رویداد۲۴ مریم وحیدیان: در جریان حمله ایران به اسرائیل شنبه شب ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ اردن نخستین کشور در منطقه بود که در پی حمایت از اسرائیل در رهگیری پهپادها و موشکهای ایران مشارکت کرد. این اقدام درحالی بود که عراق و سوریه از کشورهای جهان عرب آسمان خود را برای موشکهای ایران گشودند. اردن، اما این اقدام ایران را تجاوز به حریم هوایی خویش دانسته و اعلام کرد که حق رهگیری و انهدام را برای خود محفوظ میداند. البته این اقدام اردن در کنار دیگر اقداماتی که در همراهی با آمریکا و اسرائیل در خصوص مساله فلسطین داشته است، این روزها مورد بحث جهان عرب قرار گرفته است و ملک عبدالله دوم پادشاه اردن مورد انتقادات زیادی در بین اعراب به ویژه شیعیان قرار گرفته است. همان شیعیانی که ملک عبدالله اصطلاح هلال شیعی از دمشق تا تهران را نخستین بار درباره آنها استفاده کرده بود و البته از آن انتقاد کرده بود، حالا از جمله مهمترین منتقدان وی شدهاند.
عبدالله بن حسین، ملک عبدالله دوم در ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ در امان متولد شد و اولین پسر پادشاه اردن حسین بن طلال بود. مادر انگلیسی او، پرنسس مونا، آنتوانت آوریل، همسر دوم ملک حسین بود. خانواده عبدالله، هاشمیهای اردن، ادعا میکنند که نسبشان از پیامبر اسلام محمد است. همچنین ملک عبدالله را از نسل چهل و سومین نسل مستقیم پیامبر میداند. با فرمان سلطنتی او بلافاصله پس از تولد به عنوان ولیعهد منصوب شد؛ اگرچه در اول آوریل ۱۹۶۵، ملک حسین، برادر کوچکتر خود، شاهزاده حسن بن طلال را به جای ولیعهد منصوب کرد.
ملک عبدالله در مدرسه ابتدایی در کالج آموزشی اسلامی در امان و در مدرسه سنت ادموند در کانتربری انگلستان تحصیل کرد. او تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه ایگلبروک و آکادمی دیر فیلد ماساچوست دنبال کرد. در سال ۱۹۸۰، عبدالله با ثبت نام در آکادمی نظامی سلطنتی بریتانیا، سندهرست، راه پدرش را دنبال کرد. عبدالله پس از تکمیل آموزشهای خود در سال ۱۹۸۱ به عنوان ستوان دوم در ارتش بریتانیا منصوب شد. مقامی که باعث میشد به عنوان ولیعهد اردن مهارتهای بیشتری کسب کند.
وی از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۳ یک برنامه یک ساله ویژه در امور خاورمیانه در دانشگاه آکسفورد گذراند و پس از آن، او به اردن بازگشت تا در ارتش اردن افسر شود. ملک عبدالله دوم علاوه بر خدمت در چندین واحد زرهی، در شاخه ضد تانک نیروی هوایی سلطنتی اردن نیز خدمت میکرد و توانست به عنوان خلبان هلیکوپتر تهاجمی کبرا واجد شرایط شود. او در ارتش نیز پیشرفت زیادی کرد. به طوریکه توانست در ژوئن ۱۹۹۴ با درجه سرتیپی به فرماندهی نیروهای ویژه ارتش منصوب شود و چندی بعد نیز به درجه سرلشکری ارتقا یابد. در همان سال، ملک عبدالله دوم شخصاً نیروهای نیروهای ویژه را در عملیاتی علیه افرادی مسلح که هشت نفر از جمله یک دیپلمات عراقی را در امان کشته بودند، هدایت کرد.
یکی از ویژگیهای ملک عبدالله نسبت به خواهران و برادرانش این بود که کمتر نامش در اخبار شنیده میشد و شایعات کمتری درباره او وجود داشت. او در ژوئن ۱۹۹۳ با رانیا آل یاسین، یک فلسطینی-کویتی الاصل که خانواده اش اصالتاً از شهر تولکرم در کرانه باختری آمده بودند، ازدواج کرد که صاحب چهار فرزند شدند و همین ازدواج موجب شد تا در رسانهها بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. پدرش در اواخر عمر در در ۲۵ ژانویه ۱۹۹۹ ناگهان او را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد و در نتیجه شاهزاده حسن را که از سال ۱۹۶۵ به عنوان ولیعهد انتخاب شده بود، تنزل داد. اینطور شد که عبدالله به جای عمویش، مردی که سی و چهار سال برای تاج و تخت آماده شده بود، به پادشاهی رسید. ملک حسین نیز اندکی پس از آن در ۷ فوریه درگذشت.
وقتی ملک عبدالله جوان پادشاه اردن شد، تمایل ویژه او به مدرنسازی شرایط اردن را تغییر داد. او پادشاه جوانی بود که در غرب تحصیل کرده و قرار نبود خیلی از رویکردهای پدرش را ادامه دهد. ملک عبدالله دوم در اوایل سلطنت خود متعهد شد که بوروکراسی قابل توجه بخش عمومی کشور را بهبود و نوسازی کند. او سعی کرد به منظور بهبود کارآیی بوروکراسی، از ادارات دولتی در سراسر کشور بازدیدهای غیرمنتظره انجام دهد. او از استفاده از اینترنت برای ایجاد «دولت الکترونیک» صحبت کرد. ملک عبدالله همچنین با بیان اینکه اولویت اول او بهبود اقتصاد است، تاج و تخت را به دست گرفت و برای خصوصی سازی برخی از شرکتهای بخش دولتی تلاش کرد. او همچنین برای ادغام کامل اردن در اقتصاد جهانی اقدام کرد. اردن در آوریل ۲۰۰۰ به سازمان تجارت جهانی پیوست و در ژوئن ۲۰۰۳ میزبان مجمع جهانی اقتصاد بود. البته او لزوماً در اهدافش توفیق نیافت. چه اینکه در سال ۲۰۱۱ و همزمان با بهار عربی گروههای مخالف ملک عبدالله و دولت وقت اردن از جمله اخوانالمسلمین، چپها و ژنرالهای بازنشسته ارتش برخی اعتراضاتی را ترتیب دادند. علل عمده این اعتراضات افزایش قیمتها، بیکاری و کاهش کیفیت زندگی بود و البته حتی برخی از معترضان خواستار پایان سلطنت در اردن شده بودند. البته بخشی از این مشکلات اقتصادی به دلیل بدهی این کشور به دلیل نبود منابع آب و نفت کافی برخلاف همسایگانش ایجاد شده است.
با اینحال پادشاه اردن نسبت به اعتراضات واکنش نشان داد؛ ابتدا دولت وقت یعنی دولت سمیر رفاعی را برکنار کرد و سپس به مردم تعهد داد که مسیر دموکراتیک را در پیش بگیرد. جالب اینکه اردن نخستین کشور در بین کشورهای عربی بود که حاضر شد امتیازاتی برای رضایت معترضان ارائه کرد. در واقع ملک عبدالله توانست با اصلاح حدود یک سوم قانون اساسی و ایجاد دادگاه قانون اساسی و کمیسیون مستقل انتخابات، ناآرامیها در اردن را آرام کند. اردن همچنین تلاش کرد تا یک برنامه دقیقتر برای آزادسازی اقتصاد ایجاد کند. برنامهای که در آن جذب سرمایهگذاری خارجی، بهبود مشارکتهای دولتی و خصوصی و ایجاد پایهای برای اداره منطقه ویژه اقتصادی عقبه و شکوفایی بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات اردن (ICT) در دستور کار قرار گرفت. ملک عبدالله در همان دوره بود که پنج منطقه ویژه اقتصادی دیگر ایجاد کرد که اربید، عجلون، مفرق، معان و بحرالمیت نام داشتند. در نتیجه این اصلاحات، رشد اقتصادی اردن بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ دو برابر شد و به ۸ درصد در سال در مقایسه با نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ رسید. دولت اردن همچنین توافقنامه تجارت آزاد با آمریکا را امضا کرد که موجب شد صادرات این کشور به طور محسوسی افزایش یابد. نسبت بدهی خارجی اردن به تولید ناخالص داخلی از بیش از ۲۱۰ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۸۳ درصد در پایان سال ۲۰۰۵ کاهش یافت.
ملک عبدالله نیز مانند پدرش خود را وارد صلح اسرائیل و فلسطین کرد. در سال ۲۰۰۲، هنگام ملاقات با جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور ایالات متحده به بوش خواستار تعیین «نقشه راه» برای صلح شد. این اصطلاح به زودی به عنوان نام برنامه صلح جدید مورد تایید ایالات متحده، سازمان ملل، روسیه و اتحادیه اروپا پذیرفته شد. نقشه راه در نشستی که ملک عبدالله در شهر عقبه اردن در ژوئن ۲۰۰۳ میزبان آن شد، رونمایی شد که در آن بوش، آریل شارون، نخست وزیر اسرائیل و محمود عباس، نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین گرد هم آمدند.
یکی دیگر از ویژگیهای سیگنال حکومت عبدالله دوم، ارتباط بسیار نزدیکی است که او با ایالات متحده و اولویتها و جاه طلبیهای منطقهای آن ایجاد کرده است. این همکاری بسیار فراتر از حمایتی است که وی از دیپلماسی آمریکا در قبال درگیری اعراب و اسرائیل کرد. در این مورد پادشاه جوان با پدرش تفاوت داشت. ملک حسین در حالی که شدیداً طرفدار غرب بود، نیاز خود به حمایت غرب و احساسات ضدغربی رعایا و همسایگان منطقهای خود را با دقت و احتیاط بیشتری متعادل کرد. با این حال عبدالله آشکارا از "جنگ علیه تروریسم" واشنگتن به ویژه پس از سپتامبر ۲۰۰۱ استقبال کرد. به دستور او، مقامات سازمان فلسطینی حماس در اکتبر ۱۹۹۹ از اردن اخراج شدند. همکاری بین GID و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) افزایش یافت.
این همکاری آنقدر گسترده و نزدیک بود که برخی از تحلیلگران ادعا کرده اند که این رابطه یکی از نزدیکترین روابط بین سیا و هر سازمان اطلاعاتی غیر آمریکایی در جهان دانستند. اردن تبدیل به گذرگاهی برای «بازپرداختهای فوقالعاده» آمریکا (اخراج اجباری مظنونان تروریسم) به کشورهای ثالث شد، جایی که میتوان آنها را خارج از چارچوب قوانین آمریکا شکنجه و بازداشت کرد و طبق برخی گزارشهای تایید نشده حتی میزبان یک بازداشتگاه مخفی سیا بود.
اردن همچنین به یگانهای نیروهای ویژه آمریکایی، بریتانیایی و استرالیایی اجازه داد تا پیش از تهاجم مارس ۲۰۰۳ به عراق در خارج از کشور عملیات کنند. این امر علیرغم انکار عمومی اردن و علیرغم احساسات پر سر و صدا طرفدار عراق و ضدآمریکایی مردم این کشور رخ داد. واشنگتن به خاطر حمایت پادشاه به او پاداش داد. در سال ۲۰۰۵، اردن حدود ۷۰۰ میلیون دلار کمکهای بلاعوض از آمریکا دریافت کرد و یکی از بزرگترین دریافت کنندگان کمکهای آمریکا در جهان بود. اردن همچنین پرسنل امنیتی جدید عراق را پس از سقوط دولت صدام حسین آموزش داد.