صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۰۴ مهر ۱۴۰۲ - 2023 September 26
کد خبر: ۳۴۹۶۵۲
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۲ - ۰۴ مهر ۱۴۰۲

ادعای عجیب مهاجم پرسپولیسی درباره مسمومیت عمدی

مسمومیت ناگهانی بازیکنان خوشه طلایی بعد از صرف ناهار در هتل عجیب‌ترین اتفاق این هفته فوتبال ایران بود.

رویداد۲۴ دیدار این هفته خوشه طلایی با خلیج فارس ماهشهر به میزبانی مسجدسلیمان، حواشی عجیب و استثنایی‌ای با خود داشت. بازیکنان تیم خوشه طلایی در رختکن دچار مسمومیت شدند اما در حالی که بسیاری از بازیکنان راهی بیمارستان شده بودند، مسئولان برگزاری بازی تصمیم به انجام مسابقه گرفتند تا خوشه طلایی با یک یار کمتر بازی را ادامه دهد.

مهدی شریفی، مهاجم باتجربه خوشه طلایی که سابقه بازی در پرسپولیس و سپاهان را هم دارد، روایتی باورنکردنی از این اتفاق داده که در ادامه می‌خوانید.

این مصاحبه عجیب و غریب را که شاید در فوتبال ایران بی‌نظیر باشد، در ادامه بخوانید:

شروع ماجرا: یک ناهار سمی!

ما روز بازی غذایمان را مثل همیشه خوردیم. ماکارانی بود و جوجه کباب و پوره سیب‌زمینی، کسانی که پوره خوردند مسموم شدند. ما یک عصرانه هم خوردیم و نشستیم در اتوبوس. یک هندزفری گذاشتم و سرم پایین بود و یک لحظه حس کردم که حالم خوب نیست. بعد سرم را بالا آوردم دیدم همه نایلون دستشان گرفتند و حالت تهوع دارند.

فیلم زامبی: نصف تیم مسموم شدند!

آنقدر اوضاع بد بود که اتوبوس زد کنار و کمی آبلیمو خوردند. من هم به روی خودم نمی‌آوردم اما یک لحظه حس کردم حالت تهوع دارم و ببخشید خودم هم اینطوری شدم. مثل فیلم زامبی بود، یکی می‌آمد روحیه بدهد و یک دقیقه بعد خودش هم مسموم می‌شد. واقعا همه چیز خیلی عجیب بود و ما در این حالت رسیدیم ورزشگاه.

شک و تردید: چه کسی ما را مسموم کرد؟

من نمی‌توانستم اصلا در آمبولانس بنشینم آنقدر که پشت سرهم حالت بهم می‌خورد. بعد رفتیم سرم زدیم و واقعا من اصلا در این دنیا نبودم و خیلی چیزها را یادم نمی‌آید. حتی همین الان هم معده‌ام می‌سوزد و حس می‌کنم زخم معده پیدا کرده‌ام. من خیلی مشکوک هستم به قضیه. ما در هتل دانشگاه مسجدسلیمان بودیم. طبیعتا آنجا تنها هتل شهر است و امکان ندارد که شما یک چیز کهنه دست کسی بدهید. به نظر من همه چیز مشکوک است.

تساوی تلخ: حس کردم دارم می‌میرم!

من الان هم معده‌ام می‌سوزد و واقعا بعد از سه روز حالم خوب نشده است. اما آن لحظه حس کردم دارم می‌میرم. ما تیممان خیلی خوب است اما وقتی یک نیمه ده نفره بازی کنی و اصلا بازیکنی برای تعویض نباشد، چه کار باید کنید؟ ما باید هر چهار بازی را می‌بردیم و این بازی هم با روحیه و امکانات خوب رفتیم اما اینطوری شد.

اتهام تند: فیلم بازی نکنید!

همه می‌گفتند مثل بازی پرسپولیس و سپاهان بود اما آنجا دو نفر بودند و اینجا نصف تیم مسموم شد. ما کلا ۸ بازیکن داشتیم، اما اصرار داشتند بازی برگزار شود. همه هم گارد داشتند که ما الکی می‌گوییم، چرا باید الکی بگوییم آخر؟ مگر می‌شود نصف تیم حالشان را خراب کنند که بازی برگزار نشود؟ اصلا چرا باید چنین کاری کنند.

بازی ده نفره: یک نفر از بیمارستان آمد!

ما ۱۰ نفره شروع کردیم و دقیقه ۴۰ یک نفر از بیمارستان آمد که بازی کند. بعد همین بازیکن خودش دقیقه ۶۰ تعویض شد. یک نفر دیگر که سِرُمَش تمام شده بود می‌آمد ورزشگاه جای یکی دیگر بازی می‌کرد. من حس کردم هیچ جانی در بدنم نیست. واقعا دم کسی که از بیمارستان رفت و بازی کرد، گرم. من اصلا چشمم باز نمی‌شد و گفتم اشکالی ندارد می‌روم بازی کنم. اما بلند شدم دیدم چشمم هیچ کجا را نمی‌بیند! من همین الان بدنم داغون است و انگار کتک خورده‌ام.

از خودم پرسیدم: نکند مرگ من اینطور باشد؟

الان مقصر کیست؟ من نمی‌فهمم. هتل نباید جوابگو باشد؟ شرایط من یک جوری بود که می‌گفتم که ای‌کاش مسموم شده باشم، نکند سم ریخته باشند و دارم می‌میرم؟ گفتم نکند مرگ من اینطور است و اگر اینطور باشد چقدر بدشانسم که بعد از این‌همه سابقه فوتبالی، دارم اینطوری می‌میرم. واقعا خیلی دردناک بود.

دلداری و ناگهان بیماری: قوی باشید!

رختکن ما عین این فیلم زامبی‌ها بود. مربی ما آمد به من گفت مهدی قوی باش بچه‌ها تو را نگاه می‌کنند، سی ثانیه بعد خودش داشت داد می‌زد که آی مُردم! یک نفر دیگر می‌آمد و بعد از یک دقیقه می‌گفت وای بیایید به من هم سرم بزنید! کسانی که سالم بودند اصلا قفل شده بودند.

پوره سمی: شانس آوردیم بعضی‌ها جوجه خوردند!

اگر چهار تا سالم نداشتیم و همه پوره خورده بودند، مطمئن باشید که ما در رختکن می‌مُردیم. چون کسانی که مسموم شدند اصلا جان نداشتند که بلند شوند و کاری کنند.

نظرات شما