رویداد۲۴ به گزارش روابط عمومی حزب جمهوریت ایران اسلامی، متن این یادداشت را در ذیل می خوانید:
هر دم از این باغ بری میرسد
تازهتر از تازه تری میرسد
اینجانب پساز اطلاع از اظهارات بسیار سخیف و ناروای آقای پناهیان در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و اصرار خبرنگاران و فعالان سیاسی بر رد آن در مصاحبه رسانهای، برای اطمینان از صدور چنین مطالب موهون و خلاف قرآن و سنت از یک طلبه حتی مبتدی و از راه رسیده و نیز اینکه از اظهارنظرهای بزرگان حوزه و دانشگاه استفاده کنم، تا این ساعت از آخرین روز ماه مبارک تأمل کردهام. ولکن حادثه بهقدری زشت، مخرب و دردآور است که نتوانستم دم فروبندم و برای اداء وظیفه و تبیین حقیقت، نظر خود را کتمان کرده و به غصه خوردن برای مظلومیت اسلام و تشیع و پیشوایان بزرگ بشریت آنهم در حکومت جمهوری اسلامی بسنده کنم. ازاینرو چند نکته را برای مردم شریف و بافرهنگ و احیاناً گوش شنوا یادآور میشوم.
۱- در دهه چهل کتابهایی توسط مراکز کلیسایی و اطلاعاتی، امنیتی آمریکا و انگلیس چاپ و منتشر میشد و اسلام را دینی خشن و ضد مردمی معرفی میکرد و رمز پیروزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را شمشیر و قوه قهریه اعلام مینمود تا مردم جهان بهویژه نسل جوان را نسبتبه آیین پاک اسلام و پیامبر رحمت بدبین کرده و از گسترش اسلام ناب که توسط امامخمینی (ره) ترویج میشد، بکاهد. در آن ایام علمای اسلام، گویندگان و نویسندگان ازجمله حقیر، آن شبهات را پاسخ میدادند.
۲- در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و زمانیکه مرحوم دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد با سخنان و منطق جذاب خود جوانان و تحصیلکردهها را از دام «مارکسیسم و لائیسم» نجات میداد و به اسلام و پیشوایان شیعه آشنا میساخت و در حقیقت بزرگترین خدمت را به اسلام و انقلاب مینمود، به نقل یکی از فضلای حوزه، آقای مصباح یزدی در سخنرانی خود در روز ماه رمضان و در یکی از مساجد خیابان چهار مردان قم، ضمن تکریم دکتر شریعتی به کشتن او توصیه کرده و خود را آماده کفن پوشیدن و در این راه به شهادت رسیدن دانست؛ و نیز در مناظره تلویزیونی خود در دولت اصلاحات با جناب آقای حجتی کرمانی، با بههم بافتن مطالبی رطب و یابس اسلام را دین خشونت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی (ع) را انسانهایی خشن معرفی کرد؛ و یکی از ائمه جمعه فعلی، پساز ترور نافرجام آقای سعید حجاریان، در سخنان خود در شهرری، از جوان تروریست تقدیر و تشکر و برای او دعا کرد؛ و صدها نمونه از این گفتهها و برخوردها که همه حاکی از پیدایش و رشد جریان فکری خشونتطلبان در کشور و در بستر انقلاب است و با شکلگیری تفکر طالبان و القاعده و داعش، قوت و وسعت بیشتری یافت. تا جاییکه در بخشهایی از حکومت و تعمیم سازی و تصمیمگیری نفوذ مؤثر کرد.
۳- با نگاهی گذرا به آیات قرآن، روایات و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت، و با کمی فکر و تعقل، بطلان اندیشه مزبور و پاک و مبرا بودن دامان دین، مذهب و پیشوایان معصوم (علیه السلام) از این اتهام شیطانی، روشن و بدیهی خواهد بود. درعینحال چند تن از فضلا و اندیشمندان با ارائه مستندات قطعی ابطال آن را برملا نمودند.
۴- این پرسش را بسیاری از مردم و خاصه جوانان مطرح میکنند که با توجه به رسوایی و فضاحت این اندیشه خشونت طلبان بهنام اسلام و تشیع چرا برخی از صاحبان این نگرش و حتی منادیان آن در زوایای جمهوری اسلامی که امام عظیمالشأن آن را بنیان نهاد و حتی در برخی رسانههای حکومتی و یا منابر و پایگاههای تبلیغی و آموزشی و متأسفانه در بعضی بیوت و مراکز مورد احترام مردم حضور چشمگیر و پررنگ داشته و گاهی از آنها بهعنوان کارشناس و تئوریسین یاد میشود؟ پاسخ این پرسش را باید مسئولان کشور بهویژه مراکز مورد اشاره و صدا و سیما و سایر رسانههای وابسته به حکومت بدهند، چراکه اظهارات سخیف و تفرقه انگیز و نفرتآور آنها خواه ناخواه، پای آنان محسوب خواهد شد.
۵- پرسش دیگر آنکه چرا انقلابی که از متن تودههای مردم و از فکر و اندیشه امام راحل و بزرگان اسلام، چون طالقانی، بهشتی، مطهری، مفتح برخاست، کارش باید بهجایی برسد که چند طلبه کمسواد و بعضاً منحرف داعیهدار و مبلغ آن شده و تریبونهای رسمی نوعاً در انحصار آنها قرار گیرد و تقریباً تمامی اساتید حوزهها و دانشگاهها ها، اسلامشناسان دانشمند و صاحبنظر، به حاشیه رانده شوند، اندکی از آنها با جرأت و جسارت و ایثار و فداکاری از حریم امام و انقلاب، اسلام و اهلبیت (ع) دفاع میکنند و مابقی در گوشههای عزلت و انزوا برای مظلومیت اسلام و پیشوایان آن و روحانیت در زمان حاکمیت روحانیت غصه و اندوه را حدیث نفس داشته باشند؟ مگر مردم انقلاب نکردند که اسلام و عدالت، عقلانیت و رفاه و آسایش بر جامعه حاکم شود؟ پاسخ این پرسش در بند ۶ خواهد آمد.
۶- در روایات اهلبیت (ع) نسبتبه گزینش و واگذاری مسئولیت به افراد، دستورها و رهنمودهایی رسیده است که متأسفانه در دهههای اخیر کاملاً به دست فراموشی سپرده شدهاند. از باب نمونه: در نامه ۵۳ نهجالبلاغه عهدنامه به مالک اشتر نخعی: … ثم انظر فی امور عمالک…: «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پساز آزمایش به کارشان بگمار و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است» و «کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه و باحیا از خاندانهای پاکیزه و باتقوا که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن…» و «سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفا پیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانتداری و مهربانی با رعیت خواهد بود» و «و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد… او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیافکن»
در غررالحکم حرف یاء ۱۲. از امیر مؤمنان (ع) نقل شدهاست: «یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول التمسک بالفروع و تقدیم الدراذل و تأخیر الافاضل» یعنی سقوط دولتها و حکومتها چهار نشانه یا عامل دارد: کارهای اساسی را کنار گذاشتن و به امور فرعی پرداختن، و افراد فرومایه را در مسئولیتها مقدم داشتن و انسانهای با فضیلت را به حاشیه راندن.
۷- در روایات فراوان نسبتبه پرهیز از چاپلوسان و متملقان و برخورد با آنها تأکید شدهاست، در این روایت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) مشهور «احثوا التراب فی وجوه المداحین» خاک بهصورت چاپلوسان بپاشید، متأسفانه در نظام ما آنان بیشترین میدان را دارند و نهتنها میدان به آنها سپرده میشود که مسئولان بالادستی از تملق و چاپلوسی، سالوسی ورزی آنان به وجد و شعف میآیند و افزایش چاپلوسی و بزرگی دروغ و مطالب مجعول در مدح او منقبت بالادستی باعث ارتقاء و نورچشمی شدن آنها خواهد شد.
۸-، اما در مورد توهین و جسارت پناهیان به ساحت مقدس پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی خاصه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این اظهارات میتواند ناخواسته در تداوم و استمرار «تهمت کلیسا به پیامبر (ص)» «نقاشی کاریکاتور زشت آن حضرت در برخی کشورهای غربی» و «آتش زدن قرآن در چند کشور اروپایی» و «نوشتن کتاب سلمان رشدی» و امثال آن باشد. در این خصوص خوب است به صدور حکم ارتداد و قتل سلمان رشدی توسط امامخمینی (ره) و نیز دستور اخراج کارگردان صدا و سیما که «اوشین» را در برابر حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) الگو قرار داده بود و… توجه شود؛ و در آیات متعدد قرآن نسبتبه رعایت حرمت پیامبر (ص) توصیههای اکید شدهاست؛ و همچنین در مورد افترا و نسبتهای ناروا به خدا و رسول وعده عذاب داده است. متأسفانه در اظهارات پناهیان هم نسبتهای دروغ و خلاف واقع به خدا و رسول و ائمه هدی (ع) دادهشده است و هم تعابیر توهینآمیز مانند «گوشت تلخ» و… آمدهاست.
البته در قانون مجازاتهای اسلامی برای توهین به معصومین (ع) مجازات شدید ذکر شد، و در فقه اسلامی نیز تحت عنوان «سب النبی» احکام شدید و غلیظی بیانشده است.
در پایان چند شعر از بزرگان شعر و ادب:
حافظ:
«دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم بِه آن که بر در میخانه بَرکشم عَلمی»
«گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود»
سعدی:
«نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت که خود را بر تو میبندم به سالوسیّ و زرّاقی»
عطار:
«در کنج نفاق سر فرو برد سالوسی و سیه گری برآورد»
سنائی:
«ساخته دست برده سالوس به هر یک من جو و دو کاسه سبوس»
رسول منتجب نیا
انساندوستی خدا پرستی
دانایی و معرفت
دین حق دین خداست