انگیزه عجیب سارق برای سرقت/ متهم دستگیر شد

رویداد۲۴ اعتماد آنلاین نوشت: مردی که به بهانه انتقام از زنان خانمی را به خوابی ۴۸ساعته فرستاده بود، بازداشت شد.

 تحقیقات پلیسی در مورد این ماجرا زمانی شروع شد که زن میانسالی که از بیهوشی ۴۸ساعته بیرون آمده بود به شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت مراجعه کرد و به بازپرس محمد، ولی بیراموند گفت: شوهرم فوت شده است و یک پسر دارم. مدتی قبل با یک آقا آشنا شدم. او خود را قاضی معرفی کرده بود و خیلی مواقع که او را می‌دیدم بی‌سیم همراهش بود. ما چند بار با هم بیرون رفتیم تا بیشتر آشنا شویم، چون در نهایت قصد ازدواج داشتیم.

این زن ادامه داد: چند روز قبل برای آشنایی بیشتر با این مرد او را به خانه دعوت کردم. وقتی آمد یک بطری آب هویج همراهش بود. هرچه اصرار کردم خودش نخورد و گفت همان موقع که آب‌هویج را خریده، به اندازه کافی خورده است و الان میل ندارد. من پس از آنکه آب هویج را خوردم دیگر هیچ چیز یادم نمی‌آید و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. پسرم می‌گفت بعد از آنکه ۴۸ ساعت از من بی‌خبر بوده و هرچه زنگ زده جوابش را نداده‌ام سراغم آمده و من را بیهوش پیدا کرده و به بیمارستان برده است.

بیشتر بخوانید: لحظه سرقت وحشیانه موبایل در صف شلوغ نانوانی

این زن درباره شکایت خود گفت: بعد که از بیمارستان مرخص شدم فهمیدم آن مرد همه طلا‌ها و اسناد و مدارک و اموال باارزشی را که داشتم و چند میلیارد قیمت دارد با خودش برده است.

به این ترتیب پرونده‌ای تشکیل و موضوع سرقت به ماموران پایگاه چهارم آگاهی سپرده شد.

زن شاکی در اداره پلیس بار دیگر گفت: من ۴۸ ساعت بیهوش بودم و شست‌وشوی معده جانم را نجات داد. طلا و جواهر اسناد و مدارکم به ارزش چند میلیارد به همراه خودرو پژو ۲۰۶ من سرقت شده است.

با به دست آمدن این سرنخ پلاک خودرو سرقتی به واحد‌های انتظامی اعلام و دو هفته بعد متهم در حالی که سوار بر این خودرو با پلاک مخدوش قصد ورود به محدوده طرح ترافیک داشت، دستگیر و در بازرسی از خودرو بی‌سیم کشف شد.

متهم در بازجویی‌ها اعتراف کرد: چند سال پیش قصد ازدواج با دختر همسایه را داشتم، اما وقتی به خواستگاری رفتم گفتند باید کار و درآمد بالا داشته باشم برای همین به خارج رفتم و کار کردم و همه درآمدم را برای دختر مورد علاقه‌ام در ایران فرستادم. وقتی به ایران آمدم، فکر می‌کردم قرار است با هم زندگی کنیم. اما در کمال ناباوری دیدم که دختر مورد علاقه‌ام همه پول‌های من را دلار کرده و با دوستم که به خواستگاری‌اش رفته ازدواج کرده است. این باعث شکست و وضع بد و افسردگی من شد و حتی در بیمارستان بستری شدم. بعد از آن از زنان و دختران متنفر شدم و تصمیم به انتقام گرفتم. این اولین مورد جرم من بود و دنبال سوژه دیگری بودم که دستگیر شدم.