رویداد۲۴ لیلا فرهادی: همایشی با عنوان «جشنواره بینالمللی خورشید» در شهر مشهد از صبح روز جمعه ۷ مهرماه در حال برگزاری است. بر اساس گزارشهای منتشر شده، دبیرخانه این همایش از ۱۰۰ فعال رسانهای زن از حدود ۴۰ کشور جهان دعوت به عمل آورده است. متولیان امر این همایش را به یاد «شیرین ابوعاقله» خبرنگار شبکه الجزیره که سال ۲۰۲۲ در فلسطین مورد هدف نیروهای اسرائیلی قرار گرفت و جان باخت، برگزار کردهاند.
بر اساس اطلاعات منتشر شده، «معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد» به همراه «معاون زنان ریاست جمهوری»، «بنیاد بینالمللی گوهرشاد» و «شورای شهر مشهد» متولی اجرای این برنامه بودهاند و آنگونه که اطلاعات و پنلهای جشنواره نشان میدهد «جمیله علمالهدی» همسر ابراهیم رئیسی شخصیت کلیدی این همایش بوده و بار دیگر در قامت «بانوی اول» مراسمی برگزار کرده است؛ چنانچه مجری برنامه نیز با همین عنوان او را معرفی کرد و هر چند همسر رئیسجمهور در سخنرانی اولین روز اختتامیه همایش سعی کرد عناوینی که به او اطلاق شده را اصلاح کند، اما سخنانش یادآور ضربالمثل قدیمی «آمد ابرو را درست کند، چشمش را کور کرد» بود.
همسر رئیسی در بخشی از سخنرانی خود گفته بود «تازه متوجه شدم که من را به عنوان بانوی اول معرفی کردند. لازم است توضیح دهم در ساختار جمهوری اسلامی ایران بانوی اول همسر رهبر معظم انقلاب هستند» و در ادامه گفت «سالهاست آرزو میکنم بتوانم برای انتقال خاطرات ایشان (همسر آیتالله خامنهای) کاری بکنم. خوشبختانه مشهدیها منزل ایشان را به موزه تبدیل کردهاند» و سپس به مسئولان برگزاری همایش پیشنهاد داد که مهمانان را برای بازدید از منزل «بانوی اول» ببرند.
البته او پیش از این درباره خودش این مسئله را بیان کرده بود و از تمایل به نوشتن کتابی مشابه میشل اوباما سخن گفته بود: «چند روز پیش کتابی مربوط به همسر رئیس جمهور آمریکا را به من دادند که در ایران ۳۷ بار ترجمه شده است. موضوع کتاب میشل رویای دختر آمریکایی است. از من خواستند مشابه این کتاب را بنویسم. کتاب را خواندم خیلی قشنگ و جذاب و تاثیرگذار بود. حتی بخشهایی از آن را به رئیس جمهور نشان دادم و ایشان گفتند کتاب نوشتن شما در این زمینه کار درستی است. بعید میدانم یک نفر این کتاب را نوشته باشد و تیم متخصص درگیر آن بودهاند. کتاب برای دختران جهان الگوسازی میکرد. الگوی او الگوی سیندرلا است. دختری معمولی از زندگی معمولی حرکت میکند و به بالاترین مقام دنیوی میرسد. از جهت الگوی زنانگی چیز جدیدی نداشت، اما امروزی و اثرگذار نوشته شده بود.»
البته همان زمان هم جمیه علمالهدی یک نکته بزرگ را فراموش کرده بود؛ اینکه میشل اوباما نماینده طبقه سیاهپوست آمریکا بود که سالها نه تنها در سیاست این کشور، که در سایر مناسبات هم جدی گرفته نمیشدند. میشل اوباما در چنین جامعهای رشد کرده و در واقع انتخاب یک زوج سیاهپوست این معنا را در بازسازی تاریخ آمریکا داشت که «در کشوری که سیاهان شکنجه میشدند و به بردگی گرفته میشدند، حال یک سیاه پوست رئیس جمهور شده است.» این یعنی تغییر رفتار با سیاهپوستان نه به صورت یک شعار، بلکه در واقعیت انجام شده است.
در مقابل، اگر به سابقه جمیله علم الهدی نگاه کنیم، او همسر رئیس سابق قوه قضاییه ایران و رئیس جمهور کنونی ایران و دختر امام جمعه مشهد است که سالها در استان خراسان رضوی به عنوان قدرت اول مطرح بوده است؛ این یعنی او هیچگاه نماینده طبقه محذوف و مظلوم جامعه نبوده بلکه دقیقا نماد چهره معروف شده از بستر خانوادههای قدرت بوده و از همین منظر سخت است زنان ایران بتوانند نماد الیگارشی قدرت در ایران را به عنوان زن تراز و الگو بپذیرند.
بیشتر بخوانید: همسر رئیسی و پروژه میشل اوباما شدن/ چرا جمیله علم الهدی گزینه مناسبی برای الگوسازی دختران ایرانی نیست؟
استفاده از عنوان «بانوی اول» برای جمیله علم الهدی از ابتدا مورد انتقاد بسیاری از فعالان سیاسی و رسانهها بود، اما به طور معمول رسانههای منتقد به «عناد» و «غربگرایی» متهم میشدند. اما جالب اینجاست این اظهارات این بار با انتقاد شدید رسانههای اصولگرا و رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی هم مواجه شده است. کانال تلگرامی «بیسیمچی مدیا» خطاب به همسر رئیس جمهور نوشته «خانم علمالهدی بانوی اول دیگه چیه؟ در ساختار جمهوری اسلامی ایران و تاریخچه آن جایگاهی تحت عنوان «بانوی اول» نداریم.» این کانال تلگرامی استفاده از عنوان «بانوی اول» را «اسکی رفتن» (تقلید کردن) از آمریکاییها خوانده و گفته «مگه قراره ما هم از این آمریکاییهای پدرسوخته اسکی بریم؟» باقری مجری صداوسیما هم در نقد علمالهدی نوشته «قرار به انتخاب بانوی اول باشد، مادران و همسران شهدا در صدر لیست هستند، نه همسران مقامات سیاسی.»
مهمترین واکنش اما واکنش مهدی فضائلی عضو دفتر رهبر انقلاب بود که در توییتی نوشت: «کم نبودهاند بانوان بزرگ و عالیقدری که در کنار مردان بزرگ نقشآفرینی کردهاند اما خطاست که دولتمردان برای تکریم آنها از الگوی نابجای بیگانگان کپیبرداری کنند.»
خبرگزاری تسنیم هم در گزارشی که نخواسته شدت نقد آن خیلی زیاد شود، خطاب به جمیله علمالهدی نوشته «اینکه تصوّر شود با ریاستجمهوری یک فرد در ایران، برای همسر ایشان، جایگاه بهخصوصی به لحاظ ساختار قانون اساسی کشور ایجاد میشود، قطعاً خطاست.» و در ادامه نوشته «نباید مباحثی که اصلاً نه صحیح است و نه ضرورتی برای طرح آن وجود دارد، مثل همین بحث انتزاعیِ بانوی اوّل، موجب شود که بدخواهان دولت دستاویزی برای حاشیهسازی پیدا کنند... چیزی به نام بانوی اوّل نه در آن وجود دارد و نه نیازی به چنین عناوین مندرآوردی هست.»
این نخستین بار نیست که ماجرای «بانوی اولی» جمیله علمالهدی اینچنین حاشیهساز میشود. سال گذشته نیز وقتی این بحث برای بار نخست مطرح شد، علیرضا پاکفطرت نماینده شیراز اینچنین واکنش نشان داده بود: «بانوی اول، مادر شهیدی است که فرزندش را در راه انقلاب، خاک وطن و عِرق ملی داده است. من به این تیپ آدمها، الگوی زن ایرانی و بانوی مملکت را میدهم و اینها اولویت دارند. خانم جمیله علمالهدی میتواند مواضع زن ایرانی را بگوید، ولی اینکه آیا مواضعشان، مواضع حاکمیت است؟ باید بگویم نه.»
اگرچه شاید جمیله علمالهدی خود را در ظاهر «بانوی اول» نخواند، اما واقعیت این است که اقدامات او دقیقا همین جایگاه را تداعی میکند؛ برگزاری جشنها و مراسمی که نقش او را در ساختار تصمیمگیری پررنگ میکند، مصاحبههای متعدد درباره جایگاه زنان در ایران، همراهی رئیس جمهور در سفرهای خارجی و به طور کلی تلاش برای معرفی زن «بانوی اول دولت» به عنوان زن تراز در جمهوری اسلامی.
اگر به لیست برنامههای همایش خورشید نگاه بیندازیم، مشخص است که ایده زن تراز چگونه در دستور کار قرار گرفته است. چنانچه متولیان همایش، جامعه هنری و رسانهها را به دلیل ترویج نوع خاصی از خانواده مورد شماتت قرار دادهاند. در یکی از یادداشتها چنین میخوانیم: «جامعه هنری و اصحاب رسانه، از آنجا که در طبقه متوسط شهری جای میگیرند و بازتابدهنده ارزشهای مدرناند، با بازنمایی خانواده کوچک و کمفرزند، فارغ، موفّقیتجو و لذّتطلب، به عنوان خانواده خوشبخت و آرمانی.»
همچنین گفته شده هدف برگزارکنندگان همایش این است که رسانهها این الگو را به سمت «خانواده متعالی و مطلوب» تغییر دهند. مطلوبیت به طور مشخص در گفتمان آنها شامل رویکرد «فرزندآوری» است. در یادداشت دیگری با همین موضوع، رسانهها متهم به ارائه تصویری از خانواده شدهاند که هیچ قرابتی با خانواده ایرانی ندارد. از جمله آسیبهای رسانهها، تغییرات جایگاه مرد در ساختار قدرت خانواده عنوان شده که با تاکید بر «مدیریت دوگانه در عرض هم زن و مرد در خانه» ایجاد شده است!
در یکی از یادداشتهای همایش با عنوان «سینمای غرب زده و ارزشهای زنانه»، مبانی ارزش زنان متناسب با زمینههای اجتماعی و فرهنگی ایران به ترتیب «حیا، عفاف، تن ندادن به عشقهای مجازی، رعایت حدود شرعی در ارتباط با نامحرم، خانواده گرایی و پذیرش قیمومیت مرد در ساختار قدرت خانواده و تمکین در برابر او» ذکر شده که در آثار سینمایی جدید نادیده گرفته شدهاند.
وبسایت همایش چندین یادداشت منتشر کرده و ذیل آنها رویکرد برگزارکنندگان را اعلام کرده است. این همایش در یادداشتهای تحت عنوان «ژورنالیسم زرد و زنان خانهدار» و «زنان و مجلات عامهپسند»، به نهادهای دینی پیشنهاد شده «در قالبهای جذاب و عامهپسند» مانند «رسانههای زرد» برای «زنان خانهدار» تولید محتوا کنند چرا که «امروزه یکی از موثرترین شیوههای تبلیغ دینی استفاده از ظرفیت رسانه به ویژه رسانههای مکتوب است» و برای زنان خانهدار جذابترین فرم ارتباط رسانهای و فرهنگی «ژورنالیسم زرد یا همان مجلات عامهپسند» است.
کارگزاران این همایش از اینکه الگوی «خانواده به مثابه عشیره و نظام خویشاوندی گسترده و دارای سلسله مراتب اقتدار عمودی با محوریت مرد»، سهم کمی در الگوی خانواده ایرانی امروز دارد ناراحتند، اما همزمان معتقدند مجلات زرد، گفتمان مورد پسند جمهوری اسلامی که آن را «گفتمان خانواده گرا» نام گذاری کرده، در حوزه خانواده را ترویج میکنند و هنوز «ردپای نظم دینی-سنتی خانواده به صورت کاملاً پررنگ محسوس بوده و گفتمانهای رقیب از جمله جریان فمینیستی یا روشنفکری نتوانسته اند گفتار غالبی را در حوزه خانواده و مناسبات آن برای عامه مردم ارائه نمایند و مناقشات نظری این جریانها صرفاً در فضای نخبگانی جامعه ایرانی باقی مانده اند.»
یادداشتی از خبرگزاری ایرنا هم در وبسایت همایش خورشید بازنشر شده است. در این یادداشت نویسنده به دو الگوی حضور زنان در رسانه اشاره کرده که اولی قائل به عدم حضور زنان به دلیل جلوگیری از مفسده! و دومی قائل به حضور زنان برای استفاده از جذابیاتهای زنانه در رسانه است!
جالبتر اینکه نویسنده در پایان نقد خود به این دو الگو، یک الگوی سوم ارائه کرده و نماد آن را شخصیت «فاطمه» در فیلم «آژانس شیشهای» خوانده است. شخصیتی که نقش و «حضور» محوری دارد، اما «ظهور» ندارد و «هیچ تصویری از او در هیچ سکانسی دیده نمیشود.» به این ترتیب ظاهرا برای برگزارکنندگان همایش زن محوری کسی است که در خانه نشسته و هیچ تصویری از او وجود ندارد و کسی او را نمیبیند، اما همینطور نادیده هم تاثیرگذاری میکند!
این تصویر البته در تناقض با ایدههای بانوی اول است! به این معنی که آنها چنین تصویری از زن را به عنوان الگو معرفی میکنند اما همزمان هیچکدام از سفرهای خارجی را از دست نمیدهند و سخنرانی و تثبیت جایگاه خود در هیچکدام از همایشها را از یاد نمیبرند!