رویداد۲۴ نازآفرین جمشیدی: به باور و از دید پزشکان چین و هند و ایران و یونان باستان و همچنین حکیمان سدههای میانه، همچون ابن سینا و ابن میمون، بیماری جسم جزئی جداناشدنی از ناخوشی روح به حساب میآمده است.
به گزارش رویداد۲۴ این تاکید بر ارتباط تنگاتنگ تندرستی و سلامت روان را میتوان بخوبی در «رساله در تدبیر صحت» ابن میمون دید، که این طبیب و حکیم قرن ۱۲ میلادی برای سلطان ناخوش مصر، افضل بن صلاحالدین (پسر صلاحالدین، سردار نامی) نوشت که از افسردگی رنج میبرد.
در دوران مدرن نیز، اگرچه تحقیقات پزشکی به کشف عوامل بیماریزا، از جمله میکروبها و ویروسها، مواد شیمیایی سمی، پرتوهای سرطانزا، چربیهای ناسالم، اختلالات متابولیک و جهشهای ژنتیکی معطوف بوده، اما اثر ناخوشیها و فشارهای روانی بر روند بیماریهای جسمانی و درمان آنها از چشم پزشکان دور نمانده است.
در همین زمینه پژوهشهای بسیاری افسردگی، اضطراب و استرس شدید و یا طولانی را با بروز، شدت و یا عود بیماریهای قلبی، رماتیسمی و مفصلی، پوستی، حساسیتی، متابولیک (مانند افزایش چربی و قند) و همینطور سرطان مرتبط دانستهاند.
در واقع ارتباط استرس و فشارهای روحی با وخامت و عود بسیاری از بیماریهایی که در آن دستگاه ایمنی نقش بازی میکند مدتهاست که شناخته شده؛ از بیماریهای ایمنی مانند ام-اس و التهابات مفصلی و رودهای گرفته تا اگزما، آکنه، آسم و بیماریهای عفونی.
با وجود آگاهی دیرینه از چنین ارتباطی، تنها در دهههای اخیر پژوهشگران موفق شدهاند تاحدی از شیوه اثرگذاری سیستم اعصاب بر واکنشهای ایمنی در پارهای از این بیماریها پرده بردارند.
بطور کلی مغز و سیستم اعصاب از دو طریق اصلی فعالیت بافتهای گوناگون را کنترل کرده و یا تحت تاثیر قرار میدهد:
۱) توسط اعصابی که از مغز و ساقهٔ مغز و نخاع به تمام بافتهای بدن، از جمله محل تجمع سلولهای ایمنی، مانند غدد لنفاوی و طحال، روده و مغز استخوان نفوذ میکنند و با ناقلهای شیمیایی، مثل نوراپینفرین و سرتونین، عملکرد سلولها را تحت تاثیر قرار میدهند.
۲) از طریق پیامرسانهای شیمیایی و هورمونی که مستقیم یا غیرمستقیم، تحت تاثیر اعصاب از غدد ترشح میشوند، مانند ترکیبات شبهمرفینی مثل اندورفینها، و هورمونهای کورتونی مثل کوتیزول.
در این میان بهویژه همکاری فرآیندهای عصبی و ایمنی در پاسخ به استرس مثال خوبی از ارتباط و بستگی نزدیک این دو سیستم فیزیولوژیک است.
در درازای تاریخ تکامل، سیستمهای فیزیولوژیک نیاز مبرم به انطباق با وضعیتهای بحرانی داشتهاند که در آن جانور یا باید درگیر جنگ شود یا بگریزد.
در هر دو حال بدن احتیاج به تغییر سریع و شدید توانایی خود دارد، از خونرسانی به عضلات گرفته تا کاهش خطر خونریزی در اثر جراحتهای احتمالی.
در این میان سیستم ایمنی نیز نقشهای متعددی بازی میکند از جمله آمادگی برای مقابله با عفونت ناشی از جراحت و ترمیم آسیب بافتی.
یکی از ارکان اصلی پاسخ سریع به بحران، که در آن سیستم عصبی پاسخ دستگاههای حیاتی دیگر از جمله سیستم ایمنی را هماهنگ میکند، محور پاسخ به استرس یا هیپوتالاموس-هیپوفیز-غدهٔ فوق کلیه است.
هنگامیکه فردی دچار وضعیت اضطراری خطر و استرس میشود، بادامک مغز (آمیگدال)، یکی از مراکز مهم پاسخ عاطفی مثل ترس یا خشم، به قسمت دیگر مغز بنام هیپوتالاموس که بعبارتی مرکز تنظیم خودکار بدن است، اخطار میفرستد.
هیپوتالاموس هم با فعال کردن اعصاب سمپاتیک هم با تحریک غدهٔ هیپوفیز و فوقکلیه باعث آزاد شدن ناقلهای عصبی مانند آدرنالین و هورمونهای استرس مانند کورتیزول میشوند که پاسخهای گوناگون استرسی را بوجود میآورند.
برای نمونه آدرنالین موجب تپش قلب، تسریع تنفس و افزایش خون و اکسیژنرسانی به بافتها شده و با بالا بردن سطح انرژی و هوشیاری باعث سرعتعمل میشود.
در همان حال این پیامرسانهای شیمیایی و هورمونی اثر مهمی بر بافت و سلولهای دستگاه ایمنی میگذارند که برای آمادگی در مقابله با جراحت و عفونت ضروریست.
برای نمونه آثار ضدالتهابی یکی از هورمونهای اصلی استرس، کورتیزول، که جزء هورمونهای کورتونی (استروئیدی) است و از غدهی فوقکلیه ترشح میشود، مدتهاست که شناخته شده و در درمانهای پزشکی استفاده میشود.
فشار عصبی تجربهای ناخوشآیند است که در آن استرس بیش از حد زیاد یا طولانی میشود.
اگرچه پاسخهای استرسی برای ادامهٔ بقا و مقابله با دشواریها بوجود آمدهاند، اما در شرایط غیرعادی و تحت فشارهای عصبی مفرط یا طولانی، میتوانند منجر به بیماری شوند.
در اینجا با نمونههایی از پژوهشهای اخیر، نقش تغییرات سیستم ایمنی را، تحت تاثیر فشار عصبی، در بیماریزایی، شامل ایجاد و عود التهاب مزمن و ضعف ایمنی در مقابل عفونت و سرطان، مرور میکنیم.
همانطور که گفته شد محور پاسخهای استرسی (اعصاب سمپاتیک و غدهٔ فوقکلیه) با پیامرسانهایی همچون کورتیزول در بطن اختلالات ایمنی ناشی از فشار عصبی قرار دارد.
در مطالعهای که بهتازگی در مجله علمی «سلول» منتشر شد، پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا برای اولین بار نشان دادند که چطور در موشهای آزمایشگاهی، استرس طولانی میتواند با افزایش کورتیزول و تاثیر آن بر سلولهای عصبی و ایمنی روده، موجب کاهش تحرک و همچنین افزایش پیامرسانهای التهابی شده و بیماریهای التهابی روده را تشدید کند.
جالب اینکه کورتیزول که در حالت عادی آثار ضدالتهابی دارد در استرس مزمن ممکن است خود غیرمستقیم به بسط و پایداری التهاب کمک کند.
در ضمن تحقیقات دیگر نشان دادهاند که استرس مفرط میتواند از طریق اعصاب و ناقلهای عصبی موجب افزایش نفوذپذیری پوست و مخاط روده شده و با اجازه دادن به میکروبها و مواد محرک برای گذر از این غشاها به ایجاد التهاب کمک کند.
این خود میتواند التهاب خفیف، اما مزمن روده را در افراد سالمی که دچار فشار عصبی طولانی بودهاند توضیح دهد.
این یافتهها همینطور با افزایش عود و شدت بیماریهای التهابی مزمن و خودایمنی مانند التهاب و تورم مفاصل، لوپوس، ام-اس و اگزما که پس از استرسهای شدید گزارش میشوند هماهنگ است.
موضوع مهم دیگری که بررسی شده، تاثیر درازمدت فشارهای عصبی طولانی است بر محور استرس و ترشح هورمونهایی مثل کورتیزول، بخصوص در جنین و کودکان در حال رشد.
در این راستا یک پژوهش جالب محققان دانشگاه ییل آمریکا نشان داد که بچهموشهایی که از مادر دچار استرس راده میشوند، تحت تاثیر هورمونهای کورتونی بدن مادر و دچار نوعی کاهش کارکرد سلولهای لنفوسیتی (از سلولهای اصلی دستگاه ایمنی) هستند که برای مبارزه با میکروب و سلولهای سرطانی لازماند.
محور دیگر ارتباطی بین مغز و سیستم ایمنی که میتواند حائز اهمیت باشد، سیستم «پاداش» است.
سیستم «پاداش» پس از اقناع نیاز، با آزاد کردن دوپامین و ایجاد حس رضایت، جانور را از برطرف شدن نیازش آگاه میکند به عبارتی به آن پاداش میدهد.
برخی پژوهشگران رابطه سیستم پاداش با دفاع ایمنی در مقابل میکروبها و سرطانها را بررسی کردهاند.
در مطالعهای که این پژوهشگران در نشریهٔ «نیچر پزشکی» منتشر کردند، نشان دادند تحریک مصنوعی بخشهای مرتبط با سیستم «پاداش» در مغز موش از طریق آزادسازی دوپامین منجر به افزایش فعالیت ضدمیکروبی سلولهای ایمنی شده و موشها با تجربه این «لذت مصنوعی» توانستند بهتر با عفونت میکروبی مبارزه کنند.
بیشتر بخوانید: تاثیر دروغ بر بدن
در آزمایش دیگری این «لذت مصنوعی» در موش، از طریق اعصاب سمپاتیک به مغراستخوان مخابره و باعث تقویت فعالیت سلولهای ایمنی علیه سلولهای سرطانی شد.
بادامک مغز (آمیگدال) نیز نقش مهمی در فرایندهای عاطفی مانند ترس، غم یا شادی دارد که هر یک میتوانند بروز جسمانی پیدا کنند.
برای نمونه بادامک مغز میتواند مستقیما از راه اعصابی که به طحال میروند بر تولید پادتن در سلولهای ایمنی لنفوسیتبی تاثیر بگذارند. در این راستا پژوهشگران نشان دادهاند که در حیوانات آزمایشگاهی تحریک اعصاب طحال میتواند به تولید پادتن پس از واکسیناسیون کمک کند.
در کنار این محورهای شناخته شده، اهمیت پیامرسانهای دیگر از جمله اندورفینها (ترکیبات شبهمرفینی)، سروتونین، پرولاکتین، اکسیتوسین و نوروپپتیدها و مکالمهی تنگاتنگ سیستمهای اعصاب و ایمنی، در سلامت و بیماری، هر چه بیشتر در حال روشن شدن هستند.
سیستم ایمنی در بسیاری از بیماریهای حاد و مزمن، از بیماریهای قلبی-عروقی، دیابت و اختلالات چربی و چاقی گرفته تا انواع مشکلات التهابی و ایمنی و حساسیتی و همینطور در مقابله با عفونت و سرطان نقش اساسی بازی میکند.
با توجه به نقش سیستم ایمنی در سیر بسیاری از این بیماریها، کارکرد آن میتواند بر سلامت یا ناخوشی اعصاب و روان تاثیر بگذارد و انتظار میرود شناخت روزافزون از ارتباط عصبی-ایمنی، در آیندهای نچندان دور، نگرش به شیوه پیشگیری و درمان را در بسیاری از بیماریها بهبود بخشد.
در پارهای از مطالعات در حیوانات آزمایشگاهی تحت استرس، به نظر میرسد که درمان با داروهای ضدافسردگی یا تقویت محور پاداش موجب تقویت دستگاه ایمنی در مبارزه با سلولهای سرطانی و عفونت شده باشد.
با این حال مطالعات جدید هر چه بیشتر نشان میدهند که کاهش پاسخ جنگوگریز با روشهای غیردارویی مثل ورزش از جمله ورزشهای مراقبهای مانند یوگا و تایچی، مراقبه (مدیتیشن) و ذهنآگاهی (mindfulness) در کاهش اثرات سوء استرس بر فعالیت سیستم ایمنی و تقویت آن هم میتوانند بسیار موثر باشند.
زندگی گلستون میشد
یه قرص به این کوچیکی بدون هیچ توضیح وفک زدنی میفهمه دردت کجاست
صاف میره دردتو خوب می کنه.
حالا واسه یه مردِ نود کیلویی دوساعت ازدردات میگی
آخرش میگه شام چی داریم