استدلال دولت برای عدم کاهش سود سپرده، جمعآوری نقدینگی و واهمه از فرار سرمایه و نقدینگی از سیستم بانکی به بخشهای غیر مولد اقتصادی و سفته بازی و دامنزدن به تورم است.
بخشی از آحاد جامعه نیز معتقدند با توجه به اینکه نمیدانند با پول خود چه بکنند ناگزیرند سرمایههای کوچک خود را به بانک بسپارند و با دریافت سود سپرده بر تنگناهای سخت مالی خود کمی فایق آیند. حتی اگر این استدلال را برای حمایت از سرمایههای خرد و کوچک مردم و کمک به معیشت آنان تا حدی قابل قبول بدانیم، رویکرد نظام بانکی را برای دادن سودهای بالا به سپردههای «کلان» باید چگونه هضم کرد؟
اخیراً خبرهایی به گوش میرسد که بانکها به سپردههای بالای میلیارد تومان برخلاف بخشنامه بانک مرکزی بالای ۲۰درصد سود میدهند در حالیکه این رقم برای سپردههای خرد ۱۸درصد است! عقلانی و عادلانه این است که برعکس باشد. صاحبان سپردههای کوچکتر نیازمندترند یا سپردهگذارهای میلیاردی؟! فارغ از بحث شرعی یا غیر شرعی بودن چنین رویکردی آنچه که مایه نگرانی است عاقبت چنین عملی است.
اینکه دولت به هر قیمتی میخواهد به جذب نقدینگی بپردازد آنهم در آستانه دو انتخابات پیش روی که نمیخواهد خطر هیچنوسان غیرقابل مهاری را در اقتصاد که به اعتماد و آرامش جامعه لطمه بزند بپذیرد، و لذا میخواهد همچنان سپردهگذاری در سیستم بانکی پرجاذبه باشد قابل درک است، اما اینکه به عاقبت چنین کاری هماندیشه داشته است کاملاً محل شک و سؤال است.