی و حکمرانی خوب از دست داده‌اند، بلکه چین به عنوان یک کشوری که بر پایه «ناسیونالیسم پارانویید» بنا شده، این ایده را ترویج می‌کند که ارزش‌های جهانی مبتنی بر تسامح و حکمرانی خوب، نژادپرستانه هستند. این ایده، عدم مداخله خارجی و انتقاد داخلی را ترجیح می‌دهد. اگر مردم عادی می‌توانستند دروغ‌های پشت ناسیونالیسم پارانوئیدی را ببینند، متوجه می‌شدند که کمپین چین چقدر اشتباه است.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۱
گرگ
۰۹:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۰
مصداق سریال برره هست
علیرضا
۲۰:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۹
بزار روشن کنم سیاست چیزیست به نام نظم طبعیی و مصرفی بودنش الزامی ولی متاسفانه افراد دور و بری از ان به خوبي استفاده نمی‌کنند!!
محمدمعصومی
۱۹:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۸
دشمنی حکومت ها
خسارت ملت هاست
اقتصاد و فرهنگ ...
مرد تاجیک
۱۷:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۸
برکه کجایی دختر ایرانی
بعضی از مردمتان فکر می کنند
من تو را ندیده عاشق شدم
نمیدانند
دیده ام تو را و مجنون گشتم
شماره واتس آپی از تو کفایت می کند
البته فعلا کفایت می کند
فاطمه‌اسماعیلی
۱۵:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۸
سلام، وقتی اینجوری صحبت بکنید این منظور رو میرسونه که اره ما دشمن خارجی نداریم و تمام مشکلات از داخل هست‌ درصورتی که خودتون هم میدونید این ادعا مسخره است به خصوص در خاورمیانه که قبل از ایران، چندین کشور با همین حرفایی که "دشمن خارجی نداریم" کشور خودشون رو نابود کردند و اجازه حمله‌ی ناتو به کشورهاشون رو دادند. نکته دوم در اوکراین واقعا کودتا شده بود و ناتو به سمت شرق پیش اومده بود و فاشیست هاهم واقعا در اوکراین هستند. این حرف ها با سند و مدرک گفته شدن نه یک توهم توطئه. نکته سوم این چیزی که میگید رو من فقط در یک کشور به وضوح دیدم اونم امریکاست که قبلا شوروی رو دشمن خودش میکرد بعدش مسلمانان رو بعدشم چین رو تا سیاست های جنایتکارانشو برای مردمش توجیه کنه.
نظرات شما