رویداد۲۴ سیما صابری: هوش هیجانی (AKA EI یا EQ به معنای «ضریب عاطفی») توانایی درک، تفسیر، نشان دادن، کنترل، ارزیابی و استفاده از احساسات برای برقراری ارتباط با دیگران و ایجاد ارتباط موثر و سازنده با دیگران است. این توانایی برای بیان و کنترل احساسات ضروری است، اما توانایی درک، تفسیر و پاسخ به احساسات دیگران نیز ضروری است. برخی از کارشناسان معتقدند که هوش هیجانی برای موفقیت در زندگی مهمتر از IQ است. در شرایطی که باهوش بودن به شما در قبولی در آزمون ها کمک میکند، هوش هیجانی با آگاهی از احساسات دیگران و همچنین احساسات خود، شما را برای دنیای واقعی آماده می کند.
برخی از نشانه ها و مثال های کلیدی هوش هیجانی عبارتند از:
توانایی شناسایی و توصیف احساسات مردم
آگاهی از نقاط قوت و محدودیت های شخصی
اعتماد به نفس و پذیرش خود
توانایی رها کردن اشتباهات
توانایی و پذیرش تغییر
حس کنجکاوی قوی، به ویژه در مورد افراد دیگر
احساس همدلی و توجه به دیگران
نشان دادن حساسیت به احساسات دیگران
قبول مسئولیت اشتباهات
توانایی مدیریت احساسات در شرایط سخت
تعدادی ارزیابی مختلف برای اندازه گیری سطوح هوش هیجانی پدید آمده است. چنین آزمون هایی به طور کلی به یکی از دو نوع تقسیم می شوند: آزمون های خود گزارشدهی و آزمون های توانایی. آزمونهای خودگزارشدهی رایجترین آزمونها هستند، زیرا سادهترین آزمونها برای اجرا و امتیازدهی هستند. در چنین آزمونهایی، پاسخدهندگان با رتبهبندی رفتارهای خود به سؤالات یا اظهارات پاسخ میدهند. به عنوان مثال، در مورد جملهای مانند "من اغلب احساس میکنم که احساس دیگران را درک میکنم"، یک آزمون شونده ممکن است این جمله را به عنوان مخالف، تا حدودی مخالف، موافق یا کاملاً موافق توصیف کند.
بیشتر بخوانید: راههایی برای پرورش همدلی با دیگران
از سوی دیگر، آزمونهای توانایی شامل پاسخ دادن افراد به موقعیتها و سپس ارزیابی مهارتهایشان است. چنین آزمونهایی اغلب افراد را ملزم میکنند که تواناییهای خود را نشان دهند، که سپس توسط شخص ثالث رتبهبندی میشود. انواع تست EQ به شرح زیر است:
تست هوش هیجانی Mayer-Salovey-Caruso (MSCEIT) یک آزمون مبتنی بر توانایی است که چهار شاخه مدل EI مایر و سالوی را میسنجد. آزمون دهندگان وظایفی را انجام میدهند که برای ارزیابی توانایی آنها در درک، شناسایی، درک و مدیریت احساسات طراحی شده است.
پرسشنامه شایستگی عاطفی و اجتماعی (ESCI) بر اساس ابزار قدیمیتری به نام پرسشنامه خودارزیابی است و شامل افرادی است که فرد را میشناسند، تواناییهای آن فرد را در چندین شایستگی عاطفی مختلف رتبهبندی میکنند. این آزمون برای ارزیابی تواناییهای اجتماعی و عاطفی طراحی شده است که به تشخیص افراد به عنوان رهبران قوی کمک میکند. همچنین منابع آنلاین غیررسمی زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها رایگان هستند تا هوش هیجانی شما را بررسی کنند.
محققان پیشنهاد میکنند که چهار سطح مختلف از هوش هیجانی شامل ادراک هیجانی، توانایی استدلال با استفاده از احساسات، توانایی درک احساسات و توانایی مدیریت احساسات وجود دارد.
اولین گام در درک احساسات، درک دقیق آنهاست. در بسیاری از موارد، این ممکن است شامل درک علائم غیرکلامی مانند زبان بدن و حالات چهره باشد.
مرحله بعدی شامل استفاده از احساسات برای ارتقای تفکر و فعالیتهای شناختی است. احساسات به اولویتبندی آنچه که توجه میکنیم و به آن واکنش نشان میدهیم کمک میکند. ما به چیزهایی که توجه ما را به خود جلب میکند، از نظر احساسی واکنش نشان میدهیم.
احساساتی که ما درک میکنیم میتوانند دارای معانی گستردهای باشند. اگر کسی احساسات خشمگینانه را ابراز میکند، ناظر باید علت عصبانیت فرد و معنای آن را تفسیر کند. به عنوان مثال، اگر رئیس شما عصبانی رفتار میکند، ممکن است به این معنی باشد که از کار شما ناراضی است، یا ممکن است به این دلیل باشد که صبح همان روز در راه سر کار با همسر خود دعوا کرده است.
چهار شاخه این مدل با پیچیدگی با فرآیندهای اساسیتر در سطوح پایینتر و فرآیندهای پیشرفته تر در سطوح بالاتر مرتب شدهاند. به عنوان مثال، پایینترین سطوح شامل درک و ابراز احساسات است، در حالی که سطوح بالاتر نیاز به مشارکت آگاهانه بیشتری دارد و شامل تنظیم احساسات است.
علاقه به آموزش و یادگیری هوش اجتماعی و عاطفی در سالهای اخیر افزایش یافته است. برنامههای یادگیری اجتماعی و عاطفی (SEL) به بخشی استاندارد از برنامه درسی برای بسیاری از مدارس در برخی کشورها تبدیل شده است.
هدف از این طرحها نه تنها بهبود سلامت و رفاه، بلکه کمک به موفقیت دانش آموزان در تحصیل و جلوگیری از قلدری در مدرسه است. مثالهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد هوش هیجانی چگونه میتواند در زندگی روزمره نقش داشته باشد.
افراد باهوش در EQ میدانند که احساسات میتوانند قدرتمند، اما موقتی نیز باشند. هنگامی که یک رویداد احساسی بسیار شدید برای فرد رخ میدهد، مانند عصبانی شدن از همکار، واکنش هوشمندانه احساسی باید مدتی طول بکشد. این کار به فرد اجازه میدهد تا احساسات خود را آرام کنند و در مورد همه عوامل پیرامون بحث منطقی تر فکر کنند.
افراد باهوش عاطفی نه تنها در فکر کردن به احساسات دیگران خوب هستند، بلکه در درک احساسات خود نیز ماهر هستند. خودآگاهی به افراد این امکان را میدهد که عوامل مختلفی را که به احساسات آنها کمک می کند در نظر بگیرند.
بخش بزرگی از هوش هیجانی توانایی فکر کردن و همدردی با احساسات دیگران است که اغلب شامل در نظر گرفتن این است که اگر در موقعیت مشابهی قرار داشتید، چگونه پاسخ بدهید. افرادی که دارای هوش هیجانی قوی هستند، میتوانند دیدگاهها، تجربیات و احساسات دیگران را در نظر بگیرند و از این اطلاعات برای توضیح اینکه چرا افراد آن گونه رفتار میکنند، استفاده میکنند.
هوش هیجانی را میتوان به روش های مختلف در زندگی روزمره به کار برد. چند روش مختلف برای تمرین هوش هیجانی عبارتند از:
توانایی پذیرش انتقاد و مسئولیت
توانایی حرکت بعد از اشتباه کردن
توانایی نه گفتن در زمانی که نیاز دارید
توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات خود با دیگران
توانایی حل مشکلات به روشی که برای همه مفید باشد
داشتن همدلی با افراد دیگر
داشتن مهارت شنیداری عالی
دانستن اینکه چرا کاری را انجام میدهید
قضاوت نکردن دیگران
هوش عاطفی برای ارتباط بین فردی خوب ضروری است. برخی از کارشناسان معتقدند که این توانایی در تعیین موفقیت زندگی مهمتر از IQ است. خوشبختانه، کارهایی وجود دارد که میتوانید برای تقویت هوش اجتماعی و عاطفی خود انجام دهید. درک احساسات می تواند کلید روابط بهتر، بهبود رفاه و مهارتهای ارتباطی قوی باشد.
داشتن مهارتهای هوش هیجانی پایینتر میتواند منجر به تعدادی از دامهای بالقوه شود که میتواند بر حوزههای مختلف زندگی از جمله کار و روابط تأثیر بگذارد. افرادی که مهارتهای عاطفی کمتری دارند، بیشتر مشاجره میکنند، روابط با کیفیت پایینتری دارند و مهارتهای پاسخی عاطفی ضعیفی دارند. پایین بودن هوش هیجانی میتواند معایب زیادی داشته باشد، اما داشتن سطح بسیار بالایی از مهارتهای عاطفی نیز میتواند با چالشهایی همراه باشد. مثلا:
تحقیقات نشان می دهد که افراد با هوش هیجانی بالا ممکن است در واقع کمتر خلاق و نوآور باشند.
افراد با هوش هیجانی بالا ممکن است از ترس آسیب رساندن به احساسات دیگران، در ارائه بازخورد منفی دچار مشکل شوند.
تحقیقات نشان داده است که EQ بالا گاهی اوقات می تواند برای اهداف مشکلزا استفاده شود.
افراد اغلب به طور طبیعی به مهارتهای عاطفی دست مییابند اما برخی شواهد نشان میدهد که این توانایی است که میتوانید آن را توسعه و بهبود دهید. باهوش بودن از نظر عاطفی مهم است، اما چه قدم هایی می توانید برای بهبود مهارت های اجتماعی و عاطفی خود بردارید؟ در اینجا به چند نکته اشاره میکنیم.
اگر میخواهید بفهمید که دیگران چه احساسی دارند، اولین قدم توجه کردن است. برای گوش دادن به آنچه که مردم سعی دارند به شما بگویند، چه به صورت شفاهی و چه غیرکلامی، وقت بگذارید. زبان بدن میتواند معنای زیادی داشته باشد. وقتی احساس میکنید که شخصی احساس خاصی دارد، عوامل مختلفی را در نظر بگیرید که ممکن است در ایجاد آن احساس نقش داشته باشند.
درک احساسات بسیار مهم است، اما ما همچنین باید بتوانیم خود را به جای دیگران بگذاریم تا دیدگاه آنها را به درستی درک کنیم. همدلی با افراد دیگر را تمرین کنید. تصور کنید در موقعیت آنها چه احساسی خواهید داشت. چنین فعالیت هایی می توانند به ما در ایجاد درک عاطفی از یک موقعیت خاص و همچنین توسعه مهارتهای عاطفی قویتر در دراز مدت کمک کنند.
توانایی استدلال با احساسات بخش مهمی از هوش هیجانی است. در نظر بگیرید که چگونه احساسات شما بر تصمیمات و رفتارهای شما تأثیر میگذارد. وقتی به این فکر می کنید که دیگران چگونه پاسخ میدهند، نقشی را که احساسات آنها بازی می کند، ارزیابی کنید. چرا این شخص چنین احساسی دارد؟ آیا عوامل نادیده ای وجود دارد که ممکن است به این احساسات کمک کند؟ چگونه احساسات شما با آنها متفاوت است؟ با بررسی چنین سؤالاتی، ممکن است متوجه شوید که درک نقشی که احساسات در نحوه تفکر و رفتار افراد ایفا میکنند آسانتر میشود.