رویداد۲۴ نازآفرین جمشیدی: داشتن شغل در اعتمادبهنفس و داشتن استقلال مالی و قدرت درونی اهمیت زیادی دارد، اما دوست نداشتن شغل و راحتنبودن در آن به همان نسبت میتواند ما را افسرده و ناراحت کند.
به گزارش رویداد۲۴ ما بسیای از وقت خود را در محل کارمان میگذرانیم بنابراین اگر شغل و محل کار و البته همکارانمان را دوست نداشته باشیم و در آنجا راحت نباشیم هرگز نمیتوانیم آسوده و شاد و راندمان خوبی داشته باشیم.
گاهی ما در زندگی از چیزی ناراحتیم و این را هم متوجهیم و درک میکنیم، اما گاه شاید ندانیم دقیقا چه چیزی ما را آزار میدهد و البته روزمرگی زندگی هم در این مسئله بیتاثیر نیست.
این موضوع شاید بیتاثیر از شغل شما نباشد چیزی که هر روز با آن سروکار دارید و شاید ندانید شاید این موضوع سبب آزار شماست.
در ادامه مطلب نشانههایی را با شما درمیان میگذاریم که اگر اینها را دارید بهتر است در اندیشه تغییر شغلتان باشید و در این زمینه فکری کنید.
همانگونهکه اشاره کردیم افراد یک سوم از زندگی خود را در محل کارشان سپری میکنند. یعنی در واقع همه ما بیشتر عمر خود را در مکانی غیر از خانه و در میان افرادی سپری میکنیم که شاید کمترین تعلق خاطر را به آنها داشته باشیم. بنابراین، بسیار مهم است که دستکم شغل مناسب و شرایط کاری خوبی داشته باشیم، زیرا در غیر این صورت، شاهد تاثیرات منفی آن در دیگر بخشهای زندگی خود خواهیم بود.
اگر در محل کارتان آرامش نداشته باشید و مدام نگران باشید مسلما تندرستیان به خطر میافتد و بیشاز اندازه خسته و عصبی میشوید و شادابی لازم را ندارید. اینگونه هنگامیکه از سرکار هم میآید آنگونهکه باید نمیتوانید رفتار درست و مناسبی با دوستان و اعضای خانواده خود داشته باشید. افزونبر سلامت روانی حاکم در محل کار، خود شغلی که انتخاب کرده اید نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر احساس میکنید که از توانایی ها، استعدادها و ایدههای شما آن طور که شایسته است استفاده نمیشود، شک نکنید که شغلتان مناسب شما نیست.
در ادامه نشانههای شغلی نامناسب را با شما در میان میگذاریم.
نداشتن احساسات
هنگامیکه صحبت از کار به میان میآید، شما هیچ حس خاصی ندارید؛ نه خوب، نه بد! وظایف کاری به شما ابلاغ شده، شما همه آنها را بر اساس اولویت زمانی انجام میدهید، اما هیچ کدام از این کارها برایتان مفهومی ندارند. در بیرون از محل کار، خیلی کم در مورد شغل خود صحبت میکنید. فقط در صورتی که اطرافیان در این مورد از شما سوالی بپرسند، با ناراحتی جواب خواهید داد. کار کردن از نظر شما یک بخش جداییناپذیر از زندگی هر فرد به شمار میرود و همه افراد از آن ناگزیر هستند. یعنی هیچ حس و هیجانی نسبت به شغل خود ندارید.
حتا دستاوردهای مثبت و پاداش گرفتن هم لذت خاصی به شما نمیدهد. ازسوی دیگر چالشهای کاری که ممکن است بقیه را در شرایط عصبی قرار دهد، روی شما تاثیر ویژهای ندارد و میتوانید بدون استرس از کنارشان رد شوید.
دلهره داشتن
بهترین کار آن است که شما برای آن و رفتن به محل کارتان و انجام آن اشتیاق و شور داشته باشید. اگرشما از روزهای شنبه به شدت متنفرید و شاید حتا از آن هراس دارید شاید یکی از نشانهها برای تغییر شغلتان باشد البته این حس به تنهایی دلیلی برای داشتن شغل اشتباه نیست. شاید دلیل این هراس، همجواری با یک همکار بد، دسترسی دور یا انجام وظیفه در دپارتمان نامناسب باشد.
عوامل گوناگونی میتواند موجب بروز ترس از روزهای شنبه باشد. برای درک بهتر ترستان، این پرسشها را از خود بپرسید: آیا همکاران خود را دوست دارم؟ آیا از کار کردن با همکارم راضی هستم و احساس میکنم که با کمک وی میتوان امور را به بهترین نحو به انجام رساند؟ آیا دسترسی من به محل کار آسان است و در رفتوآمد خود مشکلی ندارم؟ اگر پاسخ شما به پرسشهای مذکور مثبت است، شاید لازم باشد که در مورد شغل خود تجدید نظر کنید.
بیشتر بخوانید: مهارتهایی که تا پیش از ۴۰ سالگی باید بیاموزید
غبطه خوردن
اگر مدام با خود میگویید و میاندیشید و این فکر دمی آسودهتان نمیگذارد که باید جای همکارتان میبودید و استعداد و توانایی شما بسیار از او بیشتر است و درواقع مدام ه موقعیت و جایگاه او غبطه میخورید باید فکری به حال خود کنید. برای درک این موضوع بد نیست نمونهای بیاوریم. من یک کارشناس برندینگ خصوصی داشتم که در یک شرکت هایتک به عنوان مدیر حسابداری مشغول کار بود. وی کاملا موفق بود و به لحاظ شخصیتی نیز محبوب به شمار میرفت. اما به شغل خود راضی نبود. از بین پرسشنامهای که ۳۶۰ نفر در مورد او نظر داده بودند، فقط یک نظر وجود داشت که نوشته بود: «تو در کار خود بسیار خوب هستی و من برایت احترام زیادی قائل هستم. اما نمیدانم چرا در زمینه حسابداری فعالیت میکنی؟ چون بیشتر به درد بازاریابی میخوری.» همین یک نظر، دنیای دیگری را جلوی روی این خانم گشود. او احساس کرد که دوست دارد در زمینه فروش فعالیت کند، اما همچنان شغل حسابداری خود را هم داشته باشد. اما جالب است که او در حسابداری پلههای ترقی را دو تا یکی طی کرد، اما در بازاریابی همچنان در جا میزد.
خستگی
شما میتوانید کارهای خود را بدون فکر انجام دهید. خیلی خود را درگیر انجام کارها نمیکنید، زیرا نیازی به این کار نیست. همه روزهای کاری شما عین هم است و اتفاق خاصی روی نمیدهد. در انتهای هر روز یا هر هفته، هیچ پیشرفتی ندارید و منتظر تغییر خاصی هم نیستید. وقتی همه روزها، کارها و وظایفتان برایتان تکراری، ملالآور و خسته کننده هستند، نباید در انتظار معجزه بنشینید. شک نکنید که شغل مناسبی ندارید و لازم است که آن را عوض کنید.
ترس
اگر احساس میکنید که در شغل خود در حال وانمودسازی هستید و نگران این هستید که بقیه متوجه این امر بشوند، یا حس میکنید که در جایگاهی بالاتر از آنچه باید قرار دارید، همیشه با یک حس ترس همراه هستید. از انجام هر اشتباهی میترسید و این نگرانی را دارید که نکند همکاری که مهارتهای بیشتری نسبت به شما دارد، جایتان را بگیرد. این هراس را دارید که فقط شما هستید که در جایگاه نادرست منصوب شده اید و از این نگران هستید که دیگران متوجه دغلکاریتان شده و این امر موجب اخراجتان شود.
ناامیدی
شغل شما اجازه نمیدهد تا از همه توانایی و مهارت خود بهره بگیرید و مانع از این میشود که در محل کار بدرخشید. به این فکر میکنید که باید در موقعیت و جایگاه بالاتری کار کنید، اما محدودیتهای شغل کنونی باعث شده تا دیده نشوید. همچنین نمیدانید که چگونه میتوان تغییرات درستی ایجاد کرده و به موجب آن مهارتهای خود را به نمایش بگذارید.
داشتن حس بد حسی که شما را دچار نگرانی و ناامیدی میکند و این دقیقا با شغل شما مرتبط است نشانههایی برای تغییر شغلتان است. به گزارش رویداد۲۴ شغلتان باید به شما قدرت، اعتماد به نفس و ارزش ببخشد. شاید بتوانید با صحبت کردن با مدیر یا سرپرستتان، در این وضعیت تغییری ایجاد کنید. افرونبر آن لازم است به خود فرصت داده و در مورد شغلتان بیشتر فکر کنید. به این ترتیب شاید بتوانید تغییر رویه مثبتی بهوجود آورید.