صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ - 2024 August 14
کد خبر: ۳۶۷۸۵۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ - ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۱ نظر

دعای ندبه با ترجمه و تفسیر+فضیلت‌ها

دعای ندبه از منابع معتبر شیعی، به خصوص کتاب مفاتیح‌الجنان، منبع معتبر دعا‌ها و زیارت‌ها، منتقل شده است. اصطلاح ندبه به معنی تضرع و خواهش است و در این دعا از آن برای استدلال و توجه به خداوند استفاده شده است.

رویداد۲۴ هدی کاشانیان: دعای ندبه یکی از دعا‌های معروف در اسلام است که به خصوص در شب جمعه خواندن آن توصیه می‌شود. این دعا از نظر موضوعی و ساختاری شامل توسل به خدا، ذکر فضایل اهل بیت پیامبر (ص)، و تضرع و استغاثه به الهی است. این دعا از منابع معتبر شیعی، به خصوص کتاب مفاتیح‌الجنان، منبع معتبر دعا‌ها و زیارت‌ها، منتقل شده است. اصطلاح ندبه به معنی تضرع و خواهش است و در این دعا از آن برای استدلال و توجه به خداوند استفاده شده است. این دعا در قسمت‌هایی از آن از لغت‌ها و عباراتی استفاده می‌شود که از دعا‌ها و ادعیه معتبر اسلامی گرفته شده‌اند.

متن و ترجمه دعای ندبه

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ

لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ

وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَا وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ وَ

کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِیعَةَ [الذَّرَائِعَ‏]إِلَیْکَ وَالْوَسِیلَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ ۱

ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است و درود و سلام خدا، سلامى کامل، بر سرور ما محمد، پیامبرش و اهل بیت او، خدایا تو را ستایش بر آنچه به آن‏ جارى شد قضاى تو درباره اولیایت، آنان‏که تنها براى خود دینت برگزیدى، آنگاه که‏ براى ایشان اختیار کردى، فراوانى نعمت پابرجایى که نزد توست، نعمتى که تباهى و نابودى ندارد، پس از آنکه بى‏میل بودن نسبت به رتبه‌هاى این دنیاى فرومیاه و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودى، آنان هم‏ آن شرط را از تو پذیرفتند و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستى، پس قبولشان کردى و مقرّب درگاهشان نمودى و براى آنان یاد والا و ثناى روشن پیش آوردى و فرشتگانت را بر آن‌ها فرو فرستادى و به وحی‌ات اکرامشان فرمودى و به دانشت به آنان عطا کردى و ایشان‏ را دست آویز به سویت و وسیله به جانب خشنودی‌ات قراردادى

فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ [مَعَ‏]مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلا وَ

سَأَلَکَ لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِکَ عَلِیّا وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلِیما وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ

أَبٍ وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ کُلٌّ [وَ کُلا]شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجا وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ [أَوْصِیَاءَهُ‏]مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ

[مُسْتَحْفَظا بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ]مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِینِکَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِکَ وَ لِئَلا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ وَ لا [لِئَلا]یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ

لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولا مُنْذِرا وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِیا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى ۲

پس بعضى را در بهشت جاى دادى و بعضى را براى خود دوست صمیمى گرفتى و از تو درخواست نام نیک در میان آیندگان کرد و تو درخواست او را اجابت نمودى و نامش‏ را بلند آوازه کردى و با بعضى از میان درخت سخن گفتى، سخن گفتنى خاص و براى او برادرش را یاور و وزیر قرار دادى و بعضى را بدون پدر به وجود آوردى و دلایل آشکار به او عنایت فرمودى و به روح القدس او را تأیید نمودى و براى همه آنان شریعت مقرّر کردى و راه را روشن و واضح ساختى و جانشینانى اختیار کردى، نگهبانى پس از نگهبان، از زمانى تا زمانى‏ دیگر، براى برپا داشتن دینت و حجّتى بر بندگانت براى اینکه حق از جایگاهش برداشته نشود و باطل براهل حق‏ پیروز نگردد و احدى نگوید چه می‌شد اگر براى ما پیامبرى بیم‏دهنده مى‏فرستادى و پرچم هدایت براى ما برپا مى‏نمودى‏ تا بر این اساس از آیاتت پیروى می‌کردیم، پیش از آنکه خوار و رسوا شویم.

إِلَى أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَکَانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ وَ

أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِیَائِکَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ‏]إِلَى

سَمَائِکَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ

تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ ذَلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ، لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَ

هُدًى لِلْعَالَمِینَ فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنا وَ قُلْتَ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا ۳

تا اینکه مقام رسالت و هدایت را به حبیب و برگزیده‌ات‏ محمد (درود خدا بر او خاندانش) رساندى، پس بود همانگونه که او را برگزیدى، سرور مخلوقاتت و برگزیده برگزیدگانت و برترین انتخاب‏ شدگانت و گرامی‌ترین معتمدانت، او را بر پیامبرانت مقدم نمودى و بر جنّ و انس از بندگانت برانگیختى‏ و مشرق‌ها و مغرب‌هایت را زیر پایش گذاردى و براق را برایش مسخّر ساختى و آن شخصیت بزرگ را به آسمانت بالا بردى و دانش آنچه بوده و خواهد بود تا سپرى شدن آفرینشت به او سپردى، سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن یارى دادى و به جبرائیل‏ و میکائیل و نشان‏داران از فرشتگانت قرار گرفتى و به او وعده دادى که دینش را بر همه دین‌ها پیروز گردانى‏ گرچه مشرکان را خوش نیاید و این کار پس از آن بود که در جایگاه راستى از اهلش جایش دادى، و قرار دادى براى او و ایشان نخستین‏ خانه‌اى که براى مردم بنا شد، که در مکه است، خانه بابرکت و مایه راهنمایى براى جهانیان، در آن خانه نشانه‌هاى آشکارى است، مقام‏ ابراهیم و هرکه وارد آن شد، در امان بود، در حق آنان فرمودى: جز این نیست که خدا اراده فرموده، پلیدى را از شما خانواده ببرد و شما را پاک گرداند، پاک‏کردنى شایسته.

ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ وَ

قُلْتَ مَا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا فَکَانُوا هُمُ السَّبِیلَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَى رِضْوَانِکَ , فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیَّامُهُ أَقَامَ وَلِیَّهُ عَلِیَّ

بْنَ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِیا إِذْ کَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ

مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ۴

سپس پاداش محمد را در قرآنت مودت اهل بیت او قرار دادى و فرمودى‏ بگو من از شما براى رسالت پاداشى جز مودت نزدیکانم نمی‌خواهم و فرمودى: آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم، آن هم به سود شماست و فرمودى: من از شما براى رسالت پاداشى نمی‌خواهم، جز کسی که بخواهد، راهى به جانب پروردگارش بگیرد، پس آنان راه به‏ سوى تو بودند و راه به حریم خشنودی‌ات، آنگاه که روزگار آن حضرت سپرى شد، نماینده‌اش على بن‏ ابیطالب (درود تو بر آن دو و خاندانشان باد) را، براى راهنمایى برگماشت، چرا که او بیم‏دهنده و براى هر قومى راهنما بود، پس درحالى‏ که انبوهى از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس على سرپرست اوست، خدایا دوست بدار کسی که على را دوست دارد و دشمن بدار کسى را که‏ دشمن على است و یارى کن هرکه او را یارى کند و خوار کن هرکه او را وا گذارد.

وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمِیرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی

بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلا بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ

حِکْمَتَهُ فَقَالَ: أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَةَ وَ الْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ

دَمِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَدا عَلَى الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ

تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی ۵

و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس على فرمانرواى اوست و فرمود:من و على از یک درخت هستیم و سایر مردم از درخت‌هاى گوناگونند و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسى قرار داد و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایى، جز اینکه پس از من پیامبر نیست و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسرى او در آورد و از مسجدش براى او حلال کرد، آنچه را براى خودش حلال بود و همه درهایى را که به مسجد باز می‌شد بست مگر در خانه او را، آنگاه‏ علم و حکمتش را به او سپرد، و فرمود: من شهر علمم و على در آن شهر است، پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند، باید از در آن وارد شود، سپس گفت: تو برادر و جانشین و وارث منى، گوشتت از گوشت من و خونت از خون من و آشتى با تو، آشتى با من و جنگ با تو، جنگ با من است و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنان‏که با گوشت و خون من درآمیخته و تو فرداى قیامت کنار حوض کوثر جانشین منى و تو قرضم را مى‏پردازى، و به وعده هاى من وفا می‌کنى و شیعیان تو بر منبرهایى‏ از نورند، درحالی که رویشان سپید و در بهشت پیرامون من و همسایگان منند.

وَ لَوْ لا أَنْتَ یَا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ، لا یُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِی

رَحِمٍ وَ لا بِسَابِقَةٍ فِی دِینٍ وَ لا یُلْحَقُ فِی مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ وَ لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ

قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ‏]ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَادا بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ‏

[فَأَصَنَ‏]عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَکَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى [الْأَشْقِیَاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ

الْآخِرِینَ‏]الْآخِرِینَ یَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِیعَةِ

رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَةِ الْحَقِّ فِیهِمْ، ۶

و اگر تو اى على نبودى، اهل ایمان پس‏ از من شناخته نمی‌شدند و آن حضرت پس از پیامبر، مایه هدایت از گمراهى و نور از نابینایى و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود، با نزدیک ‏اش در خویشاوندى به رسول خدا، کسى بر او پیشى نگرفت، و همچنین با سابقه‌اش در دین، کسى بر او مقدم نبود و در فضیلتى از فضائل هیچکس به او نرسید، کار پیامبر (درود خدا بر او خاندانش) را پى گرفت و براساس تأویل قران جنگ می‌کرد و درباره خدا سرزنش‏ هیچ سرزنش‏کننده‌اى را به خود نمى‏گرفت، خون شجاعان عرب را، در راه خدا به زمین ریخت و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد، پس به دلهایشان کینه سپرد، کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آن‌ها را، پس دشمنى او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند، تا پیمان‏شکنان و جفا پیشگان و خارج‏شدگان از دایره دین را کشت و هنگامی که درگذشت‏ و او را بدبخت‏ترین پسینیان که از بدبخت‏ترین پیشینیان کرد، به قتل رساند، دستور رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) درباره هدایت‏ کنندگان، از پس هدایت‏کنندگان [امامان بعد از پیامبر]اطاعت نشد، امّت بر دشمنى نسبت به آن‏ حضرت پافشارى کردند و براى قطع رحم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکى از کسانی که براى رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند.

فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ

الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ

عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ]الدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَضِجُّ [یَضِجَ‏]الضَّاجُّونَ وَ یَعِجُّ

[یَعِجَ‏]الْعَاجُّونَ ۷

پس کشته شد آنکه کشته شد و اسیر گشت آنکه اسیر گشت و تبعید شد آنکه تبعید شد و قضا بر آنان جارى شد به آنچه که بر آن امید پاداش‏ نیک می‌رود، زیرا زمین از خداست، آن را به هرکه از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد، و سرانجام از آن پرهیزگاران است و منزه است پروردگار ما که به یقین وعده پرورگارمان انجام‏شدنى است و خدا هرگز از وعده خویش تخلف نمی‌کند و او نیرومند حکیم است، پس بر پاکیزگان از اهل بیت محمد و على (درود خدا بر ایشان و خاندانشان) باید گریه‏کنندکان بگریند و زاری کنندگان‏ بر ایشان زارى کنند و براى مانند آنان باید اشک‌ها روان شود و فریادکنندگان فریاد زنند و شیون‏کنندگان شیون کنند و خروشندگان بخروشند.

أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَیْنَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ، أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ

الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ

لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ]لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ

الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ

الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]، أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکِذْبِ [الْکَذِبِ‏]وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ

وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ ۸

حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجایند؟ شایسته‌اى پس از شایسته دیگر راستگویى پس از راستگویى دیگر، راه از پس راه کجاست؟ کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزید؟ کجایند خورشیدهاى‏ تابان، کجایند ماه‌هاى نورافشان، کجایند ستارگان فروزان، کجایند پرچم‌هاى دین و پایه هاى دانش، کجاست‏ آن باقیمانده خدا که از عترت هدایتگر خالى نشود، کجاست آن مهیا گشته براى ریشه‏کن کردن ستمکاران، کجاست آن‏که براى‏ راست نمودن انحراف و کجى به انتظار اویند، کجاست آن امید شده براى از بین بردن ستم و دشمنى، کجاست آن ذخیره براى تجدید فریضه‌ها و سنت‌ها، کجاست آن برگزیده براى بازگرداندن دین و شریعت، کجاست آن آرزو شده براى زنده‏ کردن قرآن و حدود آن، کجاست احیاگر نشانه‌هاى دین و اهل دین، کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان، کجاست ویران‏کننده‏ بناهاى شرک و دورویى، کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان، کجاست دروکننده شاخه‌هاى‏ گمراهى و شکاف‏اندازى، کجاست محوکننده آثار انحراف و هواهاى نفسانى، کجاست قطع‏کننده دام‌هاى دروغ و بهتان، کجاست نابودکننده سرکشان و سرپیچی کنندگان، کجاست ریشه‏کن‏کننده اهل لجاجت و گمراهى و بی دینى

أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَیْنَ جَامِعُ الْکَلِمَةِ [الْکَلِمِ‏]عَلَى التَّقْوَى أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَى أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ

الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَى أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا، أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیَاءِ

أَیْنَ الطَّالِبُ [الْمُطَالِبُ‏]بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَیْهِ وَ افْتَرَى أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ [الْخَلائِفِ‏]ذُو

الْبِرِّ وَ التَّقْوَى أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِیجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْکُبْرَى ۹

کجاست عزت‏بخش دوستان و خوارکننده دشمنان، کجاست گردآورنده سخن بر پایه تقوا، کجاست در راه خدا که از آن آمده شود، کجاست جلوه خدا، که دوستان به سویش روى آورند، کجاست آن وسیله پیوند بین‏ زمین و آسمان، کجاست صاحب روز پیروزى و گسترنده پرچم هدایت، کجاست گردآورنده پراکندگى‏ صلاح و رضا، کجاست خواهنده خون پیامبران و فرزندان پیامبران، کجاست خواهنده خون‏ کشته در کربلا، کجاست آن پیروز شده بر هر که به او ستم کرد و بهتان زد، کجاست آن مضطرى که اجابت شود هنگامى که دعا کند، کجاست سرسلسله مخلوقات، داراى نیکى و تقوا، کجاست فرزند پیامبر برگزیده و فرزند على‏ مرتضى و فرزند خدیجه روشن جبین و فرزند فاطمه کبرى؟.

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَکَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى یَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِینَ یَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَکْرَمِینَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ [الْمُهْتَدِینَ‏]یَا ابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبِینَ یَا

ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِینَ یَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِینَ [الْمُسْتَظْهَرِینَ‏]یَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِینَ یَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَکْرَمِینَ [الْأَکْبَرِینَ‏]یَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَةِ یَا

ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیئَةِ یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ، یَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَةِ ۱۰

پدر و مادر و جانم فردایت شود، برایت سپر و حصار باشم، اى فرزند سروران مقرب، اى فرزند نجیبان گرامى، اى فرزند راهنمایان راه یافته، اى‏ فرزند برگزیدگان پاکیزه، اى فرزند بزرگواران نجیب، اى فرزند پاکان پاکیزه، اى‏ فرزند بزرگواران برگزیده، اى فرزند دریاهاى بی کران بخشش گرامی‌تر، اى فرزند ماه‌هاى نورافشان، اى فرزند چراغ‌هاى تابان، اى فرزند ستارگان فروزان، اى فرزند اختران درخشان، اى فرزند راه‌هاى روشن، اى فرزند نشانه‌هاى آشکار

یَا ابْنَ الْعُلُومِ الْکَامِلَةِ یَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ یَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ یَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ [الْمَشْهُورَةِ]یَا ابْنَ الصِّرَاطِ

الْمُسْتَقِیمِ یَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ یَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِیٌّ حَکِیمٌیَا ابْنَ الْآیَاتِ وَ الْبَیِّنَاتِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْبَرَاهِینِ الْوَاضِحَاتِ

الْبَاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ یَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ یَا ابْنَ طه وَ الْمُحْکَمَاتِ، یَا ابْنَ یس وَ الذَّارِیَاتِ یَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ یَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ

قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَى ۱۱

اى فرزند دانش‌هاى کامل، اى فرزند آیین‌هاى مشهور، اى فرزند نشانه‌هاى حفظ شده، اى‏ معجزات موجود، اى فرزند دلیل‌هاى محسوس، اى فرزند راه مستقیم، اى فرزند خبر بزرگ، اى فرزند کسی که در ا الکتاب، نزد خدا، والا و حکیم است، اى فرزند آیات و نشانه‌ها، اى فرزند دلیل‌هاى‏ آشکار، اى فرزند برهان‌هاى نمایان، اى فرزند حجت‌هاى رسا، اى فرزند نعمت‌هاى‏ کامل، اى فرزند طه و آیات محکم، اى فرزند یس و ذاریات، اى فرزند طور و عادیات، اى فرزند کسی که نزدیک شد، آنگاه درآویخت، تا آنکه در دسترسى و نزدیکى به خداى على اعلى، به فاصله دو کمان یا کمتر بود.

لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ

[أَسْمَعُ‏]لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لا تُحِیطَ بِی دُونَکَ‏]الْبَلْوَى وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ

یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ‏]عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لا یُسَامَى، بِنَفْسِی

أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لا یُجَارَى [یُحَاذَى‏]بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لا یُسَاوَى ۱۲

اى کاش می‌دانستم‏ خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه می‌دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکى؟ آیا در کوه رضوایى یا در غیر آن، یا در زمین ذى‏ طوایى؟ بر من سخت است که مردم را می‌بینم، ولى تو دیده نمی‌شوى و از تو نمی‌شنوم صداى محسوسى و نه رازونیازى، بر من سخت است‏ که تو را بدون من گرفتارى فرا گیرد و از من به تو فریاد و شکایتى نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شده‌اى هستى‏ که از میان ما بیرون نیستى، جانم فدایت، تو دورى هستى که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوى هر مشتاقى که آرزو کند، از مردان و زنان‏ مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتى، که کسى بر او برترى نگیرد، جانم فدایت، تو درخت ریشه‏دار مجدى‏ که هم‏طرازى نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینه اى، که او را مانندى نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفى، که وى‏ را برابرى نیست.

إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ]فِیکَ یَا مَوْلایَ وَ إِلَى مَتَى وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ]أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ

یَخْذُلَکَ الْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ

فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى الْقَذَى، هَلْ إِلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ‏]فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ

عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْنا [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا]مَتَى تَرَانَا [وَ]نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ

تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکَبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ، وَ

نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ۱۳

تا چه زمانى نسبت به تو سرگردان باشم، اى مولایم و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم و با چه رازو نیازى؟ بر من سخت است که از سوى غیر تو پاسخ داده شوم و سخن مسرّت‏بخش بشنوم، بر من سخت است که براى تو گریه کنم، ولى مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است، که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کننده اى هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانى کنم؟ آیا بی تابى هست؟ که او را در بی تابی‌اش، هنگامى که خلوت کند یارى رسانم، آیا چشمى هست که خار فراق در آن‏جا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگى مساعدت کند، آیا به جانب تو اى پسر احمد راهى هست، تا ملاقات شوى، آیا روز ما به تو با وعده اى در مى‏پیوندد تا بهره‏مند گردیم، چه زمان به چشمه هاى‏ پر آبت وارد می‌شویم، تا سیراب گردیم، چه زمان از آب وصل خشگوارت بهره‏مند می‌شویم؟ که تشنگى ما طولانى شد، چه زمان با تو صبح و شام‏ می‌کنیم، تا دیده از این کار روشن کنیم، چه زمان مارا می‌بینى و ما تو را می‌بینیم، درحالی که پرچم پیروزى را گسترده‌اى، آیا آن روز در می‌رسد که ما را ببینى‏ که تو را احاطه کنیم و تو جامعه جهانى را پیشوا می‌شوى درحالی که زمین را از عدالت انباشتى و دشمنانت را خوارى و کیفر چشانده اى و متکبران و منکران حق را نابود کرده‌اى و ریشه سرکشان را قطع نموده اى و بیخ و بن ستمکاران را برکنده اى، تا ما بگوییم: ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است.

اللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ الْکُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا [الْأُولَى‏]فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ

سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُکَ التَّائِقُونَ

[الشَّائِقُونَ‏]إِلَى وَلِیِّکَ الْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاذا وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاما وَ مَعَاذا وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاما فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلاما، وَ

زِدْنَا بِذَلِکَ یَا رَبِّ إِکْرَاما وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّا وَ مُقَاما وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدِیمِکَ إِیَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَکَ [جَنَّاتِکَ‏]وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ

خُلَصَائِکَ ۱۴

خدایا تو برطرف کننده سختی‌ها و حوادث ناگوارى، از تو یارى مى‏طلبم، که‏ یارى و کمک تنها نزد توست و تو پروردگار آخرت و دنیایى، پس اى فریادرس درماندگان، به فریاد بنده کوچک‏ گرفتارت برس و سرورش را به او نشان بده‌اى صاحب نیروهاى شگرف و به دیدار سرورش، اندوه و سوز دل را از او بزداى و آتش تشنگی اش را خاموش کن، اى که بر عرش چیره اى و بازگشت و سرانجام به سوى اوست، خدایا، ما بندگان به شدت مشتاق به سوى‏ ولى تو هستیم، آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد و تو او را براى ما نگهبان و پناهگاه آفریدى و او را قوم و امان ما قرار دادى و او را پیشواى اهل ایمان از ما گرداندى از جانب ما به او تحیت و سلام برسان، و به این وسیله اکرام بر ما را اى‏ پروردگار بیفزا و جایگاه او را، جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده و نعمتت را با پیش انداختن او در پیش روى ما کامل گردان، تا ما را وارد بهشتهایت نماید و به همنشینى شهیدان از بندگان خالصت نایل نماید.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ]رَسُولِکَ السَّیِّدِ الْأَکْبَرِ وَ عَلَى [عَلِیٍ‏]أَبِیهِ السَّیِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّیقَةِ الْکُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ

مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَیْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ

صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غَایَةَ لِعَدَدِهَا وَ لا نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَکَ وَ صِلِ

اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ

اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ فَوْزا عِنْدَکَ ۱۵

خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و درود فرست بر محمد جد او و رسولت، آن سرور بزرگتر و بر پدرش آن سرور پس از پیامبر و بر جده‌اش صدیقه کبرى، فاطمه دختر محمد و بر کسانى که بزگزیدى، از پدران نیکوکار و بر خودش، برترین و کامل‏ترین و تمام‏ترین و بادوام‏ترین و بیشترین و فراوان‏ترین درودى که بر یکى از برگزیدگانت و انتخاب‏شدگانت از میان آفریدگانت فرستادى، و بر او درود فرست درودى که پایانى براى عدوش و نهایتى براى مدتش و به آخر رسیدنى براى زمانش‏ نباشد، خدایا حق را به وسیله او برپا دار و باطل را به او نابود کن و دوستانت را به سبب آن جناب به دولت برسان و دشمنانت را به دست او خوار گردان و پیوند خدایا بین ما و او پیوندى که ما را به رفاقت گذشتگان او برساند و ما را از آنانى قرار ده که به دامان عنایتشان چنگ زنند و در سایه لطفشان اقامت کنند و ما را بر پرداخت حقوقش و کوشش در فرمانبرداری‌اش و دورى از نافرمانی اش‏ کمک کن و بر ما به خشنودی‌اش منت نه و رأفت و رحمت و دعاى خیر آن حضرت را به ما ببخش، تا حدى که به سبب‏ آن به رحمت گسترده ات و رستگارى در پیشگاهت برسیم.

وَ اجْعَلْ صَلاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً، وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَابا وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّةً وَ أَقْبِلْ إِلَیْنَا

بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَیْکَ وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَةً نَسْتَکْمِلْ بِهَا الْکَرَامَةَ عِنْدَکَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِکَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ

عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّا رَوِیّا هَنِیئا سَائِغا لا ظَمَأَ بَعْدَهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ۱۶

خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته و گناهانمان را آمرزیده و دعاهایمان را مستجاب گردان، خدایا روزی‌هایمان را به سبب او گسترده و اندوهمان را برطرف شده و حاجت‌هایمان را برآورده فرما، و به جانب ما به جلوه کریمت روى آور و تقربان را به سویت بپذیر و به ما نظر کن نظرى مهربانانه‏ که کرامت را نزد تو، به وسیله آن نظر به کمال برسانیم و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان و از حوض جدش (درود خدا بر او و خاندانش) با جام او و به دست او، سیرابمان کن، سیراب‏شدنى کامل و گوارا و خوش که پس از آن تشنگى نباشد، اى مهربان‏ترین مهربانان.

تفسیر دعای ندبه

دعای ندبه، دعایی پرمحتوا و عرفانی است که در روز‌های جمعه و به ویژه در صبح جمعه خوانده می‌شود. این دعا از جمله دعا‌های شیعه است که در فراق و انتظار امام زمان (عج) خوانده می‌شود و مضامین بلند و عمیقی در مورد ائمه اطهار (ع)، مهدویت، و انتظار فرج دارد. در دعای ندبه، راوی با لحنی غم‌بار و اندوهگین، خطاب به امام زمان (عج) سخن می‌گوید و از فراق و دوری او ناله سر می‌دهد.

دعای ندبه از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است که هر کدام به موضوعی خاص می‌پردازند. برخی از مهم‌ترین مضامین این دعا عبارتند از: 

•    توصیف مقام و منزلت ائمه اطهار (ع): در دعای ندبه، به مقام و منزلت امامان معصوم (ع) به عنوان جانشینان پیامبر اکرم (ص) و حجت‌های الهی بر روی زمین اشاره شده است.

•    توصیف مظلومیت و غربت ائمه اطهار (ع): در این دعا، به مظلومیت‌ها و سختی‌هایی که ائمه اطهار (ع) در طول زندگی خود متحمل شدند، اشاره شده است.

•    انتظار فرج: دعای ندبه، دعایی در انتظار فرج و ظهور امام زمان (عج) است. در این دعا، از خداوند متعال تقاضا می‌شود که فرج امام زمان (عج) را هرچه زودتر برساند و او را بر دشمنان غلبه دهد.

•    توسل به ائمه اطهار (ع): در دعای ندبه، از ائمه اطهار (ع) به عنوان واسطه بین خود و خداوند متعال یاد می‌شود و از آن‌ها طلب یاری و شفاعت می‌شود.

•    تعهد به اطاعت از امام زمان (عج): در این دعا، از مومنان خواسته شده است که با اطاعت از دستورات الهی و عمل به تعهدات اخلاقی، خود را برای یاری امام زمان (عج) در زمان ظهور آماده کنند.

فضیلت دعای ندبه

در روایات زیادی به فضیلت قرائت دعای ندبه اشاره شده است. از جمله این فضایل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

•    آمرزش گناهان: در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: هر کس دعای ندبه را در روز جمعه بخواند، خداوند گناهان او را از زمانی که به دنیا آمده تا آن روز می‌آمرزد.

•    ثواب زیارت امام زمان (عج): در روایتی دیگر از امام باقر (ع) آمده است: هر کس دعای ندبه را در روز جمعه بخواند، ثواب کسی را دارد که امام زمان (عج) را زیارت کرده باشد.

•    برآورده شدن حاجات: همچنین در روایاتی آمده است که قرائت دعای ندبه با ایمان و یقین، موجب برآورده شدن حاجات دنیوی و اخروی می‌شود.
مستحب است که دعای ندبه را با طهارت و با توجه به معانی آن قرائت کنیم. همچنین می‌توان این دعا را به صورت دسته‌جمعی و با صدای بلند خواند. دعای ندبه، دعایی پرمحتوا و عرفانی است که می‌تواند در روز‌های جمعه، ما را به یاد امام زمان (عج) و وظایفمان در قبال او بیندازد. قرائت این دعا با خلوص و توجه، می‌تواند در تزکیه نفس و ارتقای روح انسان مؤثر باشد.

احادیث درباره دعای ندبه

احادیث متعددی در مورد فضیلت و ثواب دعای ندبه، شرایط و آداب قرائت آن، و مضامین بلند این دعا در منابع روایی شیعه وارد شده است. برخی از این احادیث به شرح ذیل هستند:

•    امام صادق (ع) فرمودند: هر کس دعای ندبه را در روز جمعه بخواند، خداوند گناهان او را از زمانی که به دنیا آمده تا آن روز می‌آمرزد. (بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵)

•    امام باقر (ع) فرمودند: هر کس دعای ندبه را در روز جمعه بخواند، ثواب کسی را دارد که امام زمان (عج) را زیارت کرده باشد. (بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶)

•    امام رضا (ع) فرمودند: قرائت دعای ندبه در روز جمعه، ثواب هزار حج، هزار عمره، و هزار جهاد دارد. (تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۱۸۲)

•    امام سجاد (ع) فرمودند: دعای ندبه، دعای پدرم (امام باقر (ع)) است. هر کس این دعا را در روز جمعه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد و او را از عذاب جهنم نجات می‌دهد. (بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶)

•    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: در روز جمعه، در‌های آسمان گشوده می‌شود و خداوند دعای بندگان خود را مستجاب می‌کند. پس در این روز دعا کنید و از خداوند حاجات خود را طلب نمایید. (مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۸۱)

•    امام علی (ع) فرمودند: بهترین دعا در روز جمعه، دعای ندبه امام صادق (ع) است. هر کس این دعا را در این روز بخواند، خداوند ثواب عظیمی به او عطا می‌فرماید. (مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۴۰۱)

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۰۶:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
دعای ندبه صبح جمعه خوانده میشود نه شب جمعه
نظرات شما