رویداد۲۴ ایلنا نوشت: الهام فخاری، فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص چالشهای پیش روی کشور در حوزه سیاسی گفت: امنیتیتر شدن سیاست در ایران چالش بزرگی است و منجر به پیشحذفی و بیشحذفی کنشگران و نیروهای سیاسی شده است.
بنا بر این گزارش بخشهایی از گفت و گوی فخاری را در ادامه میخوانید:
*از سویی غلیطتر شدن حلقه ویژهها و به اصطلاح خودشان خالصسازی به شدت یافتن مسالهها میانجامد. کشور را نمیتوان و نباید یک کلوپ خصوصی سیاسی تلقی کرد این وضعیت به وخیمتر شدن فساد میرسد.
*هولناک است که برخی از مدیران کلان نگاهشان به مردم این شده که مردم قدرت تشخیص ندارند و برای ۲۰۰ هزار تومان یارانه یا پول دنبال ماشین تان میدوند.
هنگامی که واژهی «عبور» از چهرههای مرجع اجتماعی-سیاسی-فرهنگی یا روش و ابزارهای مردمسالارانه مطرح میشد باید این را به مثابه یک هشدار مهم در نظر میگرفتند. عبور از سازوکارهای قانونی یعنی افزایش از کارافتادگی خردورزی و هیجانمدار شدن کنش و واکنشها و بهنوعی آشفتگی که برای همهی جامعه زیانبار خواهد بود.
*در کل هم شوربختانه رفتار مدیریتی کشور گویای نشنیدن و بیتوجهی به پیام مردمی است که در برهههایی از ایشان بهطور نمادین دعوت به حضور میکنند، ولی امکان برخورداری از انتخابهای متناسب با گوناگونی اجتماعی را فراهم نمیکند یا منتخبان را چنان از کار میاندازد که گرهای از زندگی مردم گشوده نمیشود.
*اگر از بازسازی برای بهبود وضعیت موجود بخواهیم سخن بگوییم از سویی باید توجه داشت که ساختن و بازساختن بسیار دشوارتر از خراب کردن و حذف و ویرانی نهادها و ابزارهای اجتماعی است. هنوز هم بسیاری متخصصان فریاد میزنند که نگذارید دیرتر شود، چون آسیبهای پیش رو ایران را در خطر قرار میدهد، ولی شما چه تدبیر و چارهجویی میبینید؟
بیشتر بخوانید: اصلاحطلبان میتوانند اقلیت تاثیرگذار در مجلس دوازدهم باشند؟
*شما نمیتوانید به زور یا خیالپردازانه مردم را قانع کنید که همچنان در صحنه باشند وقتی نشانهها و رفتارها گویای هیچکاره کردنشان، بیتوجهی به گوناگونی سلیقهشان، معیار نبودن قانون (قانون به مثابه ابزار توزیع عادلانه فرصتها و نه تهدید و بگیر و ببند) و فروریختن روز به روز باشند.
*در کل نخستین گام باید شنوا کردن مدیریت کلی کشور نسبت به مردمی که صاحبان اصلی این کشور هستند، باشد. حاکمیت و مدیریت کشور در واقع باید به یاد بیاورد که خدمتگزار مردم است و مراقبت کند وجهه فرمانروایی به خود نگیرد.
این بازسازی اعتماد عمومی به زمانی بیش از دو سال نیاز دارد، ولی برای برداشتن گامهای درست با این که روزبهروز دشوارتر میشود، هنوز هم فرصت هست. مردم ایران نه درماندهاند نه ستیزهجو؛ این مردم کمهزینهترین و مسالمتآمیزترین روشها را ترجیح دادهاند و به نشانههای مثبت واقعی پاسخ منفی ندادهاند. اگر از اعتبارزدایی معتمدان مردم دست بردارند، برای درک درست شرایط از متخصصان خانهنشینشده کمک بخواهند، افق دیدشان را بلندتر کنند و ایران محور باشند نه دارودسته این و آن، چه بسا راههایی برای بازسازی باشد.