رویداد۲۴- رئیسجمهور تازه انتخابشده آمریکا در طول مبارزات انتخاباتی خود چندان دستور کار سیاست خارجی خود را شرح نداد. بااینحال در مورد چند مسئله سروصدای زیادی به راه انداخت: دونالد ترامپ در کنار محدود کردن داعش و آغاز یک جنگ تجاری با چین، اعلام کرد که «توافق فاجعهبار با ایران را برمیچیند.»
به گزارش
رویداد۲۴ به نقل از کارنگی یوروپ، این توافق که نهتنها یکی از معدود موفقیتهای اروپا در حوزه سیاست خارجی بوده، بلکه بیانگر آن است که چطور میتوان بهطور جمعی و بهطور موفقیتآمیز به یک چالش جهانی رسیدگی کرد.
با پیروزی ترامپ حال وظیفه اروپائیان –بهعنوان آغازگران یک فرآیند دیپلماتیک یک دههای- است که از این توافق تاریخی دفاع کنند. لفاظی های ترامپ نشان میدهد که اروپا مبارزه سختی را در پیش داشته باشد.
در آمریکا این عقیده که امکان دستیابی به یک توافق بهتر وجود داشت، به چشم میخورد اما نهایتاً پس از امضای توافق در جولای 2015 این ایده مورد سرزنش قرار گرفت. کسانی که خواهان کنار گذاشتن توافق هستند، بهطورکلی یک راهحل متفاوت را برای این مشکل ترجیح میدهند: یا اعمال فشار بر ایران از طریق افزایش انزوای اقتصادی یا پایان دادن به برنامه هستهای این کشور با مداخله نظامی. تنها نگاهی به کوبا و عراق نشان میدهد که این دو رویکرد چه نتیجهای خواهد داشت.
این توافق باوجود تمام نقصهایش، هنوز هم بهترین راهحل برای تهدید ناشی از فعالیتهای هستهای مخفیانه ایران برای رژیم خلع سلاح و همسایگانی چون اسرائیل است. این تجلی منافع جمعی تمام امضاکنندگان شامل چین، فرانسه، آلمان، ایران، روسیه، انگلیس، آمریکا و اتحادیه اروپا است. ضمن اینکه این توافق با صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نیز تأیید شده است. بهطورکلی این توافق دارای تمام مشروعیتهای بینالمللی است که یک توافق باید از آن برخوردار باشد.
زمانی که ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا ادعای سوگند کند، یک سال از زمانی که این توافق از سوی تمامی طرفهای امضاکننده اجرایی شده، میگذرد. این توافق علاوه بر محدود کردن برنامه هستهای ایران، دربرگیرنده درک جهانی از اینکه جهان چگونه باید (بهطور ایدهآل) اداره شود، است: از طریق سازش و قوانین مورد توافقی که تمام بازیگران بر آن صحه میگذارند و اگر نقض شود، حمایت رژیم سخت و چندجانبه تحریمها را دارد. این توافق همچنین نشان میدهد که امضاکنندگان آنچه ارتباطی با این نظم جهانی دارند- آیا خود را به آن مرتبط میدانند یا نه. این مسئله باعث اهمیت آن برای ایران، آمریکا و اتحادیه اروپا میشود.
جمهوری اسلامی بهعنوان یک دولت انقلابی برای مدت مدیدی نامطمئن بود که آیا باید با سیستم جهانی فعلی مخالفت کند یا سعی کند جایگاه خود را در آن ارتقا دهد. ضمن اینکه تهران بهواسطه این توافق با جنجال داخلی روبرو است و انتخابات آتی این کشور میتواند به یک همهپرسی در مورد برجام تبدیل شود.
در مورد آمریکا همزمانی که پای منافع وسط میآید، علیرغم اینکه این کشور بنیانگذار و محافظ مفروض نظم پساجنگ جهانی دوم است، بازهم تاریخی از نقض قوانین جهانی مورد توافق داشته است. ضمن اینکه ترامپ هم در مبارزات انتخاباتی خود و هم پس از پیروزی مسئله حاکمیت ملی در مقابل قوانین جهانی را مطرح کرده و از مرکزیت این موضوع از همان نخستین روزهای ریاست جمهوریاش سخن گفته است.
در مقابل، اروپاییان تنها در یک محیط چندجانبه مبتنی بر قوانین میتوانند رشد کنند. اتحادیه اروپا یک دولت-ملت قدرتمند نیست که بتواند شهروندان خود را حول یک سرنوشت مشترک گردهم آورد. ضمن اینکه اعضای اتحادیه اروپا با تفاوتهای بسیاری که رئیسجمهوری بعدی آمریکا دارد نیز روبرو خواهند بود؛ از حفظ اتحادهای فراآتلانتیکی و مقابله با روسیه تا رسیدگی به مسائل خاورمیانه و تغییرات آب و هوایی.
حفظ توافق ایران و اطمینان از پایبندی کامل تمامی طرفها هم به روح و هم به متن برجام، جزو منافع اصلی اتحادیه اروپا است. اروپاییان در کنار هم، نهفقط به دلیل رژیم خلع سلاح، بلکه به دلیل نظم جهانی مبتنی بر قانون که اروپا بدون آن هیچ نقشی در عرصه جهانی نخواهد داشت، باید همانطور که تهران را ملزم به پایبندی به این توافق میدانند، دولت آمریکا را نیز پاسخگو بدانند.