رویداد۲۴ روزنامه شرق نوشت: تابستان ۱۴۰۱ درحالیکه ایران و آمریکا به توافق بسیار نزدیک بودند، همه چیز ناگهان بر هم خورد. هیچکس از جزئیات اطلاع نداشت و هنوز هم ندارد؛ اما اندکی بعد مشخص بود «نشت اطلاعاتی» خاصی گریبان دولت آمریکا را گرفته است. راب مالی مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا کنار رفت و اندکی بعد تهرانتایمز که نشریهای انگلیسیزبان در تهران است، اطلاعاتی درباره علت کناررفتن او منتشر کرد. او متهم بود که با «برخی از ایرانیان و محافل دانشگاهی تماس داشته و قوانین مربوط به حفاظت اطلاعاتش را رعایت نکرده است».
حالا فاز جدید این پروژه با میدانداری ایراناینترنشنال کلید خورده است؛ همان دستهای که روزگاری میگفتند: برجام به دست علی واعظ و گروه بینالمللی بحران نوشته شده، امروز مدعی «نفوذ ایران در آمریکا» میشوند. در این پروژه ایمیلهایی از مقامات سابق وزارت خارجه ایران در ایراناینترنشنال و وبسایت «سمافور» آمریکایی منتشر شده است که در ارتباط با گروه بینالمللی بحران بودند. سه ایرانی وزارت خارجه یعنی محمدجواد ظریف، مصطفی زهرانی، مدیرکل سابق امور راهبردی وزارت خارجه ایران و سعید خطیبزاده به همراه سه ایرانی آمریکایی در ردوبدل شدن این ایمیلها دیده میشوند. صرفنظر از آنچه اتفاق افتاده است، سؤالات زیادی دراینباره قابل طرح است: منشأ درز ایمیلهای ایرانی کجاست؟ آیا سایت وزارت خارجه ایران هک شده است؟ آیا این اولین پروژه بود؟ دست آخر اینکه هدف از اجرای این پروژه با دست ایراناینترنشنال چیست؟ آیا برهمزدن احتمال توافق را میتوان بهعنوان تنها هدف این پروژه در نظر گرفت؟ یا آنکه هدف این پروژه بینالمللی چیزی فراتر از برجام است.
افشای روابط با مسئولان ایرانی
ادعای اینترنشنال این است که به محتوای «هزاران ایمیلی» دسترسی پیدا کرده که بین دیپلماتهای ایران و اعضای یک شبکه در آمریکا ردوبدل شده است. اعضای این شبکه کسانی هستند که در گروه بینالمللی بحران همکار راب مالی بودند. راب مالی پیش از آنکه به وزارت خارجه آمریکا برود، مسئول میز ایران در گروه بینالمللی بحران بود.
براساس این گزارش در اواخر سال ۱۳۹۲ وزارت خارجه ایران حلقهای از تحلیلگران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران»
(The Iran Experts Initiative) تشکیل داد. علی واعظ بعد از انتشار این اسناد در گفتگو با BBC تشکیل این گروه و ارتباط را تأیید میکند. همچنین او تأیید میکند که هزینههای این گروه را نه دولت ایران؛ بلکه یک کشور اروپایی پرداخت کرده است که در گزارش نیز به نام آن اشارهای نشده است. سه نفر ایرانی-آمریکایی که در این پرونده به آنها پرداخته شده عبارتاند از:
۱- آرین طباطبایی: محقق خاورمیانه در اندیشکده «صندوق مارشال آلمان» مستقر در واشنگتن است. او درحالحاضر رئیس دفتر معاون وزیر دفاع آمریکا در امور عملیات ویژه و جنگهای محدود است و در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ مشاور رسمی رابرت مالی بوده است. او فرزند سیدجواد طباطبایی استاد علوم سیاسی ایرانی است که بهتازگی درگذشت.
۲ – علی واعظ: مدیر فعلی پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران که به ادعای ایراناینترنشنال پیشنویس توییتهای راب مالی را هم حتی هماکنون آماده میکند.
۳ – دینا اسفندیاری: از همکاران علی واعظ در گروه بینالمللی بحران.
علاوه بر این افراد از روزبه فارسی، همکار مؤسسه امور بینالملل سوئد و عدنان طباطبایی از مرکز تحقیقات کاربردی همکاری با شرق نیز در این گزارش بهعنوان کسانی که با پروژه «کارشناسان جوان ایرانی» مرتبط هستند، نام برده شده است.
سفر به ایران
در بخشی از این گزارش به تشکیل اولین جلسه این گروه با جواد ظریف در هتل کوبورگ وین اشاره شده و اهداف را اینگونه بیان کرده است: «سخنان ظریف، تحلیلگران ایران را مجذوب خود کرد. مقامات ایرانی از احساسات ملیگرایانه تحلیلگران عمدتا نسل دومی بهره بردند، به آنان دسترسی به مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی را دادند و از آنان برای سفر به تهران دعوت کردند. در مقابل، این تحلیلگران اشتیاق خود را برای همکاری و حمایت از سیاست خارجی جدید تهران که هدفش صلحآمیز و شفاف جلوهدادن برنامه هستهای ایران بود، نشان دادند». اسفند سال ۹۲ علی واعظ به همراه هیئتی از گروه بینالمللی بحران به تهران سفر کردند و با اکبر هاشمیرفسنجانی نیز دیدار داشتند. براساس ایمیلهایی که منتشر شده، قرار بود «راب مالی» نیز در این سفر آنها را به تهران همراهی کند؛ اما با ورودش به وزارت خارجه آمریکا در آن تاریخ همراهی با آن هیئت را کنسل میکند.
حالا این افراد متهم به همکاری با ایران هستند؛ آنهم در جهت اهداف سیاست خارجی ایران.
طرح کارشناسان
براساس گزارش منتشرشده خطیبزاده در ایمیلی که در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ (۵ مارس ۲۰۱۴) به مجید تختروانچی، یکی از مذاکرهکنندگان ارشد هستهای ایران و مصطفی زهرانی، رئیس مؤسسه مطالعات سیاسی و بینالمللی، ایده تشکیل این گروه را بیان میکند: «این ابتکار که ما آن را «طرح کارشناسان ایران» مینامیم، شامل یک گروه اصلی متشکل از شش تا ۱۰ نفر از ایرانیان شاخص نسل دوم خواهد بود که با اندیشکدهها و مؤسسات آکادمیک مطرح بینالمللی، عمدتا در اروپا و آمریکا مرتبطاند». همچنین ادعا شده است که اندکی پس از تشکیل این گروه زهرانی در ایمیلی به تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۳ (۳ آوریل ۲۰۱۴) از ظریف پرسیده بود: «به دستور رئیس قبلی خود مالی، علی واعظ به وین خواهد آمد. از گروه ما با چه کسی دستور میفرمایید دیدار کند؟».
بیشتر بخوانید: ماجرای ایمیلهای گروه نفوذ ایران در غرب چیست؟
مشورتها
اصلیترین اتهام افراد نزدیک به راب مالی در آمریکا این است که با افرادی از وزارت خارجه ایران در ارتباط بودند و از آنها مشورت دریافت میکردند. برای اثبات این ادعا چند ایمیل منتشر شده است. در یکی از این ایمیلها آرین طباطبایی درباره سفر به اسرائیل از جواد ظریف مشورت خواسته است که با مخالفت روبهرو شده است. سناتورهای آمریکایی، مقامات پنتاگون و دولت بایدن را تحت فشار قرار دادند که این نوع ارتباطات به منزله ارتباط با کشور متخاصم است؛ اما پنتاگون میگوید سوابق امنیتی آرین طباطبایی بررسی شده است. آنطور که از این گزارش برمیآید، آرین طباطبایی با دریافت مشورت از ایران سفر به اسرائیل را کنسل میکند. این میتواند یکی از مهمترین دلایل کینهتوزانه اسرائیل برای مقابله با این طرح نیز قلمداد شود؛ چراکه بهخوبی میدانیم برای اسرائیل چنین رفتاری چه معنایی دارد.
همچنین براساس این گزارش علی واعظ در ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ در یک ایمیل به مصطفی زهرانی مقاله خود با عنوان «خاطرات مفهومی دیپلماسی هستهای با ایران» را برای او فرستاده تا نظرات مقامات ایرانی را دریافت کند. آنها همچنین پیشنهاد دادند که میتوانند مقالاتی را به نام مقامات ایرانی آماده کنند تا در رسانهها منتشر شود. براساس این گزارش این گروه تلاش کرده بود تا به غرب نشان دهد که تعداد سانتریفیوژهای مورد احتیاج ایران نه هزارو ۵۰۰ عدد بلکه بیشتر است؛ موضوعی که در گفتگوهای هستهای به یک مناقشه بزرگ تبدیل شده بود. همچنین در تیرماه ۹۳ آرین طباطبایی لینک مقالهاش در بوستون گلوب را برای زهرانی فرستاده است که در آن به «پنج باور اشتباه درباره برنامه هستهای ایران» میپرداخت. هدف این مقاله تبیین فتوای منع تولید و استفاده از سلاحهای هستهای بود؛ موضوعی که توانست یکی از پایههای اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران قلمداد شود.
هدف ایمیلها
۱- تصاویر منتشرشده از ایمیلها این ادعا را مطرح میکند که ایمیلها از آدرس ایمیلهای شخصی به نام ظریف، زهرانی و خطیبزاده در یاهو و گوگل ارسال و دریافت شده است. در هیچ بخشی از این گزارش حتی یک نمونه از ایمیلهایی که بین طرفهای آمریکایی ردوبدل شده باشد، وجود ندارد. این موضوع اثبات میکند که هدف اصلی دسترسی به ایمیلهای طرف ایرانی ماجراست.
۲ – آیا تعداد ایمیلها آنطور که ادعا شده هزاران ایمیل را شامل میشود؟ بررسی گزارش نشان میدهد اینگونه نیست. آنها تنها چندین ایمیل را در اختیار دارند. نشانهای از اینکه حجم عظیمی از ایمیلها در دسترس این افراد باشد، دیده نمیشود. در این زمینه ما نمونههای دیگری را شاهد بودیم. هکشدن ایمیل سازمان تبلیغات اسلامی و همچنین خبرگزاری فارس نمونههای روشن و مشخص این دست هکشدن هاست. به اینها میتوان هکشدن سایت معاونت اول دولت را نیز که اطلاعات آن اندکاندک و آهسته منتشر میشود، اضافه کرد. اما آنچه مشاهده میشود، نه هزاران ایمیل بلکه تنها چندین ایمیل است که محتوای آن منتشر شده است.
۳ – درصورتیکه ایران اینترنشنال دسترسی به تعداد کثیری از ایمیلهای مقامات ایرانی ازجمله جواد ظریف را داشت، طبیعتا باید اطلاعات مهمتری از آن را به نمایش میگذاشت؛ اطلاعاتی مانند ارتباط ظریف با مقامات آمریکایی یا مواردی که آنها در میان خود به بحث و بررسی آن پرداخته بودند. سؤال اصلی اینجاست که اگر دسترسی به هزاران ایمیل ایجاد شده، چرا از میان هزاران ایمیل تنها ایمیلهایی که به بخشی از ایرانیان خارج مربوط میشد به رسانهها رسیده است؟
۴ –، اما این اولین پروژهای نبود که در این ارتباط شاهد آن بودیم؛ در همین رابطه به سه پروژه زیر میتوان اشاره کرد:
تهرانتایمز علیه مالی
تیرماه ۱۴۰۲ تهرانتایمز مدعی شد رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران، به دلیل گفتگوهای محرمانه با یک دیپلمات ارشد ایرانی در سازمان ملل و تعاملات مشکوک او با مشاوران غیررسمی ایرانیتبار، به مرخصی بدون حقوق اجبار شده است. در این بخش گزارش اینترنشنال و تهرانتایمز تنه به تنه یکدیگر میزند. موضوع گزارش تهرانتایمز نیز مانند گزارش ایراناینترنشنال ارتباط «مالی» با محافل دانشگاهی و تماس با ایرانیان بود. تهرانتایمز گزارش داده بود مالی در حد یک تاکتیک مذاکره، مرتب با محافل و افراد مختلف برای پیشبرد سیاستهای خود در مورد ایران در تماس بوده است. مالی از طریق این تماسها به دنبال تأثیرگذاری بر محاسبات تیم مذاکرهکننده ایرانی بود. اما نکته اینجاست که تهرانتایمز تا همین حالا نیز درباره افرادی از داخل ایران که طرف ارتباط با مالی باشند، هیچ سخنی به میان نیاورده، اما در عین حال در ارتباط با افراد بیرونی اسامی آنها مطرح شده است. بر اساس این گزارشها، این افراد عبارتاند از علی واعظ، دست راست سابق مالی در گروه بینالمللی بحران، ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات بینالمللی پیشرفته جان هاپکینز و تریتا پارسی، همکار فعلی پسر مالی در مؤسسه کوئینسی.
پروژه رسوایی مکعب سیاه
خرداد ۱۳۹۷ پروژهای با عنوان «مکعب سیاه» افشا شد که از ابتدای سال ۹۶ در دوران ترامپ به دنبال این بود تا افرادی را که درگیر در پروژه توافق هستهای در دولت اوباما بودند، با رسواییهای اخلاقی بیاعتبار کند. بر اساس گزارشها، تحقیقات خبرنگاران شبکه خبری آمریکایی «انبیسی» نشان داد که یک شرکت تجاری در حوزه امنیتی اسرائیلی با عنوان «مکعب سیاه» (Black Cube) با پیمانکاران دولتی و افراد خاص در وزارت خارجه آمریکا در تماس بوده است، با این هدف که افرادی را که در مذاکرات هستهای با ایران نقش داشتهاند، مورد اتهام قرار داده و چهره آنان را مخدوش کند. اسناد مرتبط با این شرکت که توسط شبکه خبری «انبیسی» گردآوری شده بود، مصاحبههایی با منابعی را شامل شده بود که بهطور مستقیم در ارتباط با آن شرکت بودهاند. منبعی آشنا به فعالیتهای این شرکت، گفته بود هدف آنان بیاعتبارکردن مقامهای دولت اوباما بود که در ارتباط با توافق هستهای با ایران کار میکردند. مکعب سیاه به دنبال شواهدی از رفتار نادرست از قبیل ناهنجاری جنسی یا فساد مالی توسط معماران توافق هستهای بود. کارکنان آن شرکت امیدوار بودند چنین شواهدی را از طریق برقراری ارتباط دوستانه با اهدافشان و خویشاوندان آنان بیابند».
بر اساس گزارشهای شبکه خبری «انبیسی» آمریکا، یکی از اهداف این گروه، ایرانیان مقیم آمریکا ازجمله تریتا پارسی بود. علی واعظ در واکنش به افشای ایمیلهای جدیدش در گفتگو با «بیبیسی فارسی» از پروژه «مکعب سیاه» به عنوان یکی دیگر از مواردی یاد میکند که با هدایت جریان «ضدبرجامی» علیه آنها اجرا شده بود.
رسوایی ایران دیس اینفو
رسوایی دیگر جریان ضدبرجامی به ماجرای جنگطلبان ضدبرجامی بازمیگردد. ماجرا با گزارش نگار مرتضوی در آسوشیتدپرس به یک رسوایی تبدیل شد که نشان میداد با بودجه دولت ترامپ پروژهای برای هدف قراردادن روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و استادان دانشگاه آمریکا اجرا شود تا آنها را ضمن متهمکردن به همکاری با جمهوری اسلامی، بیاعتبار کنند. مدیر این پروژه «مریم معمارصادقی» بود که مدیر مؤسسه «توانا» است. معمارصادقی و مؤسسه او از حمله نظامی ترامپ به ایران دفاع میکردند. بعد از انتشار گزارش اقدامات این گروه، وزارت خارجه آمریکا بودجه آنها را که با نام «مقابله با رفتارهای مخرب جمهوری اسلامی» دریافت کرده بودند، قطع کرد. به عبارت روشنتر این افراد با استخدام اکانتهایی در فضای مجازی، علیه خبرنگاران و استادان آمریکایی که از توافق هستهای دفاع میکردند، اقدام میکردند و همین دلیلی شد بر مسدودشدن بودجه میلیوندلاریای که دولت آمریکا در اختیار این افراد قرار میداد.
اهداف پروژه چیست؟
همکاری جریانهای مختلف ضدبرجامی که به صورت بینالمللی پروژه جدید را اجرا کردند، میتواند اهداف کوتاهمدت و بلندمدتی را دربر بگیرد. در قالب اهداف کوتاهمدت، جناح جنگطلب اسرائیل و ضدبرجامیون توانستند راب مالی را از مذاکرات حذف کنند تا احتمال بازگشت آمریکا به توافق برجام را کمتر کنند. در فاز بلندمدت آن میتوان حمله و تخریب علیه جواد ظریف را در نظر داشت. آیا این جریان به استقبال بازگشت ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده میرود؟ اهداف مشترک ضدبرجامیون داخل و خارج و اسرائیل در این پروژه چیست؟ آیا بعد از اجرای فاز اول و دوم این پروژه شاهد فاز سومی از آن خواهیم بود؟ و شاید مهمترین سؤال که میتواند نقش کلید ماجرا را ایفا کند، این است که «دسترسی به ایمیلهای مقامات ایرانی چگونه صورت گرفته است؟». آیا برای این سؤال پاسخی یافت میشود؟