- یکی از معضلات جاری در کشور ما اینست که صاحبان تریبون، کمتر به تبعات سخنان خود توجه میکنند و هرآنچه بر زبانشان میآید و شرایط جلسه و فضای حاکم بر آن، اقتضا میکند را بیان میکنند و تبعات آتی آن را مدنظر قرار نمیدهند. نتیجه این عدم آیندهنگری، فراهم آمدن محیط سوءاستفاده برای دیگران و فرصتطلبان است.
اگر صاحب تریبون، سکاندار یکی از تریبونهای نظام باشد، به واسطه همین جایگاه، بیش از دیگران مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار دارد و باید با آیندهنگری کافی و با لحاظ نمودن اوضاع جاری، و با استفاده از بهترین واژهها، به ایراد سخن بپردازد و فضای سوءاستفاده را به حداقل برساند.
بارها و بارها مشاهده شده که صاحبان تریبون در ایران به واسطه عدم توجه کافی به مطالب بیان شده خود، کشور را دچار معضل یا بحران کردهاند. به طور مثال، محمود احمدینژاد در زمان ریاستجمهوری خود، بارها شعار داد که «پیش به سوی ایران هستهای» و همین عبارات او بود که کمپین بزرگ «مقابله با ایران هستهای» را در دنیا ایجاد کرد چراکه عبارت گفته شده توسط احمدینژاد در واژگان بینالمللی، مفهوم «ایران دارای سلاح هستهای» را نمایان میکند و همین موضوع و تشکیل همین کمپین، خسارات جبران ناپذیری را به کشور وارد کرد.
و یا سخنان تند آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران در مورد پادشاه فقید عربستان و تبریک درگذشت او به مسلمانان و به کار بردن عبارت «پادشاه عربستان به سزای اعمالش خواهد رسید و الان نیز در حال تحمل مجازات اعمالش است»، موجب شد تا شورای همکاری خلیج فارس، ایران را محکوم کند و اختلافات پنهانی ایران و عربستان، حالتی علنی پیدا کند و آغازگر شکاف عمیق دو کشور شود.
در روزهای گذشته، سخنانی از امام جمعه موقت تهران منشر شد که ناشی از عدم توجه به تبعات عبارات به کار گرفته بود و همچنین در برخی اوقات، نمایانگر عدم توجه به ساختار جمعیتی و سیاسی کشور بود و تبعات آن نیز؛ هم گریبانگیر کشور میشود و هم گریبانگیر شخص امام جمعه.
آیت الله صدیقی در همایش سراسری مدیران کانونهای بسیج مهندسین عمران و فرماندهان بسیج وزارت راه و شهرسازی عباراتی را به کار برده است که دو عبارت آن، حائز اهمیت است و در رسانهها بازتاب وسیعی داشته است.
وی اظهار داشته است: «وظیفه ما این است که زمینهسازی برای ظهور انجام دهیم و به دنبال تغییر جهان و تسخیر کاخ سفید هستیم.» و همچنین در بخشی دیگر گفته است: «در روزهای گذشته شاهد شعار زنده باد اصلاحات در روز دانشجو بودیم و این یعنی دشمن به شدت نفوذ پیدا کرده است.»
در رابطه با این عبارات، نکاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
۱- بر اساس قوانین بین المللی، مرز کشورها به رسمیت شناخته شده است و تعرض هر کشور به مرز دیگری، به منزله اعلام جنگ است. آیا اگر کسی بیان کند که قصد تعرض به کشور دیگری را دارد و حتی میخواهد مقر حکومت کشور ثانی را تسخیر کند، به منزله تهدید به جنگ نیست؟
بیان چنین عباراتی، موجب میشود رسانههای جهان، از ایران کشوری جنگ افروز را تصویر کنند و استنادشان هم به همین سخنان سخیف باشد؛ سخنانی که در جمع گروهی از نظامیان ایراد شده است.
۲- شاید گفته شود که مقامات آمریکایی، مدام در حال بیان چنین جملاتی هستند و عبارات آقای صدیقی در پاسخ به آنها بوده است. در جواب باید گفت که درست است که مقامات آمریکا، مرتبا در حال ایراد سخنان مداخله جویانه در امور ایران هستند و هدفشان هم شاید تغییر رژیم ایران باشد اما هیچگاه از تصرف تهران، سخنی به میان نمیآورند چراکه از تبعات حقوقی و بین المللی چنین عباراتی آگاه هستند.
به علاوه اینکه اگر آنان اشتباهات خود را عمدا تکرار میکنند، این دلیل نمیشود که ما با ریسمان آنان به چاه برویم و با بیان عباراتی درشتتر و غیر منطقی، تبعات بین المللی برای کشورمان فراهم کنیم.
۳- شاید گفته شود که منظور آقای صدیقی از تصرف کاخ سفید، در زمان ظهور امام زمان (عج) بوده است که شرایط این کار، فراهم خواهد شد و بسیجیان، اقدام میکنند. جدای از مباحث دینی این موضوع که در تخصص ایشان است، اشکالی که وارد میشود آنست که در عصر رسانه و دهکده جهانی، هر کلامی که به کار برده میشود بلافاصله در جهان منتشر میشود و به دلیل آنکه مستمعین، از منظور سخنران، آگاهی ندارند که او واقعگرایانه صحبت میکند و یا آرمانگرایانه، قصد تحقق سریع هدفش را دارد یا منتظر فراهم شدن شرایط است، و یا اینکه به قول او با توجه به هدفش، میشود اعتنا کرد یا نه، تاثیرات واقعی و تبعات حقیقی فراوانی را در پی خواهد داشت.
بیان چنین عباراتی متناسب با جلسات تدریس حوزه و منبرهایی است که رسانهای نمیشود ولی هنگامی که موضوعی آرمانی؛ که هدفش تصرف کشور دیگری است رسانهای میشود تبعاتی هم برای کشور خواهد داشت.
اما در رابطه با سخنان امام جمعه موقت تهران در مورد اتفاقات روز دانشجو نیز بیان نکاتی لازم است.
۴- آقای صدیقی به عنوان امام جمعه تهران، باید در نظر بگیرد که هیچگاه نباید تمام افراد یک طیف یا جریان را با یک چوب نواخت چراکه ممکن است افراد سالم و خطاکار در هر طیف و گروهی وجود داشته باشند. همانگونه که در جریان اصولگرایی، هم افراد سالم و صالح وجود دارند و هم افرادی که ناسالم و خطاکار هستند و میخواهند از مسیر اصولگرایی، به امیال نفسانی خود دست یابند، در جریان اصلاح طلب هم به همین منوال، افراد سالم و صالح و همچنین افراد ناسالم و خطاکار وجود دارند.
لذا دلیل نمیشود برای قضاوت در مورد جریان یا گروهی، فقط طیفی از افراد آن گروه یا جریان را ملاک قرار داد.
۵- اینکه بیان شود دشمن به شدت نفوذ کرده است چون که در روز دانشجو، دانشجویان شعار «زنده باد اصلاحات» سر دادهاند قطعا ناشی از عدم درک درست و کج فهمی آقای صدیقی است. اگر بنا باشد هر شخصی که این شعار را داد و یا خود را اصلاح طلب معرفی کرد را نشانهای از نفوذ دشمن بدانیم که تاکنون، کار از نفوذ گذشته بود و به براندازی ختم شده بود.
آقای صدیقی، حتما انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در سال ۹۴ را به یاد دارد. در همان انتخابات هم از این عبارات سخیف و بیپایه در مورد لیست اصلاح طلبان به کار برده شد و آنان را «لیست انگلیسی» نامیدند اما نتیجه چه شد؟ آیا انگلیسیها پیروز شدند؟
باید از آقای صدیقی پرسید آیا زمان آن نرسیده است که دیدگاه خود را نسبت به دیگران تغییر دهید؟ تا کی میخواهید با چنین افکار تمامیت خواهانه، کشور را از حضور و وجود نخبگان، محروم کنید؟ تا کی میخواهید با این افکار بدبینانه، کشور را به دست یک جناح خاص بسپارید و در خلاف مسیر انتخاب شده توسط ملت حرکت کنید؟
۶- کافیست آقای صدیقی به مقایسه دوران اصلاحات و دوران مهرورزی! بپردازد. جدای از آمار مربوط به مباحث اقتصادی و موضوعاتی همچون رشد اقتصادی، تورم، اشتغال و صادرات و واردات که نتایج آن اظهر من الشمس است و آقای صدیقی تا آخر عمر به دوران اصلاحات، حسرت خواهد خورد در موضوعاتی همچون «پیروی از حکم حکومتی ولی فقیه»، «دین گریزی جوانان»، «فقر و فحشا»، «تخلفات اداری و سیستمی»، «اختلاس و برداشت از بیت المال»، «قانون گریزی» و بسیاری از موضوعات دیگر، آقای صدیقی پی خواهد برد که اگر نگوییم بهترین دولت در دوران پس از انقلاب اسلامی، دولت اصلاحات بوده است قطعا یکی از بهترینها بوده است.
درحالیکه دوران اصولگرایی و دولت منتسب به ایشان را اگر نگوییم بدترین دولت در دوران پس از انقلاب اسلامی بوده است قطعا یکی از بدترین دولتها بوده است.
اما چرا آقای صدیقی از نام اصلاحات، وحشت دارد؟ شاید بتوان به صورت خوشبینانه، بیان کرد که اطلاعات ایشان از دوران اصلاحات بسیار نادقیق است.
۷- آیت الله صدیقی گفته است: «دشمنان در دیار ما نیز در حال فعالیت هستند... و دانشگاهها و آموزش و پرورش کشورمان در اختیار آنهاست.»
بیان چنین جملاتی که ناشی از توهم توطئه است هم نظام را زیر سوال میبرد و هم «هم قشران آقای صدیقی» را که در طی سی و هشت سال پس از انقلاب، هنوز نتوانستهاند دانشگاهها و آموزش و پرورش را از اختیار دشمنان خارج کنند.
در حالی که واقعیت، چیز دیگری است و بیان این جملات، ناشی از فاصله آقای صدیقی با مراکز آموزشی و پرورشی و کم اطلاعی ایشان است؛ هرچند نقدهای فراوانی به این سیستم، وارد است.
اما جهت اطلاع آقای صدیقی باید بیان کرد مردمی که با همه سختیها، پای انقلاب ماندهاند، با همه مشکلات؛ بازهم در انتخابات شرکت میکنند، و حامی نظام اسلامی هستند و البته نقدهایی هم دارند، اینها اگر افکارشان هم به اصلاح طلبان نزدیک باشد و شعار «زنده باد اصلاحات» سر بدهند و به لیست امید رای بدهند، باز هم سرمایه اصلی نظام جمهوری اسلامی هستند و پایدار و استوار خواهند ماند.
اصلاح طلبی، نه نشانه نفوذ، بلکه نشانه پایداری به آرمانهای انقلاب اسلامی است و اصلاح طلبان در مسیر حفظ کیان نظام اسلامی و جایگاه قانون و رهبری، همانگونه که تاکنون عمل نمودهاند، ادامه خواهند داد و به ایستادگی در مقابل تمامیت خواهان و متحجران، افتخار خواهند کرد؛ حتی اگر باید هزینههای سنگینی پرداخت نمایند و انگلیسی خطاب شوند.