رویداد۲۴: سال ۱۳۶۷ برای ایرانیان مملو از شکست و اندوه بود. شکستهای پی در پی در مقابل ارتش صدام و از دست رفتن بسیاری از اراضی تحت تصرف ایران، وضعیت وخیم اقتصادی کشور و فشارهای بینالمللی، صلح تنها حامی ایران (سوریه) با صدام حسین، از دست رفتن جزیره فاو، شلیک ارتش آمریکا به هواپیمای مسافربری و بالا گرفتن اختلافات داخلی، از جمله این مشکلات هستند.
یکی از مقاطع حساس سال ۶۷ رویارویی نظامی ایران با نیروهای آمریکایی در خلیج فارس بود. این بحران با حادثه «بریجتون» آغاز شد که در جریان آن مینهای ایرانی به نفتکشهای کویتی آسیب رسانده بودند. در جریان بریجتون، ایالات متحده به درخواست دولت کویت کشتیهای کویتی را در خلیج فارس اسکورت میکرد و سپاه پاسداران قصد داشت به حضور آمریکاییها در خلیج فارس واکنش نشان دهد. ابتدا محسن رضایی دستور حمله قایقهای تندرو را به ناوچههای آمریکایی داده بود، اما سران نظام تصمیم گرفتند از رویارویی مستقیم با آمریکا اجتناب کنند و تصمیم به مینگذاری خلیج فارس گرفته شد. آن روزها در نماز جمعه تهران، شعار «خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان» شنیده میشد و همزمان، ایران برای مقابله با عملیات نیروی دریایی آمریکا، که «عملیات اراده جدی» نام گرفته بود، به مینگذاری دریایی در خلیج فارس مشغول بود.
زمانی که مینهای ایرانی به بدنه نفتکش کویتی آسیب زدند، دولتمردان این اتفاق را یک پیروزی بزرگ برای ایران دانستند. نخست وزیر وقت، میرحسین موسوی، آن را «یک ضربه جبرانناپذیر به حیثیت سیاسی و نظامی آمریکا» نامید و هاشمی رفسنجانی گفت: «از این به بعد اگر چاهها، تاسیسات و مراکز ما مورد اصابت قرار گیرد، ما نیز تاسیسات و مراکز شرکای عراق را مورد هدف حملاتمان قرار خواهیم داد.»
پس از حادثه بریجتون نیز مینگذاریها همچنان ادامه یافت. اما، بر خلاف تصور ایران، ایالات متحده این بار تصمیم گرفت واکنش نشان دهد؛ واکنشی که خسارات فراوانی برای ایران به بار آورد.
بیشتر بخوانید:چرا آمریکا به عراق حمله کرد؟/از آرمان فلسطین تا سودای رهبری جهان عرب، آرزوهایی که سر صدام را بر باد داد
ماجرا از این قرار بود که در بیست و پنجم فروردین ماه سال ۱۳۶۷، ناوچه آمریکایی ساموئل بیرابرتز مورد اصابت یکی از مینهایی قرار گرفت که نیروی دریایی سپاه پاسداران کار گذاشته بود. رویترز خبر این واقعه را چنین بازتاب داده: «ناوچه ۲۷۴۰ تنی ساموئل. بی. رابرتز، روز پنجشنبه در منطقهای که عاری از مین اعلام شده بود به یک مین برخورد کرد. مین جمعکنهای آمریکایی و انگلیسی این منطقه را به نحوی پاکسازی کرده بودند که با مشاهده این مینها فورا به این نتیجه رسیدند که آنها به تازگی کار گذاشته شده اند. این موضوع بسیار نگران کننده است و به این معناست که منطقه باید دوباره پاکسازی شود.»
این رخداد باعث شد رونالد ریگان دستور حمله به نیروی دریایی و سکوهای نفتی نصر و سلمان در شمال خلیج فارس را صادر کند. در جریان این عملیات به ناوهای سهند و جوشن، که برای کمک به نیروی دریایی سپاه میرفتند، حمله شد. قایقهای تندرو ایران نیز نیز مورد هدف هواپیماهای آمریکایی قرار گرفتند و به جزیره ابوموسی عقب نشستند. سپس قایق توپدار جوشن به میدان نبرد آمد که آمریکا به آنها نیز حمله کرد.
دو فروند هواپیمای اف۴ نیروی هوایی نیز به میدان نبرد آمدند، اما با واکنش سیستم ضدهوایی ناوهای آمریکایی از صحنه خارج شدند و نهایتا ۵۶ نفر از ایرانیان در این رویایی کشته شدند.
این عملیات ارتش آمریکا باعث شد که نیروی دریایی ایران، که از سالها پیش مهمترین یگان نظامی دریایی در خلیج فارس و دریای عمان بود، تقریبا از بین برود. دو ناوچه سهند و سبلان، از مهمترین داراییهای نیروی دریایی ایران، و ناو موشکانداز جوشن در این عملیات از بین رفتند.
ایران پس از این واقعه به دادگاه بینالمللی لاهه شکایت کرد که آمریکا با هدف قرار دادن تجهیزات و رزمندگان ایرانی در خلیج فارس پیمان دوستی بین ایران و آمریکا که در سال ۱۹۵۵ منعقد شده بود را نقض کرده است. اما از آنجایی که پیمان مذکور چند سال پیش از این واقعه و با حمله به سفارت آمریکا نقض شده بود، نتیجهای حاصل نشد.
هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مینویسد: «خبر رسید آمریکا به دو سکوی نفتی حمله کرده و آن را به آتش کشیده است. دستور داده شد به سکوی نفتی امارات حمله کنند. پس از حمله ما یک یدککش آمریکایی که در آنجا بود غرق شد. آمریکاییها نیز به ناوچه موشکانداز ما حمله کردند و آن را غرق کردند و چند نفر از خدمه آن شهید شدند.»
همزمان با این اتفاقات نیز فاو توسط عراقیها تصرف شد. جعفر شیرعلی نیا محقق جنگ مینویسد: «درگیری ناوچههای جنگی نیروی دریایی ارتش با آمریکاییها بسیار خسارتبار بود، اما حمله قایقهای تندرو موفق بود و رسانههای ایرانی از بین این سه واقعه سومی را برجسته کرده و بازتاب دادند.» در واقع قایقهای ایران ملزم شده بودند به صورت اختیاری به یک سری از کشتیهایی که عبور و مرور میکنند حمله کنند.
محسن رضایی در این مورد میگوید: «ما که نمیدانستیم به چه هدفی حمله میشود. فقط لطف خدا بوده که به کشتی حامل پرچم آمریکا صورت گرفته است.»
هاشمی رفسنجانی نیز میگوید با اینکه ایرانیها «صدمهای به نیروهای آمریکایی وارد نکردند و خود صدمات زیادی دیدهاند؛ اما صرف حمله به نیروهای آمریکایی نقطه مثبتی به حساب میآید.»
این اتفاقات باعث شد ایالات متحده نیروهای بیشتری به خلیج فارس اعزام کند ایرانیها از آن تاریخ به بعد در برخورد با نیروهای آمریکایی احتیاط بیشتری به خرج دادند. چند ماه پس از آن نیز ناو وینسنس یک هواپیمای مسافر بری ایرانی را سرنگون کرد.