رویداد۲۴ میثم سعادت: هفته گذشته حجتالاسلام «شهابالدین حائری شیرازی» فرزند مرحوم آیتالله حائری شیرازی امام جمعه پیشین شیراز در کانال تلگرامی خود نوشت «۴آذرماه ۱۴۰۲ به دادگاه ویژه روحانیت شیراز مراجعه نمودم تا رای صادر شده به بنده حضورا ابلاغ شود. بابت اتهام نشراکاذیب علیه آیتالله خمینی به تحمل دوسال حبس و پرداخت پانزده ملیون تومان و الزام به اعاده حیثیت از طریق روزنامههای کثیرالانتشار محکوم شدم.
او همچنین نوشت «محکومیت دیگر بنده بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام بود که به تحمل یک سال حبس محکوم شدم. همچنین دادگاه حکم به منع فعالیت در فضای مجازی به مدت سه سال و مسدود نمودن کانال تلگرامیام را به عنوان وسیله ارتکاب جرم نموده است.»
در میان فرزندان آیت الله حائری، شهاب الدین از دیگران مشهورتر است. او داماد احمد توکلی چهره اقتصادی اصولگرا است اما بر خلاف پدر و پدرزن، مسیر متفاوتی را در سیاست پیش گرفته است. او یکبار در انتخابات خبرگان هم کاندیدا شد و به گفته خودش «به اصرار پدر کاندید شدم در امتحان کتبی و شفاهی شرکت جستم به اذعان آیتالله شب زندهدار در امتحان کتبی اجتهادی اول شدم وبه اذعان کمیسیون تشخیص اجتهاد شورای نگهبان مجتهد تشخیص داده شدم.»
شهابالدین در دولت قبل به مرور تبدیل به یک چهره همسو با دولت روحانی شد تا جایی که در دفاع از FATF از پیشنهاد رفراندوم دفاع کرد و نوشت «مگر مردم انقلاب نکردند و قدرت را به امانت به حاکمان نسپردند؟ مگر همین مردم هشت سال خون وآسایش خود را برای بقاء انقلاب و میهن ندادند؟ چرا از نظر خواهی از ایشان در امور مهم نظیر افایتیاف واهمه داریم؟»
او سال ۹۸ هم نوشت که از امامت مسجد عزل شده است: «چند روز پیش پدر خانمم دکتر احمد توکلی گفت کار واجبی با شما دارم. آمدند منزل وگفتند از امور مساجد غرب تهران گفته اند با توجه به مطالبی که بنده مطرح مینمایم دیگر باید مسجد را تحویل دهم. این است وضع آزادی نقد در مملکت ما! وبه این میزان یک مجتهد میتواند از آزادی نقد واصلاح برخوردار شود!»
او سال ۹۸ به تخطئه پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس پرداخت و در سال ۱۴۰۰ نیز در زمره افرادی بود که محمدجواد ظریف را برای نامزدی در انتخابات ترغیب میکرد. «رای بالای دکتر ظریف در زمانه فعلی که تقریبا همه بهصورت نسبی به ضرورت حل وفصل منازعات بینالمللی پی بردهاند پیام روشنی، هم برای اصحاب قدرت داخل وهم برای طرفهای خارجی دارد که امید میرود به بهبود اوضاع کمک نماید. به میدان آمدن دکتر ظریف علیرغم همه ناامیدیها، حرکت وموجی تاریخساز را در مردم ایجاد نموده وآینده روشنی را برای ایران رقم خواهد زد»
ماجرای شکایت سیدحسن خمینی از شهابالدین حائری به سخنانی از حائری درباره آغاز جنگ باز میگردد. حائری شیرازی در مصاحبهای که با دیدارنیوز داشته گفته بود آیتالله خمینی پیش از آغاز جنگ ایران و عراق سخنان تحریکآمیز زده است.
ماجرا از این قرار بود که اسفند ماه سال ۱۴۰۱ حائری در کانال خود با اشاره به گفته «یکی از دوستان که از همکاران سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد بود و عین مطلب را از مرحوم دعایی در مجلسی که او و سید محمدخاتمی و بعضی دیگر بودند شنیده است» و با عنوان اینکه «نام ایشان محفوظ است» نوشت که ایران در شروع جنگ مقصر است و با نقل خاطره ابراهیم یزدی، از سخنان تحریکآمیز آیتالله خمینی درباره عراق بعد از انقلاب انتقاد کرده بود.
سایت جماران وابسته به سیدحسن خمینی در اینباره نوشته «خود حائری شیرازی اذعان میکند که «مرحوم دعایی آن خاطرات را تکذیب کرده» و با این حال بدون هیچ مستندی مینویسد که ظاهرا مرحوم دعایی مجبور به تکذیب این خاطره شده که قبلا خود ناقل آن بوده است»
بعد از این ماجرا موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی اعلام کرد بنا به مسئولیت قانونی خود با طرح شکایت از شهابالدین حائری خواهد خواست در دادگاه نسبت به ادعای خود پاسخگو باشد و بعد از آن «محمود نادری» داماد سیدمحمود دعایی درباره نقش دعائی در انتقال پیام صدام حسین به آیتالله خمینی، اعلام کرد «این موضعگیریها با استناد به مواضع و سخنان نماینده ولی فقیه در موسسه اطلاعات نادرست و سناریویی برای تخریب وجهه بنیانگذار جمهوری اسلامی است.»
او به سایت جماران گفته بود «مرحوم دعائی فقط یکبار صدام را هنگام دادن استوار نامه ملاقات کرده است. همچنین مرحوم دعائی رو در رو از ابراهیم یزدی بابت ذکر خاطره غیرواقعی گلایه کرد و تاکید داشت که علت اصلی حمله صدام به ایران، جبران حس تحقیر تاریخی در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر بود که با هدف از بین بردن این قرارداد، صورت گرفت.»
همین موضوع باعث شکایت موسسه نشر آثار امام به نمایندگی سیدحسن خمینی از حائری شیرازی شد. البته حائری گفته «موسسه نشر آثار امام بیاخلاقی کرد و گفت من گفتهام امام آغازگر جنگ بوده، در حالیکه من گفتهام امام سخنان تحریکآمیز زده است. من کلیشه روزنامه ۲۹ فروردین ۵۷ روزنامه کیهان را گذاشتهام که امام گفته ارتشیان عراق قیام کنید و سخنان تحریکآمیز دیگر گفته بودند.»
حائری همچنین نقدهای تندی علیه سیدحسن خمینی مطرح کرد و وضعیت او را به وضعیت «نوفل لوشاتو»ی آیتالله خمینی تشبیه کرد که آنجا ایشان سخن از هرگونه آزادی میزد و میگفت همه باید آزاد باشند و گفته بود الان که در قدرت نیست اجازه نمیدهد کسی درباره تاریخ حرف بزند و حتی تاریخ را تحریف میکند و شکایت میکند! حال اگر قدرت به دستش بیفتد، معلوم نیست چه خواهد کرد.
مطالبی برای مطالعه بیشتر درباره آقازادگی
آقازادهها چگونه نبض اقتصاد ایران را در اختیار گرفتند؟
مورد عجیب خانواده محمدعلی رامین/ ایدئولوژیهای افراطی که بر فرزندان هم اثر نکرد!
ماجراهای عباس پسر الیاس/ آقازاده جنجالی نماینده مجلس چگونه تهیه کننده سینمای ایران شد؟
صدور فرزندان به جای صدور انقلاب!/ «سفیران گویای نظام» در کنار «صاحبان نمازهای باکیفیت»
وضع دشوار آقازادهها در ینگه دنیا
انتقادات از آیتالله خمینی البته نه آغاز کار بود و نه پایان کار. شهابالدین حائری شیرازی اگرچه انتقاداتی از ایتالله خمینی دارد، اما عمده انتقادات او از نحوه رهبری آیتالله خامنهای است. این سخنان در مناظره او با حجتالاسلام علی ذوالعلم و پس از آن گفتوگو با مهدی نصیری به اوج رسید و پس از آن سخنان بود که نام شهابالدین حائری شیزازی به عنوان فرزندی که علیه راه پدر شوریده، مطرح شد.
انتقادات حائری در مدت اخیر آنقدر زیاد شده که از رهبری تا سیاستهای کلی و قوانین کشور و شورای نگهبان را پوشش میدهد. نکته عجیب اینجاست که انتقادات او به گونهای است که گویا خود را خارج از دایره حاکمیت تعریف میکند چراکه نقدهایش آنقدر صریح و تند است که تقریبا رسانههای داخلی امکان انتشار آن را ندارند و عمدتا در بستر شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
انتقادات شهابالدین تا جایی ادامه یافته که حتی بعضی اعضای خانواده نیز ناچار شدند از او اعلام برائت کنند. مثلا تابستان امسال خواهر او در صفحه اینستاگرام خود نوشت «سالها بود که شهابالدین نقدهای ریز و درشتی به کل سیستم و شخص رهبری و نهادهای زیر مجموعه ایشان داشت و معمولاً پدر از لحن کلامش در بیان انتقادات دلخور میشدند و او هم به اصرار، این فعل را وظیفه خود میدانست. پدر مخالف نقد نبود، اما به نحوه بیان آن وزن قابل توجهی میداد. خلاصه نمیدانم چرا بحث به اینجا رسید که شهابالدین ناغافل از حس و حال زیارت خود در سفر یکماه گذشته به مشهد مقدس گفت: «زمان ورود به حرم سلام را که خواندم حسی به قلبم متبادر شد که امام از من رو برگرداندند. هر چه تلاش میکردم حس زیارت نمیآمد که از قلبم گذشت نیت کنم علناً از شخص رهبری انتقاد نکنم و در همان لحظه گویی امام رضا (ع) به من رو برگرداندند» با شنیدن این خاطره پدر سرش را بوسید و با عمق جان گفت خدا خیرت بدهد.»
شهابالدین حائری شیرازی نخستین آقازادهای نیست که در سیاست ایران مسیری متفاوت از پدر برگزیده است. در میان مراجع تقلید رسم سپردن امور به فرزندان ذکور بسیار رواج داشت و چون با اموری مثل «سهم امام»، «دادن شهریه به طلاب» و «فرستادن مبلغ به مناطق مختلف» سروکار داشتند، عمدتا به دلیل کهولت سن یا نداشتن وقت کافی، فرزندان ذکور خود را مسئول رسیدگی به این امور میکردند و طبیعتا این فرزندان وفادارتر و قابل اطمینانتر از افراد دیگر بودند تا افراد غیر بخواهند سر از کار گردش مالی و حساب و کتاب آنها در بیاورند، به همین دلیل بود که معمولا فرزندان ارشد ذکور مراجع تقریبا همه کاره آنها بودند و در اغلب نمونهها آنها نیز همان راهی را انتخاب کردند که پدر انتخاب کرده و به کسوت روحانیت درآمدند.
معمولا چون آقازادهها هویت خود را پدر میگرفتند، به صورت تام حامی سیاستها و افکار پدر میشدند و ازدواجهای آنها نیز به صورت پیوندهایی برای تحکیم روابط سیاسی انجام میشد و کمتر دیده شده که فرزند ذکور منتقد پدر شود یا راهی را برگزیند که در مسیر متفاوت از پدر باشد. شهابالدین حائری شیرازی اما از نمونههایی است که اگرچه منتقد پدر نشده (هویت خود را همچنان حفظ کرده) اما مسیری را انتخاب کرده که هویت تازهای برای خود درست کند. از از یکسو لباس روحانیت را از تن درآورده و از دیگر سو ساختارهای اساسی نظام و در برخی مواقع شخص نخست نظام را هدف قرار داده و به تندترین شکل آنها را نقد میکند.
تا این لحظه همچون تمام نمونههای مشابه با حائری هم مماشات شده است؛ چنانچه ابتدای کار با مهدی خزعلی فرزند آیتالله خزعلی هم مماشات میشد اما مشخص نیست مسیری که فرزند یکی از مهمترین روحانیون جمهوری اسلامی برگزیده تا کجا میتواند ادامه یابد و در کدام نقطه ورق برخواهد گشت! چه اینکه حد انتقاد در جمهوری اسلامی مشخص است! بیشتر از آن مجازاتهای تلخی به همراه دارد.
تا این لحظه حکم حبس تعریزی سه ساله (که البته این مجازات تبدیل خواهد شد) و مسدود کردن کانال تلگرامی او، برای ساکت کردنش کافی تشخیص داده شده اما آیا او با همین تهدید، سکوت خواهد کرد یا مصممتر از این حرفهاست؟