رویداد۲۴ شیوا سپهری: از روزی که گردش مالی در فوتبال ایران از ارقام معمولی گذر کرد و پای قراردادهای نجومی و چند میلیاردی به فوتبال باز شد، همواره این سوال وجود داشت که چرا باید از کیسه مردم، پولهای بیحساب و کتاب به فوتبالیستها داده شود؟ در واقع صورت مسئله این بود که تمام تیمهای حاضر در لیگ برتری و بخش عمده تیمهای دسته یک (به جز هوادار و نساجی ماندران) همگی به بیتالمال وصل هستند و از نهادهایی همچون وزارت نفت، بانک ملی، ایران خودرو، صنایع فولاد، وزارت ورزش، آلومینیوم، گلگهر و مس و ... ارتزاق میکنند.
به بیان دیگر بازیکنان این تیمها به نحوی کارمندان دولت هستند که حقوق خود را یکجا از نهادهای دولتی و شبهدولتی دریافت میکنند اما در تبعیضی هراسناک، دریافتیهایشان با سایر کارکنان دولت تفاوت چند ده میلیاردی دارد. در یک فقره یکی از مدیران فوتبالی در صداوسیما افشا کرده که «تیم باشگاه سپاهان اصفهان تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای یک فصل هزینه کرده است!»
رقم ۱۰۰۰ میلیارد تومان ظاهرا صرف خرید بازیکنان با قیمتهای ۷۰ میلیارد تومان، ۵۰ میلیارد تومان، ۱۵۰ میلیارد تومان و ... فقط برای یک یا دوفصل شده است. به بیان دیگر یک بازیکنان فقط برای بازی در دو دوره ۹ ماهه هر فصل رقمی معادل ۱۵۰ میلیارد تومان دریافت کرده است! از قرار هر ماه ۸ میلیارد تومان و به محاسبه دیگر هر روز ۲۶۶ میلیون تومان از کیسه بیتالمال فقط به جیب یک نفر است تا این سوال پیش بیاید در کشوری که همه چیز در حال خصوصیسازی است، چگونه این یک فقره که باید در صدر اولویتها باشد، خصوصی نمیشود و به این شکل با ارقام بیحساب و کتاب اموال مردم به جیب چند نفر خاص برود!
واعظ آشتیانی از مدیران فوتبالی کشور به رویداد۲۴ گفته «۵۰ در صد قراردادهای نجومی در فوتبال ایران به جیب دلالان میرود و چون همه پول از جیب دولت برداشت میشود، کسی دغدغه اقتصادی ندارد و هر رقمی بخواهند قرارداد میبندند.»
او میگوید: «عمده باشگاههای کشور ما شبهدولتی هستند، پشتشان به انبار پول وصل است و برایشان اهمیت ندارد چه رقمی را پرداخت کنند. متاسفانه باید بگویم چون پول بیحساب وجود دارد و هیچ نظارتی هم بر آنها نیست، قیمتگذاریها به صورت نجومی بالا میرود. اگر نظارتی وجود داشته باشد و حتی مدیران مکلف شوند که به بازیکن بیشتر از ۲ الی ۳ میلیارد پرداخت نشود، به شما قول میدهم همه این رقمهای نجومی پایین میآید. مثلا تیمهای خصولتی و دولتی یکسال تیمداری نکنند و یکسال لیگ را تعطیل کنند و ببینند چه اتفاقی رخ میدهد. تمام این داستانها تمام میشود.»
بیشتر بخوانید:
واعظ آشتیانی: لیگ فوتبال را یکسال تعطیل کنید تا ببینید قیمت واقعی بازیکنان چقدر است
دستمزد نجومی یحیی گلمحمدی برای هر بازی!
نکته جالب درباره گردش مالی عجیب در فوتبال ایران آنجاست که هر کدام پولهای بیحساب و کتاب از جیب مردم دریافت میکنند و دیگری را به سوگلی بودن و حکومتی بودن متهم میکنند! همین موضوع طنزترین و در عین حال وقیحترین بخش ماجراست. بگذارید وضعیت چند تیم را بررسی کنیم:
اسم تیمشان سپاهان است؛ چند سال است تبدیل به قطب سوم فوتبال ایران شدهاند. از ترکیب فعلی تیم ملی ایران، فقط ۱۳ بازیکن در لیگهای داخلی بازی میکنند که شش نفر آنها از تیم سپاهان به تیم ملی آمدهاند. برابر با مجموع همه ملیپوشان پرسپولیس، استقلال و تراکتور. اما آنها معتقدند تیمهای دیگر سوگلی حکومت هستند. اما به این سوال واضح پاسخ نمیدهند که چطور توانایی صدها میلیارد تومان هزینه برای به خدمت این بازیکنان را داشتند؟ آیا منابع مالی تیم فولاد مبارکه سپاهان، به جایی به جز بیتالمال متصل است؟
پرسپولیسیها هم این روزها ادعای مشابهی دارند. آنها میگویند ارادهای سیاسی علیه تیم آنها وجود دارد که رقیبان پرسپولیس قهرمان شوند. اما بر اساس اطلاعاتی که سایت ترانسفر مارکت منتشر کرده است، ترکیب پرسپولیس گرانترین ترکیب فعلی در بین تیمهای لیگ برتری است. کادر تیم پرسپولیس نزدیک ۱۴، استقلال ۱۲.۵ و سپاهان نزدیک یازده میلیون دلار ارزش دارند.
هواداران استقلال هم ادعای مشابهی دارند. آنها هم رقیبان خود را مدام متهم میکنند که سوگلیتر هستند. در حالی که در همین فصل، استقلال تهران صدرنشین فعلی لیگ است و همین روزها علی آقامحمدی از اعضای مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام هم به عضویت هیات مدیره آبیها در آمد.
رقمی که فوتبالیستها از بازی در تیمهای بزرگ میگیرند، فقط قسمتی از درآمد آنها را شامل میشود. برای حضور در برنامههای تبلیغاتی و تلویزیونی، نرخ فوتبالیستهای درجه یک، نزدیک صد میلیون تومان است. یعنی حقوق یک ساله یک کارگر برای یک شب حضور در یک برنامه که لزوما کار تخصصی آنها نیست. به جز این، پاداشهای مجاز و غیر مجاز بازی در تیم ملی هم جز درآمد فوتبالیستهای بزرگ است.
مواردی مثل مجوز واردات خودروی خارجی که هم بر خلاف قوانین کشور است و هم درآمدهای نجومی و عجیب و قریب برای فوتبالیستها به همراه دارد و مشخص نیست اصلا بر چه مبنایی این جایزه به فوتبالیستها داده میشود؟ حتی اگر ایران قهرمان جام جهانی هم شده بود و ۶ گل به انگلیس زده بود، باز هم جایزه باید به صورت نقدی داده میشد نه به صورت اهدای مجوز واردات خودرو.
البته ورود پول به فوتبال فقط مختص به ایران نیست. رقمی که در فوتبال ایران هزینه میشود، نسبت به دو همسایه غربی و جنوبی ایران، ترکیه و عربستان، رقم بالایی محسوب نمیشود. اما به هر حال با توجه به اوضاع اقتصادی کشور و دولتی بودن باشگاههای فوتبال، نظارت درستی هم بر دخل و خرج باشگاههای بزرگ فوتبال وجود ندارد و هر فصل شاهد افرادی هستیم که به نام ستاره با تیمهای بزرگ قراردادهای کلان میبندند، اما فرصت بازی در این تیمها را به دست نمیآوردند.
همچنین بسیاری از فوتبالیستهای مدعی ایران، وقتی به عنوان لژیونر با تیمهای خارجی و به خصوص اروپایی قرارداد میبندند، عیارشان بیشتر مشخص میشود. علیرضا بیرانوند که شاهماهی این فصل نقل و انتقالات بود، در دو باشگاه بلژیکی بازی کرد اما نتوانست اعتماد مربیان این باشگاهها را برای تبدیل شدن به دروازهبان اصلی به دست بیاورد.
پیام نیازمند که گویا قراردادش رقمی نجومی است، در لیگ پرتقال دروازهبان ذخیره بود و در یک بازی که مقابل پورتو و مهدی طارمی قرار گرفته بود، هفت گل وارد دروازهاش شد. فرشاد احمدزاده نیز در لیگ لهستان تنها در یک بازی توانست فیکس بازی کند، اما همین تجربه بازی در اروپا باعث میشود در بازگشت به ایران با رقمهای چشمگیر قرارداد مواجه شوند.
در حقیقت برای ادامه حضور هر فوتبالیست با ارقام قابل فهم و منطقی، ویژگیهایی لازم است که ظاهرا فقط در فوتبال ایران نیازی به این ویژگیها وجود ندارد و پولهای بدون منطق پرداخت میشود!
همین روزها نیز در رسانهها صحبت از بازگشت علیرضا جهانبخش، سعید عزتاللهی و چند فوتبالیست ناکام دیگر به ایران شنیده میشود که قرار است با هیاهوی ورزشی، در دوران افت خود نیز رقمهای کلان به جیب بزنند در حالی که در حال حاضر تنها طارمی، سردار آزمون و سیدمجید حسینی، قراردادهای محکم با باشگاههای خود در اروپا دارند و ستاره یا بازیکن موثر باشگاههای خود شناخته میشوند.
واعظ آشتیانی میگوید: «تا زمانی که متر و معیار برای قیمتگذاری بازیکنان فوتبال وجود نداشته باشد، شرایط همین است و شاهد چنین آشفتهبازاری هستیم. شما اگر فوتبال دنیا را نگاه کنید، قیمتگذاری بر اساس معیار و فاکتورهای مشخصی است. مثلا بررسی میکنند که فرد مورد نظر در آن فصل تا چه اندازه موثر بوده است، چند تا گل زده و پاس گل داده، دوندگی و اثرگذاری، رضایتمندی از نگاه تماشاگران چگونه بوده و سایر عوامل دیگر که باعث قیمت یک بازیکن میشود. همچنین باشگاه وقتی میخواهد بازیکن یا مربی را مثلا به قیمت ۱۰۰ میلیون دلار به خدمت خود در آورد، صرفه اقتصادی آن را هم بررسی میکند که چقدر میتوانند از او درآمدزایی کنند. حتی دیده شده برخی از باشگاهها در روز معارفه بازیکن با تماشاگران، بخشی از مبلغ خرید را از طریق فروش لباس و ... در همان روز به دست آوردهاند و به معنای واقعی یک منطق اقتصادی پشت آن است و این چنین بیمحابا خرید انجام و قیمتگذاری نمیشود. آنها وقتی بازیکن شاخصی را میخرند حتی روی حضور تماشاگران هم حساب میکنند.»
شجاع خلیلزاده از معدود بازیکنانی بود که از پرداختهای نجومی به فوتبالیستها دفاع کرده بود و مدعی بود به خاطر هواردان زیاد این رشته، این رقمها باید پرداخت شود در حالی که خود او سابقه پشت کردن به هواداران فوتبال و پیوستن به تیمهای ثروتمندتر را در موقعیتهای حساس داشته است و در حال حاضر نیز یکی از کمارزشترین بازیکنان ملی پوش به حساب میآید!
ظاهرا استدلال آنها این است که چون هوادار به ورزشگاه میآید، پس حق دارند هرگونه که دوست دارند، شیره بیتالمال را بدوشند و دستمزدهای چند دهمیلیاردی بگیرند. استدلال دیگر این است که فقط ده یا دوازده سال میتوانند بازی کنند و پس از بیکار هستند. ناگفته پیداست که این استدلالها چقدر بیمایه و نسنجیدهاند! چه کسی مجوز داده که چون هوادار به ورزشگاه میآید، پس آنها حق دارند هر رقمی که میتوانند از جیب مردم برداشت کنند؟
به نظر میرسد برخی مدیران سیاسی کشور تلاش دارند ناکامی خود در عرصههای سیاسی و اقتصادی را در عرصه ورزشی جبران کنند و با ایجاد موفقیتهای ورزشی، روی ناکامی خود سرپوش بگذارند. در این شرایط فوتبالیست وارد یک چرخه معیوب میشود. از یک طرف رسانهها او را تبلیغ میکنند تا از شهرتش بهرهمند شوند و هر چقدر این ورزشکار مشهورتر میشود، رقم کلانتری برای استخدام او میپردازند و در این میان سوءاستفادههای گسترده نیز صورت میگیرد. در صورتی که حتی اگر با صد میلیون تومان، دو تیم پرسپولیس و استقلال بسته شوند، باز هم هواداران فوتبال به تیم خود علاقهمند خواهند بود.