رویداد۲۴ سعید شمس: در آستانه انتخابات مجلس شورا و مجلس خبرگان، صاحبنظران مستقل به فضای سرد جامعه اشاره میکنند و اغلبْ مشارکت پائینی –نسبت دورههای قبل- را پیشبینی میکنند. امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس با اشاره به فضای سرد انتخابات به بررسی چرایی این پدیده پرداخته و معتقد است اعتماد اجتماعی و میزان اعتماد مردم به نظام سیاسی و گروههای سیاسی در طول زمان و براساس عملکرد آنها کم شده است و همین در رفتار انتخاباتی مردم تاثیر گذاشته است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*بحث رای اعتراضی در واقع از آن دسته از حرفهایی است که مردم را به واسطه برخی از چهرهها به رای دادن ترغیب کنند تا از این طریق میزان مشارکت را بالا ببرند. واقعیت کوچه و بازار، اما چیزی جز این نیست که تلاشها برای آمدن مردم به پای صندوق رای تاثیری ندارد. موضوع دیگر هم این است که باید دید افرادی که مردم را به رای اعتراضی دعوت میکنند در میان مردم چقدر مقبول هستند یا اینکه از اعتبار در جامعه محروم هستند؟
*رای مردم برای حاکمیت به عنوان یک سرمایه اجتماعی ارزشمند محسوب میشود. اما اینکه مردم در انتخابات مشارکت داشته باشند به عوامل متعددی ربط پیدا میکند. به قول مارسل موس جامعهشناس فرانسوی، انتخابات پدیدهای «تام» است که عوامل متعددی در آن دخالت دارند. در واقع وقتی مردم مقایسه میکنند که از پارسال تا امسال، از ده سال قبل تا امسال از لحاظ اقتصادی، رفاه و آرامش و همچنین برای رفع مشکلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... چه کارهایی صورت گرفته است، آن وقت است که مشخص میشود «اعتماد عمودی» –مقولهای که فرانسیس فوکویاما و جیمز کلمن در سال ۱۹۹۹ مطرح کردند- یعنی اعتماد بین مردم و حاکمیت در چه حد است؟ آیا صعودی است؟ آیا نزولی است؟ متاسفانه این پارامتر الان بسیار ضعیف شده است. یعنی مردم به نظام تصمیم گیری اعتماد ندارند.
*همچنین مشاهدات موید این موضوع هزینهساز و نگران کننده است که دستاندرکاران هم اعتقاد چندانی به مشارکت عموم مردم در انتخابات ندارند تا بتوان اینطور گفت، در کنار بیاعتمادی عمودی، اعتماد نزولی هم ضعیف شده است؛ بنابراین حاکمیت با علم به بیرغبتی مردم به انواع ترفندها و رفتارها متوسل میشود تا به نوعی از «تلقین وجهه» استفاده کنند. یعنی میخواهند از وجهه و اعتبار دیگران در بین مردم استفاده کنند و رای جمع کنند. حالا این میتواند استفاده از وجهه آقای مطهری یا پزشکیان یا دیگران باشد. از نظر جامعهشناسی این رفتار نشان میدهد، حاکمیت به سرمایه اجتماعی اعتماد چندانی ندارد.
*مردم ایران در سالهای گذشته رای دادن را تجربه کردهاند و با خود میگویند، نمایندگانی که الان در مجلس هستند برای معیشت چه کار کردهاند؟ برای آینده فرزندانشان چکار کرده اند؟ آیا مردم به راحت خیالی رسیدهاند یا مجبورند با حقوق ۱۰، ۱۲ میلیونی باید با بدبختی روزهایش را بگذراند؟ آنهم در حالی که مردم میدانند، حقوق رییس مجلس تا الی آخر چقدر است.
*اینکه مردم به صندوق رای بیاعتماد شوند و رای ندهند، برای کشور زیان بسیار زیادی دارد. اما دلیل اینکه نمیخواهند، در سرنوشت خودشان دخالت کنند مسالهای بیدلیل نیست و نوعی واکنش در قبال حاکمیت و دولت محسوب میشود. در واقع نسبت به مسائل کشور و خودشان بیتفاوت شده اند. این در حالی است که اصولا اصلِ «جمهوری» نظر مردم است. پس وقتی جامعه به بیتفاوتی دچار میشود، حاکمیت و دولت باید به فکر بازبینی در رفتار و تصمیم گیریها بیفتد تا بداند، جامعه چرا به اینجا رسیده است؟ حضرت امام میزان را رای مردم میدانستند. اما وقتی مردم میبینند، نظرات و مطالبههایشان برای مسئولان ارزشی ندارد، رای نمیدهند.
*البته باید گفت، از نظر مردم اصلاحطلب، اصولگرا، محافظهکار و ... جایگاه و ارزشی ندارند. یعنی جامعه دچار بیتفاوتی و بی اعتمادی عمیق شده است. این هم ریشه در این دارد که نمایندگان مجلس، اعضای دولت و سایر ارگانها به مطالبهها و دغدغههای جامعه اهمیتی قایل نیستند تا مردم نسبت به مسائل حساسیت خودشان را از دست بدهند.