رویداد ۲۴: توانایی دست کشیدن از کار و امکان استراحت در سنین پیری، مسئلهای نسبتا جدید است. بازنشستگی عبارت است از ترک شغل در سن معینی در سن پیری همراه با تامین هزینه امرار معاش. بالا رفتن سن و پیر شدن فرد مهمترین علت بازنشستگی است. اما علل دیگری نیز برای بازنشستگی وجود دارند که عبارتند از بیماری، تصادف و ازکار افتادگی. همچنین تصمیم به ترک کار از روی ثبات مالی را بازنشستگی مینامند.
برخی افراد نیز «بازنشستگی پاره وقت» را انتخاب میکنند؛ به این معنی که از کار تمام وقت دست میکشند، اما همچنان ساعاتی را به کار کردن اختصاص میدهند. از مزایای بازنشستگی پاره وقت میتوان به مواردی، چون فعال ماندن، اولویت دادن به زندگی اجتماعی و کسب درآمد پس از توقف کار تمام وقت اشاره کرد.
به نوشته مجله هاوارد هلث، شواهد ضد و نقیضی در باب خوب یا بد بودن بازنشستگی برای سلامتی انسانها وجود دارد. تحقیقات نشان داده که احتمال حمله قلبی و سکته کردن در بازنشستگان ۴۰ درصد بیشتر از افرادی است که هنوز کار میکنند. البته این مسئله به دلیل تحرک کمتر و کاهش روابط اجتماعی در میان بازنشستگان است. از طرف دیگر، عدم وجود بازنشستگی آسیب روانی شدیدی بر انسانها وارد میکند. بویژه آن دسته از افرادی که توان بازنشسته شدن ندارند در خطر انواع بیماریهای جسمی و روانی هستند. مفهوم بازنشستگی از حدود قرن هجدهم میلادی به وجود آمد و از اواخر قرن نوزدهم میلادی و در طول قرن بیستم به عنوان یک سیاست دولتی توسط کشورها اتخاذ شد.
پیش از سال ۱۸۰۰ میلادی، نرخ امید به زندگی در کشور بریتانیا کمتر از ۴۰ سال و میانگین جهانی کمتر از ۳۰ سال بود. این بدان معناست که در آن زمانها اکثر مردم به دلیل کهولت سن یا نقص جسمانی، دست از کار کردن نمیکشیدند بلکه اغلب آنها پیش از رسیدن به سن پیری از دنیا میرفتند.
نخستین نمونه از چیزی که ما اکنون به عنوان بازنشستگی میشناسیم، در روم باستان به وجود آمد. ارتش روم به کسانی که در ارتش خدمت میکردند مستمری میپرداخت. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، بعدها جنبش پیوریتن در آیین مسیحی درباب لزوم حذف افراد مسن از نیروی کار صحبت کرند. همچنین کاتن ماتر، نخستوزیر بریتانیا در قرن هجدهم میلادی، در مجلس اعلام کرد که افراد مسن باید «از بازنشستگی خود و معزول شدن از کار خرسند باشند.»
در اواسط دهه ۱۸۰۰، کارمندان دولت آمریکا_ آتشنشانان، پلیس و معلمان_شروع به دریافت حقوق بازنشستگی کردند که به آنها امکان استقلال مالی برای کار نکردن و استراحت را میداد. این امر الهامبخش شرکت امریکن اکسپرس برای راه اندازی اولین شرکت بیمه بازنشستگی خصوصی در سال ۱۸۷۵ شد. با این حال، بزرگترین جهش رو به جلو در توسعه بازنشستگی مدرن، در سال ۱۸۸۳ و آن سوی اقیانوس اطلس رخ داد.
صدراعظم قدرتمند آلمان، اتو فون بیسمارک، برای جلوگیری از محبوبیت روزافزون مارکسیسم، اعلام کرد که افراد بالای ۶۵ سال میتوانند دست از کار بکشند و مستمری دریافت کنند. امپراتور آلمان، ویلیام اول، در نامهای به سال ۱۸۸۱ که خط مشی ارسالی به مجلس رایشستاگ آلمان را پیشنهاد میکرد، نوشت: «کسانی که به دلیل افزایش سن و ناتوانی قادر به کار کردن نیستند، توقع مشروعی از دولت دارند که همانا مراقبت از آنها و پرداخت مستمری است». بیسمارک با اعلام سن بازنشستگی به «سوسیالیست» بودن معروف شد که البته خودش همواره این عنوان را رد میکرد: «اسمش را سوسیالیسم بگذارید یا هر چیزی که دوست دارید، برای من تفاوتی ندارد.»
هشت سال پس از پیشنهاد اولیه بیسمارک، دولت آلمان یک سیستم بازنشستگی ایجاد کرده بود که به شهروندان بالای ۷۰ سال مستمری پرداخت میکرد. مشارکت در طرح بازنشستگی نیز اجباری بود و شامل پرداختهایی میشد که خود افراد، کارفرمای آنها و دولت به صندوقهای بازنشستگی میپرداختند. پس از گسترش انقلاب صنعتی در کشورهای مختلف، محبوبیت سیستم بازنشستگی نیز افزایش یافت، اما اجرای گسترده آن در ایالاتمتحده، به دلیل رکود بزرگ، متوقف شد. همانطور که نیویورک تایمز گزارش میدهد، فروپاشی اقتصاد آمریکا بسیاری از کارگران را بدون هیچ درآمد و ذخیرهای برای دوران بازنشستگی رها کرد. مری لوویزمن مینویسد: «بازنشستگی ضرورت زمانه نوین بود و همه این را میدانستند، اما پیرمردها با بیچارگی و گرفتاری فراوان کار خود را ترک میکردند.»
بیشتر بخوانید:ایدههایی که جهان را تغییر دادند: ایدههایی که جهان را تغییر دادند: مسیحیت | آیا دموکراسی و حقوق مدنی از دل مسیحیت بیرون آمدهاند؟
در عوض بازنشستگی عمومی، این ایده در حال گسترش بود که اگر افراد برای کار خود به اندازه کافی دستمزد دریافت کنند، در سن پیری کار را ترک کرده و با پسانداز خود بازنشسته میشوند. در سال ۱۹۳۳، فرانسیس تاونزلند، پزشکی اهل کالیفرنیا، طرحی را پیشنهاد کرد که بازنشستگی اجباری را در ۶۰ سالگی ارائه میداد و بر اساس آن به افراد بازنشسته تا ۲۰۰ دلار در ماه حقوق پرداخت میشد.
این طرح به عنوان طرح تاونسند شناخته شد و به ارائه قانون تامین اجتماعی سال ۱۹۳۵ توسط رئیس جمهور فرانکلین. دی. روزولت منجر شد. این قانون با اصرار روزولت در طرحی حقوقی مطرح شد و عمده بودجه آن از اعانههای فردی کارگران تامین میشد. اما حقوق بازنشستگی سالمندی سابقه بسیار طولانیتری در بریتانیا دارد. در سال ۱۹۰۹ نخستوزیر لیبرال، دیوید لوید جورج، قانون بازنشستگی را تصویب کرد. بر اساس این قانون، افراد بالای ۷۰ سال پنج شیلینگ در هفته دریافت میکردند. (حدود ۱۴ پوند به پول امروزی). البته در آن زمان میانگین امید به زندگی ۴۷ سال بود.
در کشورهای آسیایی، قوانین مدرن بازنشستگی مشابه کشورهای غربی است. با این حال، به لحاظ نظر تاریخی، در این منطقه با افراد مسن با احترام بیشتری برخورد میشود و انتظار کمتری از آنها وجود دارد. موسسه بازنشستگی بریتانیا درباره دیدگاههای بینافرهنگی در مورد بازنشستگی چنین گزارش میدهد: «در آسیا افراد از بار کارکردن در تولید اقتصادی رها میشوند، اما در حالت ایدهآل هیچ صدمهای به موقعیت، اعتبار، یا نفوذ آنها در خانواده و جامعه نمیرسد». شرکت کورنینگ، غول فناوری آمریکایی، در سال ۱۹۵۱ تحقیقاتی را درباب اینکه چرا بازنشستگی در غرب محبوبیت ندارد آغاز کرد. نویسنده هندی الاصل آمریکایی و پژوهشگر فرهنگ شرق، سانتا راما راو، در جریان این تحقیقات خاطرنشان کرد که «آمریکاییها ظرفیت لذت بردن از انجام هیچ کاری را ندارند.» با توجه به آمار بنیاد سلامت روان، امروزه یک نفر از هر پنج فرد بازنشسته، دچار افسردگی ناشی از تنهایی، بیماری جسمی یا حس بیارزشی است. با این حال سیستم بازنشستگی در کلیّت به کاهش این مسائل کمک کردند. همچنین وجود بازنشستگی به گسترش زمینهای گلف، رشد سینما و رشد تلویزیون نیز دامن زد. اکنون تعدادی از مناطق دنیا با جمعیت زیاد بازنشستگان شناخته میشوند؛ مناطقی، چون فلوریدا در ایالات متحده یا آلگاروه در پرتغال. بسیاری از بازنشستگان غربی نیز به کشورهای آسیایی مانند تایلند میروند تا از هزینههای کمتر زندگی بهره برده و دوران بازنشستگی لذتبخشی داشته باشند.
قبل از ایجاد گسترده بازنشستگی در جهان، مردم تا زمان مرگ کار میکردند و هرگز به دلیل کهولت سن یا بیماری دست از کار نمیکشیدند. همانطور که نیویورک تایمز خاطرنشان میکند، قبل از بازنشستگی، «زمانی که یک پدرسالار دیگر نمیتوانست کشاورزی، گلهداری یا شکار کند، کاری تخصصیتر و آسانتر را انتخاب میکرد».
بازنشستگی طبقه جدیدی از شهروندان به وجود آورد که در ایالاتمتحده گاهی از آنها به عنوان «شهروندان سالخورده» یاد میشود؛ طبقهای با درآمد متوسط و زمان کافی برای لذت بردن از دوران پیری. در نتیجه ایجاد نظام بازنشستگی، دورهای از زندگی که زمانی مردم از آن واهمه داشتند تبدیل به چیزی شده که بسیاری از افراد مشتاقانه منتظر آن هستند. با این حال، بازنشستگی معایبی نیز دارد. تحقیقات «موسسه اقتصاد» نشان میدهد، بازنشستگی در ابتدای امر از طریق کاهش استرس و ایجاد زمان برای سایر فعالیتهای تفریحی، برای سلامتی مفید است، اما هر قدر مدت بازنشستگی طولانیتر شود، به احساس افسردگی و انزوای فرد دامن میزند. همچنین، بر اساس گزارش گاردین، از آنجایی که مردم امروزه زندگی طولانیتری دارند و دولتهای رفاهی تلاش میکنند نیازهای شهروندان را تامین کنند، ما در حال ورود به دوران «نبود بازنشستگی» هستیم، عصری که در آن «نه میتوان از عهده هزینه بازنشستگی سالخودرگان برآمد، و نه سالخوردگان قادر به کار کردن بیشتر هستند.» باید چارهای برای این وضعیت اندیشید.