رویداد۲۴ مهدی توفیقی: فیلمها و سریالهای با رنگ و بوی عاشقانه همواره مورد توجه و علاقه عموم قرار داشتهاند. مشاهده کشمکشها و تلاش دو دلداده برای رسیدن به یکدیگر، شیرینی و جذابیت خاصی را برای مخاطبان به ارمغان میآورد. در دهههای گذشته در صدا و سیما و اخیراً در شبکه نمایش خانگی، سریالهای عاشقانه ایرانی بسیاری تولید شدهاند. برخی از این سریالها از قالب یک سرگرمی صرفهنظر کرده و به جایگاه ویژهای در قلب و روح مخاطبان دست یافتهاند.
داستان سریال عاشقانهترین ایرانی دهه هفتاد حول زندگی مریم افشار (با بازی لعیا زنگنه)، دختری محجوب و زیباست. مریم شخصیتی متین و با وقار است و هر پسری به زندگی با او روی میآورد. او در خانوادهای اصیل و کامل زندگی میکند که همه نیازهای او را از نظر عاطفی و مالی برطرف میکنند. به همین دلیل، به سادگی مجبور به ازدواج نمیشود. دو تن از همکلاسیهای مریم در دانشگاه به نامهای رامین (با بازی رامین پرچمی) و محمد (با بازی حسن جوهرچی) به طور همزمان به مریم علاقهمند میشوند و در کنارش دوستان صمیمی هم هستند. رامین که جسارت بیشتری دارد، قبل از اینکه از علاقه محمد به مریم مطلع شود، ابراز عشق خود را نسبت به او میکند. با گذر زمان، مریم نیز به رامین علاقهمند میشود و با هم ازدواج میکنند. اما با گذر زمان و آغاز زندگی مشترک، مشکلات و سختیهای متعددی زندگی آنها را در بر میگیرد.
مجموعه تلویزیونی ایرانی و عاشقانه "شب دهم" یکی از ساختههای مناسبتی حسن فتحی است. این سریال که برای پخش در ماه محرم تولید شده است، داستانی عاشقانه را در دوران حکومت رضاخان روایت میکند.
حیدر بامرام (با بازی حسین یاری) از لاتهای تهران است. او به طور اتفاقی با شازدهای قجری به نام فخرالزمان آشنا میشود و به شدت به او علاقهمند میشود. فخرالزمان نیز که به حیدر بیمیل نیست، برای ازدواج با او شرطی را پیش روی حیدر قرار میدهد. شرط ازدواج فخرالزمان با حیدر، اجرای ده شب تعزیه در ماه محرم است. اما اجرای مراسم مذهبی و تعزیهخوانی در دوره حکومت رضاخان ممنوع بوده است. به همین دلیل، حیدر با کمک دوست صمیمی خود، یاور، تصمیم میگیرند به طور مخفیانه و دور از چشم آژانها، نه شب از این تعزیهها را اجرا کنند. تا اینکه در شب دهم اتفاقاتی رخ میدهد که تمام داستان را تغییر میدهد.
این سریال داستان مردی به نام شوذب است که در قرن اول هجری زندگی میکند و بین عشق دو زن گرفتار میشود. "عاشقانه" از حضور بازیگران برجسته بسیاری بهره میبرد. امین تارخ، بازیگری که نقش شوذب را در این سریال ایفا میکند، در سال ۱۳۸۲ جایزه بهترین بازیگر مرد درام تلویزیونی را در جشنواره حافظ به دست آورد.
دو خواهر به نامهای نرگس (پوپک گلدره و سپس ستاره اسکندری) و نسرین (عاطفه نوری) پدر خود را از دست داده و با مادرشان (پوراندخت مهیمن) زندگی میکنند. نسرین که دختری سرکش و لجباز است، با پسری به نام بهروز شوکت (مهدی سلوکی) آشنا میشود و تصمیم به ازدواج با او میگیرد. خانواده بهروز بسیار ثروتمند و مخالف ازدواج بهروز و نسرین هستند. پدر بهروز، محمود شوکت (حسن پورشیرازی) فردی مستبد و یکدنده است و تحت هیچ شرایطی راضی به این ازدواج نشده و دست به سنگاندازیهای بسیاری برای نسرین و خانوادهاش میزند. نرگس، خواهر دلسوز و مهربان نسرین، علیرغم مخالفت قلبی با ازدواج نسرین و بهروز، با تمام قدرت سعی در برطرف کردن موانع از سر راه این دو عاشق دارد.
سرانجام با تمام سختیها و علیرغم تمام مخالفتها، بهروز و نسرین با یکدیگر ازدواج میکنند.
ازدواج این دو نه تنها نقطه پایانی برای سنگاندازیها و مانع تراشیهای محمود شوکت نمیشود، بلکه آغازگر فصل جدیدی از فراز و نشیبها برای این دو خواهد شد. محمود شوکت برای برهم زدن این ازدواج دست به هر کاری میزند. تا اینکه با طرح نقشهای، بهروز را برای یک سری معاملات تجاری به خارج از کشور میفرستد و سپس زمینههای طلاق غیابی او از نسرین را فراهم میکند. با صدور حکم طلاق غیابی نسرین و بهروز، نسرین به خانه مادریاش بازمیگردد و تصمیم میگیرد دخترش را که ثمره عشقی نافرجام است، به تنهایی بزرگ کند.
مدار صفر درجه یکی از سریالهای عاشقانه ایرانی است که وقایع آن در دوران جنگ جهانی دوم رخ میدهد. حبیب پارسا (شهاب حسینی) دانشجوی ایرانی است که برای ادامه تحصیل به فرانسه مهاجرت میکند. در دانشگاه، حبیب با یکی از همکلاسیهای خود به نام سارا آستروک، که یهودی است، آشنا میشود. در ابتدا، سارا و حبیب در جریانهای فکری متضاد قرار دارند و این تضاد باعث بروز بحث و جدالهای بسیاری میان آنها میشود.
این سریال بهترین سریال عاشقانه ایرانی است که داستانی ممنوع و خانوادهمحور را روایت میکند. حاج یونس (علی نصیریان) تاجری متدین و متعهد به اصول دینی و اخلاقی است. برتریها و نیکوکاریهای او، میان همه مردم سرشار از پیچیدگی و بسیاری او را به عنوان نمونهای برای تقلید در نظر میگیرند. حاج یونس که هرگز از اصول و اعتقادات خود فروتنی نکرده، به طور اتفاقی با دختری به نام هستی (هانیه توسلی) آشنا میشود. هستی دختری است از خانوادههای کارخانهدار و تاجران معتبر که به دلیل مشکلات مالی ورشکستگی را تجربه کرده است.
داستان این سریال حول محور زندگی بیژن قرار دارد. خانواده او پس از قیام جنگل از روستایی به تهران مهاجرت میکنند و سیر زندگی بیژن در طول جنگ تحمیلی ایران و عراق نشان داده میشود. عشق بیژن و لیلی در این سریال بسیار جذاب و دیدنی است.
سریال "دلنوازان" از جمله سریالهای عاشقانه ایرانی تلویزیون است که توسط حسین سهیلیزاده کارگردانی و سعید جلالی و علیرضا کاظمی پور نویسندگی شده است. این اثر در سال ۱۳۸۸ و در ۴۶ قسمت بر روی شبکه سوم سیما پخش شد و توانست توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند و نگاهها را نسبت به عشق تغییر دهد. داستان این سریال از بهترین سریالهای عاشقانه ایرانی است و درباره پسری به نام بهزاد است که خانوادهاش سالها در تلاش برای پیدا کردن خواهر گمشدهاش بودند. در این فرآیند، او با دختری به نام یلدا آشنا میشود و عاشق او میشود، اما موانعی برای رابطه آنها پیش میآید.
سریال "ستایش" از جمله بهترین سریالهای عاشقانه ایرانی است که به داستان محمد، جوانی که از سربازی فرار کرده است و مورد تعقیب ماموران قرار گرفته، میپردازد. خواهر محمد، ستایش، از دوست نزدیک محمد به نام طاهر تقاضا میکند که او را مخفی کند. طاهر تلاش میکند تا شرایط خروج غیرقانونی محمد از کشور را فراهم کند. اما محمد در درگیری با مرزبانان کشته میشود و طاهر نیز بازداشت میشود. پس از مدتی، خانواده ستایش موافقت میکنند تا طاهر از زندان آزاد شود. طاهر علاقهمند به ستایش است و او را به ازدواج دعوت میکند، اما هر دو خانواده مخالفت میکنند. به ویژه پدر طاهر، حشمت فردوس، مخالف این ازدواج است و تلاش میکند ستایش را آزار دهد و از این ازدواج پیشگیری کند. این سریال در سه فصل، زندگی ستایش و مشکلات او را به تصویر میکشد و به عنوان یکی از بهترین سریالهای عاشقانه ایرانی شناخته میشود.
خاتون