رویداد۲۴ : منوچهر آزمون در سال ۱۳۰۹ در تهران متولد شد. او نوه دختری شیخ فضلالله نوری و خواهرزاده آقا شیخ بهاءالدین نوری بود و از این جهت با نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده ایران، خویشاوندی نزدیک داشت، چرا که کیانوری هم نواده شیخ فضلالله نوری است.
منوچهر آزمون تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران به پایان رساند. در ۱۳۳۰ خورشیدی در زمان صدارت دکتر محمد مصدق برای ادامه تحصیل به آلمان غربی رفت و با استفاده از ارز دولتی در دانشگاه توبین گن و کُلن، اقتصاد سیاسی خواند.
پس از چندی ارز دولتی وی قطع شد و ناچار برای ادامه تحصیل در مسابقه استفاده از بورس تحصیلی آلمان شرقی شرکت کرد و پذیرفته شد. در ۱۳۳۳ به لایپزیک رفت و در رشته اقتصاد سیاسی تحصیل کرد و در ۱۳۳۷ درجه دکتری گرفت. همچنین دوره تخصصی در علوم سیاسی را نیز به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات در آلمان شرقی، به «توبینگن» بازگشت و مدت یک سال به تحقیق در فلسفه مارکسیسم ـ لنینیسم و اصول اقتصاد سوسیالیستی مشغول شد و سپس دورههای آموزشی اطلاعات و مطبوعات را در مونیخ گذراند.
سخنان بسیاری درباره گرایش آزمون به مارکسیسم و حزب توده وجود دارد. بنابر آنچه نورالدین کیانوری نوشته است، وی ابتدا در آلمان شرقی به حزب توده پیوست و سپس حزب متوجه شد که آزمون مامور اطلاعاتی آلمان غربی است و او را اخراج کرد. اما بر اساس اسناد ساواک، آزمون در ابتدا واقعا به کمونیسم باور داشته و بعدها تغییرعقیده داده است و به شعبه ساواک در آلمان غربی پیوسته و با نام مستعار «خوشنقش» فعالت کرده است.
آزمون در دوم آذر ماه سال ۱۳۳۶ توبهنامهای خطاب به محمدرضاشاه نوشت و در آن از گرایشهای پیشین خود اظهار پشیمانی کرد و با این جملات نامهاش را به پایان رساند: «استدعا میکنم بذل توجه کرده و اجازه فرمایید تا تحت توجهات شما گام بردارم. چاکر و جاننثار، منوچهر آزمون.»
طبق اسناد ساواک، منوچهر آزمون در ۱۸ خرداد ماه ۱۳۳۸ درخواست استخدام رسمی خود را خطاب به رئیس ساواک ارسال داشت: «اینجانب منوچهر آزمون، که تحصیلات خود را در رشته اقتصاد سیاسی و اقتصاد صنعتی و در آلمان به پایان رسانیدهام، مایلم که در سازمان اطلاعات و امنیت کشور استخدام شوم و طبق اوامر صادره صادقانه انجام وظیفه نمایم».
بیشتر بخوانید:ابهامات اعدام امیرعباس هویدا
آزمون با حقوق مناسبی که از ساواک میگرفت زندگی متوسطی برای خود رقم زد و با زنی آلمانی به نام کارین ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر به نام «کرنلیا» است. اما این ازدواج در سال ۱۳۳۹ به متارکه انجامید و آزمون در سال ۱۳۴۰ به ایران بازگشت و هشت روز بعد برای «طی دوره توجیه و حفاظت» به دانشکده ساواک معرفی شد. سپس برای کار به اداره کل هفتم (بررسی اطلاعات خارجی) اعزام شد و در این اداره تحت مسئولیت فردی بنام طباطبایی و در بخش مبارزه با کمونیسم بینالمللی مشغول به کار شد. وی در این دوران بیشتر به نوشتن تحلیل در زمینه سیاست خارجی میپرداخت و از همان سالهای بازگشت به ایران، به حزب نوین ایران نزدیک شد، حزبی که چهرههای شاخصی، چون حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در آن فعال بودند.
مدت فعالیت منوچهر آزمون در اداره هفتم ساواک حدودشش سال بود و پس از آن در سال ۱۳۴۶ معاون سیاسی رادیو تلویزیون شد. زمانی که هویدا در سال ۱۳۴۳ به نخست وزیری رسید، آزمون روابط خود را با نخست وزیر بیشتر کرد و مسئول تبلیغات حزب ایران نوین شد.
آزمون به واسطه نزدیکی حزبی به نخست وزیر، موفق شد مدیریت خبرگزاری پارس را به دست بیاورد و پس از آن پست و مقامهایی، چون معاون فنی وزارت اطلاعات و جهانگردی، معاونت امور اجتماعی وزارت کشور، معاونت نخستوزیری و سرپرست سازمان اوقاف را تجربه کرد.
آزمون در کنار این پستها موفق شد به مجلس شورای ملی نیز راه پیدا کند و در سال ۱۳۵۵ در کابینه امیرعباس هویدا به سمت وزیر کار و امور اجتماعی معرفی شد. بیش از یکسال از وزارت وی نگذشته بود که دولت هویدا سقوط کرد و در سال ۱۳۵۶ جمشید آموزگار به نخستوزیری رسید و آزمون در این کابینه به سمت استاندار فارس منصوب شد.
عطاءالله مهاجرانی در کتاب «نقد تحریف مدرن» خاطرهای از دوران استانداری آزمون تعریف میکند که جالب توجه است. بنابر ادعای مهاجرانی، «زمانی که آیت الله خلخالی در استان فارس دوره تبعید خود را طی میکرد، عدهای از انقلابیون از جمله خود مهاجرانی به دیدار وی رفتهاند و خلخالی از آنها پرسیده که اکنون استاندار فارس چه کسی است و با پاسخ مهاجرانی برای اولین بار نام آزمون را شنیده است.» مهاجرانی میگوید «آیت الله در آن لحظه به آنها گفته که بالاخره روزی آزمون را اعدام میکند» و پس از انقلاب که آزمون به جوخه اعدام سپرده شد، ادعای چند سال قبل خود را به مهاجرانی یاد آوری کرده است.
آزمون در تمام مدتی که کارهای اجرایی را بر عهده داشت، مقالاتی نیز در رسانهها مینوشت و همچنین چند کتابچه با نامهای «دنیای کمونیسم»، «جزوههای درسی اصول احزاب» و «تاریخچه احزاب ایران» تهیه و تکثیر کرد. از میان نوشتههای او تنها یک کتاب به نام «نوشتههای دیروز» به چاپ رسید که مجموعه مقالاتی است درباره اصول «انقلاب شاه و ملت» و هم چنین مسائل مربوط به اقتصاد و سیاست روز جهان.
آزمون در دولت شریف امامی نیز فعال بود و در آن به معاونت نخست وزیری منصوب شد؛ اما زمانی که سقوط دولت شریف امامی قطعی به نظر میرسید از سمت خود استعفا کرد و حزب جدیدی به نام اتحاد خلق ایران تشکیل داد.
زمانی که محمدرضاشاه کشور را تکحزبی کرد، آزمون از نویسندگان اساسنامه حزب رستاخیز بود و این امر از عبارات شبهکمونیستی اساسنامه حزب مانند «دیالکتیک انقلاب شاه و ملت» آشکار است. اما در دو سال پایانی حکومت پهلوی نوشتههای وی آشکارا سمت و سوی دیگری پیدا کردند.
وی آرزوهای بلندپروازانهای داشت و بنا داشت با حزب جدید خود به مراتب بالاتر سیاسی برسد و مانند دولتمردی مستقل، با مخالفان حکومت سازش کند. میتوان ادعا کرد که وی در سالهای پایانی حکومت پهلوی، تحت تاثیر فضای انقلابی قرار گرفته و تغییر کرده بود. این را میتوان از نوشتههای او نیز تشخیص داد.
آزمون در واپسین سمت دولتی خود، سانسور رسانهها را لغو کرد و برای فعالیت سیاسی مستقل، از کار دولتی استعفا داد. اما هنوز چند روز از تاسیس حزب وی نگذشته بود که دولت ارتشبد ازهاری روی کار آمد و حکومت پهلوی برای نشان دادن تغییرات سیاسی، منوچهر آزمون را به همراه کسانی، چون امیرعباس هویدا و داریوش همایون بازداشت کرد.
حدود سه ماه پس از بازداشت وی، حکومت پهلوی سقوط کرد و آزمون نیز مانند امیرعباس هویدا در زمان وقوع انقلاب زندانی بود و مستقیما از زندان شاه به زندان انقلابیون منتقل شد. منوچهر آزمون چند ماه پس از انقلاب توسط خلخالی به اعدام محکوم شد و حکم اعدام وی در بیستم فروردین ماه سال ۱۳۵۸ اجرا شد. آزمون در متن کیفرخواست دادستان انقلاب به فساد فیالارض، حیف و میل عواید اوقاف و اموال وقفی، و «فعالیت در سانسور اخبار» متهم شده بود.