صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 07
کد خبر: ۳۵۲۷۱۴
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۱ - ۱۱ آبان ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۴ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

جورج حبش کیست؟

مبارزان فلسطینی ابتدا از گروه‌های چپ‌گرا همچون جرج حبش آغاز شد و در دوره‌ای مبارزه با اسرائیل را به گونه‌ای به اوج رساندند که توجه جامعه جهان به آنها جلب شده بود. با این حال آهسته آهسته قدرت آنها تضعیف شد و جریان‌های همچون حماس قدرت گرفتند. رویداد۲۴ در این گزارش به سابقه مبارزاتی گروه‌های چپ‌گرا و مارکسیست در فلسطین پرداخته است.

رویداد۲۴ رایان حسینی: «مردم فلسطین که امروزه خانه ندارند و در چادر‌ها زندگی می‌کنند، چیزی برای از دست دادن ندارند بجز زنجیر‌ها و چادرهایشان. مردم فلسطین شورش کنید! شما جز چادرهایتان چیزی برای از دست دادن ندارید.» دکتر جورج حبش

مقاومت فلسطین توسط چپ‌گرایان آغاز شد. نخستین گروه‌های مقاومتی که در فلسطین تشکیل شدند هر دو گرایشی سوسیالیستی و سکولار داشتند. یکی از آن‌ها «فتح» بود که دارای ایدئولوژی سوسیالیستی، ملی‌گرا و سکولار بود و در واقع از جمال عبدالناصر و سیاست‌های او الهام می‌گرفت. دومین گروه که برای مقاومت در فلسطین تشکیل شد با وجود اشتراکاتی که با فتح داشت، گروهی مارکسیست به حساب می‌آمد که «جبهه آزادی خلق فلسطین» نام داشت.

در زمان اوج فعالیت این دو گروه، هنوز احزاب اسلام‌گرا مانند حماس و جهاد اسلامی تشکیل نشده بودند و سازمان اخوان‌الامسلمین نفوذ چندانی در فلسطین نداشت. تنها پس از افول آن‌ها بود که راه برای دسته‌های اخیر باز شد. در مطلبی جداگانه به فتح و حماس پرداخته‌ایم و تمرکز این مطلب عمدتا بر معرفی مبارزان چپ‌گرای مقاومت فلسطین است.

سابقه گروه‌های چپ‌گرا در فلسطین

اغلب گروه‌ها و مبارزان مارکسیست در مقاومت فلسطین مسیحی بودند. سابقه حضور مسیحیان در منطقه فلسطین و سوریه بسیار دیرینه است. در جریان جنگ‌های صلیبی، سوریه یکی از مهم‌ترین مکان‌های درگیری اسلام با مسیحیان بود؛ جنگ فرهنگی و دینی دامنه‌داری که نهایتا با پیروزی صلاح‌الدین ایوبی به پایان رسید و در نتیجه بسیاری از مسیحیان از سوریه مهاجرت کردند. اما نه تنها برخی فرقه‌های مسیحی مانند کلدانیان و مونوفیزیت‌ها ماندگار شدند، بلکه شمار زیادی از اعراب مسیحی نیز همچنان در سوریه زندگی کردند.

همانطور که ارنست نولته تاریخ‌نگار و فیلسوف برجسته آلمانی می‌نویسد، اگر این مسیحیان می‌خواستند به نوعی «رهایی» از وضعیت «اهل ذمه» دست یابند باید در جهت سکولارسازی جهان اسلام تلاش می‌کردند و همچنین می‌کوشیدند این ایده انقلابی گسترش یابد که «میهن» یا «ملت» جایگزین اجتماع ایمانی یا همان «امت» شود.

نولته می‌نویسد: «اعراب مسیحی تنها در دولت ملتی عربی یا در چندین دولت‌ملت از این نوع واقعا می‌توانستند حقوقی برابر داشته باشند، اما به عنوان اهل ذمه در دارالاسلام با وجود همه حرف‌های زیبا، هرگز نمی‌توانستند به چنین چیزی دست یابند.» از این رو اعراب مسیحی بعد‌ها در همه گرایش‌های انقلابی و رهایی‌جویانه جهان اسلام سهم به‌سزایی داشتند: از میشل عفلق تا جورج حبش و ادوارد سعید.

تصور عمومی بر این بود که شکست اعراب در جنگ شش‌روزه در ۱۹۶۷ و مرگ جمال عبدالناصر در ۱۹۷۰ به معنای پایان گرایش‌های سکولار و پان عربی در خاورمیانه خواهد بود. اما این تصور اشتباه بود. پس از مرگ ناصر احزاب بعث در سوریه و عراق توانستند قدرت خود را به طور قطع استوار کنند؛ که البته از نوعی حاکمیت نظامی چندان قابل تمایز نبود. همچنین گرایش‌های مارکسیستی در میان مردم منطقه افزایش یافتند و در نتیجه گروه مارکسیستی «جبهه خلق فلسطین» در سال ۱۹۶۷ توسط دکتر جورج حبش تاسیس شد. این گروه در واقع رادیکال‌ترین و مارکسیستی‌ترین جناح سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود.


مطالب دیگر برای مطالعه در همین زمینه

مهمترین جنبش‌های مبارزات فلسطین کدامند؟

یهودیان چگونه از سراسر جهان به «ارض موعود» مهاجرت کردند؟

چرا قراردادهای صلح اسرائیل و فلسطین هیچگاه به نتیجه نرسیده است؟

آیا اسرائیلی‌ها زمین مردم فلسطین را خریده‌اند؟

آیا کشوری با نام فلسطین وجود نداشته است؟


جورج حبش کیست؟

جورج حبش در سال ۱۹۲۶ و در یک خانواده مسیحی زاده شد. پس از تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، خانواده حبش از فلسطین گریختند و در اردن ساکن شدند. حبش تحصیلات خود را در زمینه پزشکی به اتمام رساند و در اردن کلینیکی تاسیس کرد که عمدتا به درمان کودکان آواره فلسطینی می‌پرداخت.

حبش به دلیل مبارزاتش در اردن به ۳۳ سال زندان محکوم شد و سپس به سوریه گریخت. در سوریه به جریان پان‌عربیستی علاقه‌مند شد، ولی به تدریج گرایش‌های مارکسیستی پیدا کرد و از پان‌عربیسم فاصله گرفت. همین مسئله باعث شد دولت سوریه حبش را به اتهام اقدام علیه حزب بعث دستگیر کند. اما به زودی از زندان آزاد شد و بار دیگر جبهه خلق فلسطین را متحد کرد و خود تبدیل به دبیر کل آن شد.

تشکیل جبهه خلق فلسطین

بیانیه اعلام موجودیت این گروه اعلام می‌کرد: «تن‌ها زبانی که دشمن می‌فهمد زبان خشونت انقلابی است» و یک سال پس از تاسیس نخستین عملیات خود را انجام داد و هواپیمایی اسرائیل که از رم به تل‌آویو می‌رفت را ربود. این نخستین اقدام به هواپیماربایی برای جلب توجه به مسائل سیاسی بود و اقدام جبهه خلق فلسطین باعث زاده شدن تاکتیک جدیدی در مبارزه سیاسی شد.

جرج حبش عقاید خود را که در واقع رویکرد رسمی جبهه خلق فلسطین بود، در کتابی تحت عنوان «انقلابیون هرگز نمی‌میرند» منتشر و در آن اعلام کرد تنها راه حل منازعه میان فلسطینیان و دولت اسرائیل «تشکیل یک دولت سکولار» است که در آن یهودیان و فلسطینیان با برخورداری از حقوق مساوی زندگی کنند. حبش انکار نمی‌کرد که این بینش رنگی از رمانتیسم دارد، ولی می‌گفت بدون تحقق چنین طرحی منطقه رنگ صلح و هم‌زیستی را نخواهند دید.

در ۱۹۶۹ حبش و یارانش کنفرانسی برگزار کردند و خود را رسما یک سازمان «مارکسیست-لنینیست» نامیدند. آن‌ها اعلام کردند مبارزات مردم فلسطین بخشی از خیزش علیه امپریالیسم جهانی است که دولت‌های ارتجاعی عرب نمایندگان آن در منطقه هستند. جبهه خلق فلسطین همچنین شروع به انتشار روزنامه‌ای به نام «الهدف» به سردبیری «غسان کنفانی» کردند که در شناخته شدن این گروه تاثیر زیادی داشت.

انشعاب‌های جبهه خلق فلسطین

در همین دوران دو انشعاب مهم در جبهه خلق فلسطین ایجاد شد. گروهی به رهبری «احمد جبرئیل» رویکرد حبش را بیش از اندازه سیاسی می‌دانستند و خواستار رویکردی «تماما نظامی» بودند. آنها گروهی تحت عنوان «جبهه خلق برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل» تشکیل دادند.

گروهی دیگر به رهبری «نایف حواتمه» و «یاسر عبد ربه» نیز رویکرد حبش را بیش از حد نظامی می‌دانستند و خواستار رویکردی «تماما سیاسی» بودند. این گروه نیز انشعاب کرده و نام خود را «جبهه دموکراتیک خلق فلسطین» گذاشتند.

سرنوشت مبارزات و وقایع سیاسی پس از آن نشان داد که این گروه‌ها اشتباه می‌کردند و رویکرد حبش از آنها تاثیر بیشتری داشت. جنگ مسلحانه گروه‌های مقاومت فلسطین با دولت اسرائیل طبعا تنها به شکل زنجیره‌ای از حملات و اقدامات پراکنده می‌توانست دنبال شود اما این اقدامات به اسرائیل فرصت می‌داد با به اصطلاح خودش «اقدامات پیشگیرانه» تلفاتی بسیار سنگین‌تر روی دست فلسطینی‌ها بگذارد.

مبارزان فلسطینی با وقوف به این امر، از اواخر دهه هفتاد میلادی شکل مبارزات خود را به صورت ریشه‌ای تغییر دادند. پس از این تغییر، آنچه در درجه نخست برای مبارزان فلسطینی اهمیت داشت این بود که توجه جهانیان را به محنت و رنج مردم فلسطین جلب کند.

جبهه خلق حملات شاخصی را با این هدف انجام داد؛ حملاتی که از آسیب رساندن به غیرنظامیان دوری می‌کرد و در درجه اول برای جلب توجه جامعه بین‌الملل طراحی شده بود. این اقدامات آرمان فلسطین را به صدر اخبار بین‌المللی پرتاب کردند.

جبهه خلق در سپتامبر ۱۹۷۰ چهار هواپیمای جنگنده غربی را ربود که سه فروند از آن‌ها بر خاک اردن به زمین نشستند. جبهه خلق پس از تخلیه مسافران و خدمه، سه باند فرودگاهی در اردن را در برابر دیدگان نظاره‌گران غربی منفجر کردند. این عمل باعث درگرفتن جنگی داخلی در کشور شد و حبش و دیگر رهبران مقاومت فلسطین از اردن اخراج شدند.

جورج حبش علاوه بر این اقدامات، با گروه‌های چپ‌گرای کشور‌های دیگر نیز رابطه گرفت. حبش در ماه مه ۱۹۷۲ اعضایی از ارتش جمهوری‌خواه ایرلند، گروه بادر ماینهوف در آلمان و ارتش سرخ ژاپن را برای جلسه‌ای در یکی از اردوگاه‌های پناهندگان در لبنان گرد هم آورد.

در ۱۹۷۶ جبهه خلق و دسته بادر ماینهوف هواپیمایی عازم به اسرائیل را ربودند و در اوگاندا به زمین نشاندند. محاصره آن‌ها با حمله کماندو‌های اسرائیلی به هواپیما پایان یافت ولی باز هم باعث جلب توجه جامعه جهانی شد.

جنگ روایت‌های مبارزان فلسطینی و اسرائیل

در این مقطع نبردی فراگیر برای هژمونی روایت‌ها راه افتاد. اسرائیل تلاش می‌کرد اقدامات مقاومت فلسطین را به منزله «حمله راهزنان و آشوبگران» علیه دولتی مشروع جلوه دهد. چپ‌گرایان و گروه‌های مقاومت نیز در برابر، اقدامات خود را مقاومت مبارزان آزادی در برابر «تروریسم دولتی» اعلام می‌کردند.

اقدامات چپ‌گرایان فلسطینی در جایی بسیار اثرگذار‌تر شد که دیگر گروه‌های چپ در اروپا نیز به کمک آن‌ها شتافتند و آرمان فلسطین بدل به مطالبه‌ای فراگیر در گفتمان چپ و جنبش‌های رهایی‌بخش شد. به تعبیر ارنست نولته، رفته‌رفته این باور جا باز می‌کرد که این نه فلسطینی‌ها، بلکه اسرائیلی‌ها که سرکوبگرانه رفتار می‌کنند مهاجم هستند.

به لطف فعالیت‌های خبری و فرهنگی جامعه بین‌الملل متوجه شد که دولت اسرائیل برخلاف مصوبات سازمان ملل مناطق اشغالی را تخلیه نمی‌کند و از قرار معلوم در اقدامی مغایر با حقوق بین‌الملل در صدد اشغال کرانه باختری است.

نولته می‌نویسد: «اکنون زیر پرچم جنبش می ۶۸ آنچه تصور ناشدنی بود به واقعیت پیوست؛ دانشجویان چپ با داد و فریاد مانع آن شدند که سفیر اسرائیل در آلمان سخنرانی‌هایش را در تالار‌های پر از جمعیت انجام دهد. تقریبا در همان زمان یاسر عرفات توانست در سازمان ملل به یک پیروزی واقعی دست یابد. او مانند یک رئیس دولت احترام دید و در سیزدهم نوامبر ۱۹۷۴ در نشست عمومی سازمان ملل سخنرانی مهمی انجام داد و سازمان آزادی‌بخش فلسطین از سوی کشور‌های بیشتری به رسمیت شناخته شد. صهیونیسم نیز به دلیل نژادپرستی و تبعیض نژادی محکوم شد.»

اقدامات گروه‌های مبارز فلسطینی به اندازه‌ای موثر بود که شارل دوگل رئیس جمهور فرانسه، حمله اسرائیل به مصر در جنگ شش‌روزه را محکوم کرد و به کشور‌های عربی نزدیک شد و سلسله‌ای از تحریم‌های تسلیحاتی را علیه اسرائیل به کار انداخت. دوگل حتی هواپیما‌های میراژی را که مبلغ آن‌ها پرداخت شده بود به اسرائیل تحویل نداد.

تاثیر مبارزان فلسطینی بر فضای سیاسی اسرائیل

اما تاثیر گفتمان گروه‌های مقاومت فلسطین تنها محدود به اروپا نبود بلکه به درون خود اسرائیل نیز سرایت کرد. مهمترین گروه از سیاستمداران اسرائیلی که تحت تاثیر گفتمان مقاومت فلسطین قرار گرفتند چپ‌گرایان بودند. آن‌ها مدام بر صلح نهایی با اعراب فلسطینی و پس دادن زمین‌هایی که در جنگ ۱۹۶۷ اشغال شده بود تاکید می‌کردند. شعار آن‌ها «صلح اکنون» (Peace Now) بود و با همین شعار موفق شدند جنبشی توده‌ای ایجاد کنند و پس از کشتار‌های صبرا و شتیلا چهارصد هزار نفر را برای اعتراض به خیابان‌های تل‌آویو آوردند.

رهبر این گروه از چپ‌گرایان «اوری آونری» بود که در ۱۹۲۳ در آلمان به دنیا آمد و پس از مهاجرت به فلسطین تا سال‌ها در سازمان شبه‌نظامی «ایرگون» عضویت داشت. آونری در سال ۱۹۴۲ که ۱۹ ساله شده بود، از رویکرد تروریستی ایرگون زده شد و این گروه را ترک کرد. همچنین در ۱۹۴۸ به عنوان سرباز ارتش در جنگ شرکت کرد و مجروح شد. آونری سپس ناشر هفته‌نامه‌ای شد که در جناح راست بسیار مخاطب داشت و نهایتا به مجلس اسرائیل راه پیدا کرد.

آونری تاکید می‌کرد یهودیان به‌واسطه رنج‌های گذشته خود، باید با ستمدیدگان هم‌ذات پنداری کنند و اعراب منطقه در راس این ستمدیدگان هستند و در واقع خویشاوندان مردم یهودی به حساب می‌آیند. وی آنچه در اسرائیل در حال رخ دادن بود را فاجعه می‌خواند و خواستار «صهیونیسم‌زدایی» از اسرائیل و پایان دادن به دشمنی با اعراب و دیگر مردم منطقه بود.

آونری در ۱۹۸۲ با وجود ممنوعیت‌های قانونی شدید، با یاسر عرفات دیدار کرد که این اولین دیدار یک شهروند اسرائیلی با یاسر عرفات بود. آونری همچنین تنها کسی بود که به عنوان نماینده مجلس اسرائیل در ۱۹۶۹ به «طرح راجرز» طرحی که در آن عقب‌نشینی اسرائیل به مرز‌های ۱۹۶۷ پیش‌بینی شده بود، رای مثبت داد. این اقدامات، آونری و هوادارانش را در اسرائیل منزوی کرد و حتی کار به جایی رسید که سیاستمداران تندروی اسرائیلی در تلویزیون از ارتش درخواست کردند آونری را به قتل برساند.

در اسرائیل از ۱۹۷۷ دولت در دست حزب راست‌گرای «لیکود» و «مناخیم بگین» بود. کسی که حتی «بن‌گوریون» اولین نخست وزیر اسرائیل در ۱۹۶۳ وی را با هیتلر مقایسه کرده بود. وقتی بگین برای نخستین بار از آمریکا دیدار کرد، اندیشمندانی چون آلبرت آینشتین و هانا آرنت در روزنامه نیویورک‌تایمز او را «فاشیست» نامیدند و به دیدار رئیس‌جمهور آمریکا با بگین اعتراض کردند. همین امر یعنی تسلط یک گروه راست‌گرا بر دولت اسرائیل، باعث پیروزی مضاعف روایت فلسطینی‌ها شده بود.

درگذشت جرج حبش

جرج حبش از آنجایی که مخالف «تشکیل دو دولت» بود و از راهکار تشکیل یک دولت فراگیر و سکولار دفاع می‌کرد، با توافق اسلو نیز مخالفت کرد. از دهه نود به بعد، با قدرت گرفتن گروه‌های اسلام‌گرا و تضعیف فتح، چپ‌گرایان فلسطین نیز تضعیف شدند و تغییر شیوه عمده‌ای در مبارزات مقاومت فلسطین ایجاد شد.

حبش در نتیجه این تغییرات در سال ۲۰۰۰ از رهبری جبهه خلق استعفا کرد و هشت سال بعد در اردن درگذشت. حبش اولین دبیرکل جنبشی فلسطینی به حساب می‌آید که داوطلبانه منصبش را ترک کرد. «ایلی گالیا» نویسنده اسرائیلی، کتاب زندگی‌نامه‌ای درباره جورج حبش نوشت و در کتابش علت کناره‌گیری حبش را به تفصیل تحلیل کرد.

از منظر گالیا، حبش می‌دانست که خشونت انقلابی جایگزین جنبش مردمی نیست و علت استعفایش همین مسئله بود. گالیا می‌نویسد «سراسر زندگی دکتر حبش مصروف وحدت میهنی فلسطین و احقاق حقوق مردم منطقه شد و در حالی درگذشت که به چشم خود از بین رفتن تمام دستاوردهایش را می‌دید.»

تصاویر جرج حبش

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶
مینا
۲۱:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۹
مرد شریفی بود مبارزه اش هم شرافتمندانه بود حتی به غیرنظامیان‌اسرائیلی هم حمله نمی‌کرد برای همین یادمه وقتی مرد همه ازش با نیکی باد کردند چون انسان بود
مینا
۲۱:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۹
مرد شریفی بود مبارزه اش هم شرافتمندانه بود حتی به غیرنظامیان‌اسرائیلی هم حمله نمی‌کرد برای همین یادمه وقتی مرد همه ازش با نیکی باد کردند چون انسان بود
ناشناس
۲۰:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۱
اینا هم مثل ما بین چپ وراستشون الاف بودند
محمد
۱۰:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۱
خداوند تمام مبارزان راه آزادی را بیامرزد و به مبارزان جدید قوت و پیروزی عنایت نماید انشاءالله
نظرات شما