رویداد۲۴ غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات، درباره رفتارهای سخت گیرانه در گزینش های عقیدتی و سیاسی دانشگاه ها به «انتخاب» گفت: سیاست خالص سازی که یک سیاست عمومی این دولت است و در بخش های مختلف در حال اعمال است، مشمول بخش آموزشی هم شده است. در آموزش و پرورش و آموزش عالی شاهد این خالص سازی هستیم. در نگاه آن ها دانشگاه را باید با یک برنامه اداره کرد و دانشگاه محل اجتماع کسانی باشد که بیانگر رویه ها و سیاست های رسمی باشند. در حالیکه اساس و بنیاد دانشگاه و محل های آموزشی پرسشگری است و پاسخ علمی است. بنابراین بر این اساس سیاست خالص سازی در اشکال مختلف در حال وقوع است و نقش اساسی را در گزینش اساتید بازی می کنند.
وی در ادامه در رابطه با تغییر رویکرد گزینش ها از گزینش علمی به گزینش سیاسی با رویکرد خالص سازی بیان کرد: این سنت از دیرباز وجود داشت که صلاحیت های علمی یک استاد نقش اصلی را در گزینش بازی می کرد این صلاحیت توسط گروه علمی دانشگاه سنجش می کرد، نهایتا یک گزینش علمی به جای عقیدتی وجود داشت. فرد باید از صلاحیت های عمومی لازم مانند صلاحیت مالی، اخلاقی و عرفی برخوردار باشد. از یک زمان به بعد این نگاه عوض شد و ما با سیاست یکسان سازی و گزینش سیاسی و عقیدتی به جای علمی مواجه شدیم. عمدتا این گزینش ها در دانشگاه هم صورت نمی گیرد و اصل آن هم در وزارت علوم نیست و در شورای انقلاب فرهنگی آن را پیگیری کردند. نقش دانشگاه در این رویه کاملا کاهش پیدا کرد. سیاست خالص سازی در اشکال مختلف در حال اجراست و بسیاری از اساتید صاحب نظر و خوش نام را در وزارت علوم و وزارت بهداشت به میزانی که امکان داشتند، تعدیل کردند. بخشی از نیروهای توانمند و خوشفکر را کنار زدند و با این نگاه سیاست خالص سازی جریان دارد.
معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات، در رابطه با شاخص های دانشگاه مطلوب اظهار داشت: دانشگاه در تمام جهان چند شاخص دارد، مثلا انسان به این دلیل انسان است که دارای اندیشه است و اگر این ویژگی را از انسان بگیرید دیگر انسان نیست. دانشگاه هم چند اصل بنیادین دارد که به این اعتبار دانشگاه نامیده می شود. اگر این چند اصل را از دانشگاه بگیریم دیگر دانشگاه نیست. اول اصل استقلال دانشگاه است که در تمام دنیا پذیرفته اند که دانشگاه محل تجمع نخبگان است و این تجمع علمی صلاحیت این را دارد که بسیاری از آیین نامه ها و ضوابط و شکل استخدام و امتحان و حتی خودگردانی اقتصادی را به خودش محول می کنند. این استقلال باید به چابکی دانشگاه بینجامد. البته هیچ دانشگاهی در دنیا از توسعه کشور مستقل نیست و نقش کلیدی در توسعه کشور دارد. به میزانی که نقش استقلالی دانشگاه را بگیریم، طبیعیتا دانشگاه از شاخص دانشگاه بودن خارج می شود.
او افزود: دومین مسئله آزادی آکادمیک است؛ دانشگاه باید این آزادی را داشته باشد که پرسش های بنیادین را در عرصه تخصصی بدون هیچ قیدی دنبال کند. به میزانی که نقش آزادی آکادمیک را از دانشگاه بگیریم و عرصه اندیشه را تنگ کنیم، طبیعتا دانشگاه را از کارکرد ذاتی خود انداخته ایم. نتیجه ی این سیاست یک دانشگاهی است که پیشرو و عقل جامعه نخواهد بود. دانشگاه در این شرایط دیگر مسائل جامعه را متعهدانه دنبال نمی کند. یکی از ویژگی های دانشگاه آینده پژوهی است. به میزانی که آینده را نمی فهمیم، از کاروان توسعه بشری عقب می مانیم. وقتی دانشگاه نتواند نقش ملی خود را به خوبی ایفا کند، با یک توسعه نامتوازن مواجه می شویم. حاصل توسعه نامتوازن این است که دانشگاه ارزش افزوده اش در اقتصاد کم می شود.
ظریفیان درباره مقایسه دهه شصت و شرایط فعلی در محیط دانشگاهی گفت: مقایسه دهه شصت با امروز اصلا قابل قیاس نیست. آن دوره جامعه انقلاب کرده بود و هر کجای جهان که انقلاب شده وضعیت گذشته با آینده متفاوت شده است. اساسا انقلاب ها ظرفیت های بزرگی ایجاد می کنند. روسیه تزاری و کمونیستی از نظر رشد قابل مقایسه نیست. فرانسه قبل و بعد از انقلاب هم قابل مقایسه نیست. انقلاب ها با وجود آسیب هایی که دارند،منشا تحولات بزرگی هستند. در عین حال در هنگامه ی انقلاب، فضای صفر و یک بر جامعه حاکم است. بعد از انقلاب با بحران های جدی رو به رو بوده ایم و مقایسه ی آن قابل قیاس با امروز نیست. جامعه امروز ایران انقلاب را پشت سر گذاشته و طبیعی است که الان دوران تثبیت را می گذارنیم، اگر بخواهیم سیاست های دهه اول را تکرار کنیم، شرایط بسیار سخت می شود. سیاست های دانشگاهی امروز باید سیاست های به بار نشسته باشد که به شاخص های توسعه بنگرد.ما با یک عقب گرد شدید در فضای دانشگاهی مواجه هستیم که بسیاری از نیروهای خوبمان را که نظام با سختی آن ها را جذب کرده بود، از دست دادیم.