رویداد۲۴ هادی سروش مُدرس فقه وفلسفه حوزه علمیه قم در اعتماد نوشت: ۲۵ مهر ۱۴۰۲ وقتی به شب رسید یکی از سختترین رخدادها آنچنان، رخ آتشین خود را نشان داد که جان هر کسی که بویی از انسانیت برده بود را سوزاند؟!
گرچه در بخشهایی از دنیا اسلام شبانه مردم به خیابانها و میدانهای اصلی آمدند و با گریههای آن کودکان خونین در کنار مادرهای بیجان همنوا شدند...
اما! غربِ فریبکار در شعاری که سالها گوش فلک را پر کرده بود به عنوان دفاع از حقوق بشر، آبروی خود را بُرد! و بدتر از همه غربیها آلمان بود که پا از حدودِ انسانیت بیرون گذاشت و قتل عام بیمارستان را حقِ اسرائیل دانست!
و، اما! در گوشهای هم عدهای روشنفکرنمایی و حقطلبیشان گل کرد و همه را به گردن حماس انداختند که او شروع کننده بود و چرا عدهای برای حمله اولیه او جشن گرفتند؟!
بیشتر بخوانید: گزارش تلخ خبرنگار اسکاینیوز از بمباران غزه
به جشن گرفتن نمیپردازم شاید محل مناقشه باشد، اما چرا اسرائیل جنایتکار را از سفاکی و خونریزی تطهیر میکنید؟!
شگفتی ندارد، وقتی برای معاویه گفتند.
در صفین عمار کشته شده و پیامبر (ص) کشته شدن عمار را در یک فتنه و بدست گروهک باطل خبر داده و فرموده:
"یا عَمّارُ، تَقتُلُکَ الفِئَةُ الباغِیَةُ، وأنتَ إذ ذاکَ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَکَ ..؛ اى عمّار! تو را گروهک متجاوز خواهند کشت و در آن هنگام، تو با حق هستى و حق با توست.. "
[تاریخ بغداد، ج ۱۳ ص ۱۸۷] زین جهت، کشته شدن عمّار، سپاهیان شام را آشفته کرد که ما گروهک تجاوزکاریم؟!
از این رو، معاویه گفت: جز این نیست که عمّار را کسى کشت که او را به میدان جنگ کشاند و در معرض کشته شدن قرار داد!
امیر مؤمنان (ع) گفت: «پس قاتل حمزه هم باید پیامبر خداست!؛ فَرَسولُ اللّهِ (ص) إذَن قاتِلُ حَمزَةَ؟!».
[شرح نهج البلاغة: ج ۲۰ ص ۳۳۴] چرا چنین است؟ ما چه شده ایم؟ و با ما چه کرده اند؟
شهید استاد مطهری جواب میدهد و میگوید: «چرا خدا مسلمانان را عزّت نمیدهد؟ چرا قوانین طبیعت را به نفع مسلمین نمیچرخاند؟ عصبانی میشویم شب از غصه بیخواب میمانیم رنج میبریم و ناله میکنیم دعا و استغاثه میکنیم، ولی مستجاب نمیشود پاسخی که قرآن به ما میدهد یک جمله است؛ " إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم". خدا قانون خود را عوض نمیکند ما باید خودمان را عوض کنیم. ما غرق در جهالتیم، در فساد اخلاق غوطهوریم هیچگونه وحدت و اتفاق نداریم و در عین حال توقع داریم که خدا ناصر ما و یاور ما باشد!»
در پایان به نکتهای اشاره کنم که چه بسا بررسی زوایای آن در آینده از مسئولیتهای مهم سیاستمدارانِ دینی و روانشناسان و اساتید است که چرا بخشی از مردم ما به "رخوت" رفته اند و بخشی هم به «لجاجت» در آمدهاند؟