رویداد۲۴ الهام عندلیبمقدم: «آرش کمانگیر» یا «آرش شیواتیر» (به معنای تیرتیز یا لرزانتیر) از شخصیتهای اسطورهای ایران است که پس از پایان جنگ ایران و توران، به عنوان بزرگترین کماندار و تیرانداز ایرانی، جهت تعیین مرز ایران و توران انتخاب شد.
بنابر برخی روایات او زاده البرز و مازندران است؛ اما این موضوع تأیید شده نیست. پدر آرش «پورآسپ» (به معنای پسر اسب)، فردی پهلوان و پرورشدهنده اسب و یکهشناس در این عرصه بود. مادرش «مهربانو» نام داشت. آرش در جوانی با دختری به نام «هوردخت» ازدواج کرد. هوردخت نیز از پدرش آیین پهلوانی آموخته بود و همیشه همراه و هم فکر آرش بود. طبق روایات، آرش در سالهای زندگی، بارها امتحان شجاعت و پهلوانی میدهد و همیشه پیروز میدان میشود.
«منوچهر پیشدادی» هفتمین پادشاه پیشدادیان، در سالهای پایانی حکومت صد و چند ساله خود، از تورانیان به فرماندهی «افراسیاب» شکست میخورد. افراسیاب که یک پادشاه بسیار حیلهگر و زرنگ بود، پس از این پیروزی، برای اینکه هم ایرانیان را تحقیر کند، هم بدون ریخته شدن خون سربازان خود، به جنگ پایان دهد و مناطق بیشتری از کشور ایران را تصاحب کند، پیشنهاد میدهد که یک کماندار از سپاه ایرانیان، به بلندترین نقطه از کوه دماوند رود و از آنجا تیری رها کند تا مرز بین ایران و توران با این تیر مشخص شود. منوچهر این پیشنهاد را میپذیرد و آرش از بزرگترین کمانداران ایران داوطلب این کار میشود.
روایت است الهه زمین «اسپندارمذ» کمانی را به آرش میدهد و به آرش میگوید: «این تیر تا دوردستها میرود، ولی هر کس که از آن استفاده کند، خواهد مرد.» با این وجود آرش برای فداکاری در راه کشورش آماده تیراندازی میشود.
بیشتر بخوانید: آیا مردم ایران از نژاد آریایی هستند؟
آرش برهنه شده و تن خود را به مردم نشان میدهد و میگوید: «ای مردم شاهد باشید که پیکر من هیچ اثری از زخم و بیمارى ندارد، اما پس از تیراندازى نابود خواهم شد.» سپس بر فراز دماوند میرود و با تمام توان تیر را پرتاب میکند. در افسانهها آمده تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و از رود جیحون عبور میکند و در ماوراءلنهر بر درخت گردویی مینشیند و اینگونه مرز ایران و توران مشخص میشود.
پس از این تیراندازی آرش که جانش در تیر دمیده شده بود، از خستگی میمیرد و پیکرش تکه تکه میشود. گفته میشود که آرش پس از مرگ کامل ناپدید شده و هیچ اثری از او باقی نمیماند.
آرش کمانگیر شخصیتی اسطورهای- تاریخی است. اسطورهای است چراکه به دوران پیشدادی تعلق دارد که ماهیت زمانی و مکانی آن از سوی تاریخنگاران نوین و باستانشناس قطعی نشده، و تاریخی است زیرا طی دو هزار سال گذشته، ایرانیان به او باور داشته و در بسیاری از منابع ادبی و مذهبی پیش از اسلام مانند یشتها، مینوی خرد، بندهش، گزیدههای زادسپرم، ماه فروردین روز خرداد، شهرستانهای ایران، یادگار جاماسبی و...، همچنین منابع تاریخی پس از اسلام چون آثار الباقیه، غرر اخبار، تاریخ طبری، اخبار الطوال، زینالاخبار، تجارب الامم، البدء و التاریخ، مجمل التواریخ و القصص، الکامل، القانون، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، روضه المنجمین، طبقات ناصری، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، روضهالصفا و... از او نام برده شده است.
ماجرای آرش ابتدا در کتاب اوستا مطرح شده است؛ در «یشت هشتم» از اوستا، بهزندگی و فداکاری آرش به عنوان شخصی که از کوه «ایریوخشوئه» به کوه «خونونت» تیری پرتاب کرد و حماسه آفرید، اشاره شده است.
جالب است بدانید داستان آرش کمانگیر با اینکه یک داستان اسطورهای و حماسی است، هرگز در شاهنامه روایت نشده است.
در واقع آرش شخصیتی است که نامش چندین هزار سال قبل از سروده شدن شاهنامه، در کتب باستانی آمده است، بنابراین او قهرمان زاییده شده در شاهنامه نیست، اما فردوسی در شاهنامه از او نام برده است.
در کتب اسلامی هم شاهد اشاراتی به روایت آرش هستیم؛ تقریبا تمامی منابع اسلامی، ماجرای آرش را به یک شکل روایت کردهاند.
در ادبیات معاصر نیز، شعرایی چون سیاوش کسرایی و توران شهریاری در وصف آرش و تیرگان اشعاری سراییدهاند.
آرش الگو و نماد وطن پرستی، غیرت، شرافت، مردانگی، امید، شجاعت، دلاوری و از خودگذشتگی است؛ که نه محل تولدی دارد و نه آرامگاهی. او همانند یک ستاره بود که با درخشش خود ایران را نجات داد و از بین رفت.
هر ساله مراسمی با عنوان «تیرگان» برای یادبود این اسطوره ایرانی، در تاریخ ۱۳ تیر، در دماوند برگزار میشود.