رویداد۲۴ اعتماد نوشت: «تحصیل به قیمت جان!» عنوان یادداشت محمد بلوچزهی است که در آن آمده: اساسِ ترقی و توسعه هر کشور و جامعهای توجه و تمرکز بر امر آموزش است و تلاش برای تقویت بنیان نظام آموزشی و همینطور بالا بردن سطح استانداردهای کیفی سیستم آموزشوپرورش و مهمتر از آن قرار گرفتن تفکر توسعهیافته در راس و نیز تسری آن بر تمام سطوح مختلف مدیریتی. حال در کشور ما هر چه زمان رو به جلو پیش میرود گویا نظام آموزشی کشور فشلتر و ناکارآمدتر و مستهلکتر از گذشته شده و روزبهروز با چالشهای تازهتر و موانع و ضعفها و دغدغههای بیشتری دست به گریبان شده که تعدد مشکلات و نارساییهای انباشت شده ناشی از تصمیمات مدیریتی در طول ادوار مختلف، اکنون عرصه آموزش را با هرجومرج مواجه ساخته است و آشفتگی و استهلاک فراوان. در این میان آموزش در مناطق دوردست و به خصوص در استانهای محرومی، چون سیستانوبلوچستان به طرز غریب و غیرقابل تصوری زیر چرخ دندههای نابودکننده آسیبها و چالشهای متعددی، چون افت کیفیت آموزشی، کمبود معلم، کمبود کلاس درس، ترک تحصیل بیش از پیش دانشآموزان به خاطر فقر و ... دارد از هم فرو میپاشد تا جایی که حال دیگر به جای بالا بردن سطح کیفیت آموزشی و تمرکز بر اولویتها سیستم درگیرِ یکسری بدیهیات شده و از اصل فاصله گرفته و در فرع غوطهور شده است.
بیشتر بخوانید: تنبیه دردناک دانش آموزان بلوچ توسط مدیر مدرسه!
از همان ابتدای سال تحصیلی تاکنون در سیستانوبلوچستان عرصه آموزش دچار نقصان و خسارتهای زیانبارِ غیرقابل جبرانی بسیاری شده و یکی از مهمترین چالشهای تحصیلی هر ساله در این استان محروم مرگ تراژدیک آیندهسازان و دانشآموزانِ کودک و نوجوانی است که به خاطر ناتوانی در تامین هزینههای سرویس مدارس تکرار میشود. دانشآموزانی که به خاطر فقر مطلق و ناتوانی خانوادهها در تامین هزینههای سرویس مدارس و ایاب و ذهاب کنار جادههای بینروستایی ساعتها به انتظار خودروهای عبوری نشسته تا اینگونه مسافتهای چند کیلومتری خانه به مدرسه یا بلعکس را طی کنند و در همین حین بر اثر حوادثی نظیر زیرگرفتن توسط خودروها، پرت شدن از بالای بارکشها و سوختبرها، واژگونی ماشینهای حامل دانشآموزان و ... دچار مرگهای بسیار تراژدیک و فجیعی شوند و نقصهای دایمی، چون قطع عضو و نخاع و امثالهم. از آغاز فصل بازگشایی مدارس تاکنون چندین فقره از این دست حوادث ناگوار و مرگبار برای محصلان کودک و نوجوان در اقصی نقاط سیستانوبلوچستان اتفاق افتاده که در کنار عدم تخصیص سرانه کافی سرویس مدارس، پراکندگی بسیار بالای جمعیتی، فاصله طولانی روستاها با یکدیگر و عدم دسترسی مناسب جادهها همه مزید بر علت تکرار چنین حوادث مرگبار و بیشماری شده است. همین چند روز پیش یک دستگاه اتوبوس حامل دانشآموزان روستایی در شهرستان قصرقند واژگون و دچار حریق شده که خوشبختانه فرزندان و آیندهسازان وطن بهطرز معجزهآسایی از این حادثه جان سالم به در بردهاند، اما تعدادی نیز زخمی شده و جراحت دیدهاند.
همچنین از دیگر حوادث مشابه مرگبار دانشآموزی سالِ تحصیلی ۱۴۰۲در سیستانوبلوچستان دو فقره تصادف جداگانه با موتورسیکلت در روستاهای اطراف شهرستان فنوج بود که متاسفانه دانشآموزان روستایی به دلیل نبود سرویس مدارس و وسیله نقلیه عمومی ناچار هستند همواره از همان سنین پایین نوجوانی برای پیمودن مسافت طولانی خانه تا مدرسه خود رانندگی کنند که نتیجهاش چنین حوادث تلخ و مرگباری خواهد بود.
حال پرسش اینجاست که چرا سهم یک دانشآموز سیستانوبلوچستانی از آموزش و خدمات تحصیلی و آموزشی «مرگ» تراژدیک با وسایل نقلیه غیراستاندارد و در طول مسیرهای ناایمن از خانه تا مدرسه باشد و تحصیل در این استان به قیمت جان ایشان تمام شود؟! چرا؟! مگر غیر از این است که لازمه یادگیری مطلوب داشتن ذهنی آرام و فارغ از هرگونه اضطراب و پریشانی است که دانشآموزان این استان از آن محرومند، چراکه به جای بهرهمندی از سرویس مدارس با خودروهای سوختبری که بمبهای متحرک لقب گرفتهاند، رفتوآمد میکنند و نیز ماشینهای عبوری که حوادث مختلفی جان آیندهسازان این سامان را همواره تهدید میکند.
اگر به مرور حوادث مرگبار و تلخ دانشآموزی طی سالهای اخیر در سیستانوبلوچستان پرداخته شود، درخواهیم یافت که تاکنون دانشآموزان بسیاری به جای رفتن به دانشگاه روانه گورستانها شدهاند و هزینه کمکاری سیستم آموزشی و عدم تخصیص کافی سرانه سرویس مدارس را این طفلان معصوم و پدران و مادران داغدیدهشان پرداخت کردهاند.
هر ساله با آغاز سال تحصیلی جدید یکی از مهمترین دغدغههای آموزشی والدین به ویژه برای دانشآموزان دختر خویش در روستاها نبود سرویس مدارس به دلیل عدم تخصیص سرانه کافی برای این مهم توسط وزارت آموزشوپرورش بوده و نیز جالب است بدانید در همه دولتها جذب ترک تحصیلان و بازماندگان تحصیلی جزو اولویتها برشمرده شده که باید ریشه عدم موفقیت جذب تارکان و بازماندگان تحصیلی را در کمتوجهی به تقویت سرانه بودجه طرح موسوم به روستا مرکزی یا همان سرویس مدارس دانشآموزان دانست.
براساس تازهترین آمارهای منتشر شده و بنا بر اظهارات مقامات محلی سالانه ۳۰ درصد از دانشآموزان این استان به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینههای مربوط به سرویس مدارس اقدام به ترک تحصیل میکنند. حال اگر دولتها به جای مانور بیعمل و پرهزینه جذب ترک تحصیلان و بازماندگان تحصیلی بر تقویت و تخصیص منابع لازم طرح روستا مرکزی و سرویس مدارس در سیستان و بلوچستان تمرکز میکرد اکنون نه تنها سالانه بر آمار تارکان تحصیلی ۳۰ درصد افزوده نمیشد، بلکه دانشآموزان نیز هزینههای جانی و والدین نیز فشارهای روانی این طرح را چنین پرداخت نمیکردند.