صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 14
کد خبر: ۳۶۹۴۷۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۰ - ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
رویداد۲۴ بررسی می‌کند:

سامان مقدم و پیمان معادی کابوس‌های حافظه جمعی ایرانی را زنده کردند | آیا وزارت آموزش و پرورش حق دارد از سریال افعی تهران شکایت کند؟

سریال افعی تهران این روزها توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. سکانسی از این سریال که درباره رفتار قهرمان سریال با ناظم دوران مدرسه‌اش است، خاطرات خشونت در مدرسه را برای بسیرای از ایرانیان و کاربران شبکه‌های اجتماعی زنده کرده است.

رویداد۲۴| مازیار وکیلی: سریال افعی تهران، از این منظر سریال متفاوتی است که به تاثیرات روانی زیستن در کلان‌شهری بنام تهران می‌پردازد. «آرمان بیانی» قهرمان اصلی سریال که مدرس و منتقد سینما است به لحاظ روانی در دسته شخصیت‌های بسیار حساس قرار می‌گیرد؛ افرادی که گیرنده‌های بسیار حساسی دارند و کوچک‌ترین برخوردها در مسائل روزمره می‌تواند تاثیر بسیار عمیقی بر روی شخصیتشان بگذارد.

به عنوان مثال فردی که در این دسته‌بندی شخصیتی قرار نمی‌گیرد از برخورد سرد یک دوست در یک قرار ملاقات چندان دلگیر نمی‌شود اما فردی که بسیار حساس است ممکن است از چنین برخوردی بسیار ناراحت شود و خاطره این برخورد را تا مدت‌ها فراموش نکند. پیمان معادی به عنوان بازیگر سریال رشد چنین ویژگی در وجود آرمان بیانی را محصول شرایط کودکی او می‌داند.

بزرگ‌شدن زیر دست پدری که مدام او را تحقیر می‌کرده و کتک می‌زده باعث شده قهرمان سریال تبدیل به مردی حساس با ویژگی‌های خاص شخصیتی شود؛ مردی که وقتی خودش پدر می‌شود نمی‌داند چگونه باید با تنها فرزندش رفتار کند. بی‌اعتنایی‌های آرمان به فرزندش دست کمی از خشونت‌هایی که پدرش در کودکی نسبت به او اعمال می‌کرد ندارد. عصبانیت آرمان بیانی زمانی که مدیر مهدکودک بچه طلاق‌بودن فرزندش را به رخ او می‌کشد بیشتر از آن‌که به خاطر زندگی آشفته‌اش باشد به این خاطر است که دوران تلخ کودکی‌اش را به یاد او می‌آورد.

اما آیا در شکل‌گیری شخصیت آرمان بیانی فقط خانواده مقصر است یا نهادهای آموزشی هم در شکل‌گیری شخصیت بیمار این مرد نقش دارند؟ این پرسش ما را به سکانس جنجالی و پرحاشیه این سریال می‌رساند. سکانس برخورد آرمان با ناظم دوران مدرسه‌اش؛ برخوردی که به مذاق وزارت آموزش و پرورش خوش نیامد و باعث شد تا این وزارت خانه از طریق مدیرکل حقوقی، املاک و معاضدت قضایی این وزارت خانه از عوامل سریال افعی تهران شکایت کند. امید رضاوند درباره چرایی شکایت آموزش و پرورش از عوامل این سریال گفته است: «با اینکه این مهم که معلّم به عنوان مهمترین و اصلی‌ترین رکن نظام تعلیم و تربیت، از نقش و جایگاه منحصر به فردی در جامعه برخوردار بوده و نقش وی در هدایت آینده سازان این جامعه غیرقابل انکار است؛ چندی پیش در یکی از سریال‌های نمایش خانگی نسبت به این قشر فرهیخته، توهین و اهانت و هتک حرمتی صورت گرفته که این رفتار ناشایست موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی جامعه به ویژه فرهنگیان شده است.»


بیشتر بخوانید: رقص احتمالی افعی تهران به ساز آموزش و پرورش | آیا اصناف و گروه‌ها می‌‌توانند جلوی نمایش هر فیلمی را که خوششان نیامد، بگیرند؟


اما بیاید یک بار دیگر با بررسی این سکانس ببینیم صحبت‌های مدیرکل حقوقی آموزش و پرورش حقیقت دارد یا خیر؟ در این سکانس آرمان بیانی بعد از سال‌ها ناظم (و نه معلم) دوران تحصیل خود را ملاقات می‌کند و با توجه به ویژگی‌های شخصیتی که دارد خاطرات تلخ آن دوران برای او مجدداً زنده می‌شود. بیانی ناظم را سوار ماشین و در طول مسیر رفتار او در آن سال‌ها را یادآوری می‌کند و با تندی از او می‌خواهد که درباره چرایی رفتارش توضیح دهد. بعد هم او را بدون خشونت فیزیکی خاصی از ماشین پیاده می‌کند. همین! کاش وزارت آموزش و پرورش توضیح دهد که کجای این سکانس توهین به مقام شامخ معلم است؟

سوال اصلی این جا است که آیا در تمامی این سال‌ها با دانش آموزان برخورد فیزیکی و رفتاری نامناسبی نمی‌شده است؟ نگارنده دوران راهنمایی را به خاطر می‌آورد که برای یک صحبت ساده و معمولی سر صف مجبور شد یک زنگ کامل را در توالت مدرسه سپری کند. تحقیر این اقدام ناظم و معلم عزیز به قدری زیاد بود که هنوز و بعد از گذشت بیست و چند سال خاطره تلخ آن روز کذایی از ذهن من پاک نشده است. آیا کسی که چنین برخوردی را با یک نوجوان دوازده ساله انجام می‌دهد می‌توان فرهیخته نامید؟ یقیناً خیر.

کافیست از دانش‌آموزان نسل‌های مختلف بخواهیم که فهرستی از نحوه برخورد عوامل مدرسه در دوران تحصیل‌شان تهیه کنند، کتک‌زدن با خط‌کش (که آرمان بیانی در این سکانس به آن اشاره می‌کند) بهترین آن‌ها است. همه ما که در مدارس ایران درس خوانده‌ایم دست کم یکی دو تجربه تلخ در ذهن خود داریم که دوران تحصیل را برای ما تبدیل به یکی از بدترین دوران زندگی‌مان می‌کند.

اُمید رضاوند و کلیه مدیران وزارت آموزش و پرورش طوری اظهارنظر می‌کنند که انگار ساختار آموزشی کشور شبیه ساختار آموزشی کشورهای پیشرفته‌ای مانند سوئیس و فنلاند است. به وزیر محترم آموزش و پرورش جناب صحرایی توصیه می‌کنم اگر از نحوه برخورد با دانش آموزان در ایران بی‌خبر است فیلم مشق شب عباس کیارستمی و برخی ویدیوهای وایرال شده در فضای مجازی را تماشا کند تا متوجه شود کودکان ایرانی در چه فضای رعب‌آوری مشغول تحصیل هستند.

سوالی که ممکن است برای خوانندگان این مطلب پیش بیاید این است که چرا نوشتن درباره این سکانس بسیار مهم است؟ به یک دلیل بسیار واضح. چون از فرار به جلو مدیران آموزش و پرورش پرده برمی‌دارد. آن‌هایی که سریال را ندیده‌اند و از روند داستان آن اطلاعی ندارند ممکن است با مدیران ارشد وزارت خانه همراه شوند و چنین سکانسی را توهین آمیز قلمداد کنند. اما آن‌هایی که سریال را دیده‌اند و از چند و چون روند داستان اطلاع دارند و می‌دانند یکی از دغدغه‌های اصلی عوامل سریال نحوه زیست کودکان در جامعه پرخاشگر ایران است این سکانس را نه تنها توهین‌آمیز تلقی نخواهند کرد بلکه آن را بیان حقیقتی عریان می‌دانند که سلامت کودکان این مرز و بوم را تهدید می‌کند.

خاصیت اصلی این سکانس در هشداردهنده بودن آن است. مدیران وزارت خانه آموزش و پرورش اگر آگاهی نسبی نسبت به وضعیت مدارس کشور داشتند به جای شکایت از دست اندرکاران سریال افعی تهران از آن‌ها تقدیر می‌کردند که درباره این وضعیت دهشتناک هشدار داده‌اند تا شاید برای رفع این معضل چاره‌ای اندیشیده شود. اما افسوس و صد افسوس که مدیران ما به تمام پدیده‌های کشور با عینک خوش بینی نگاه می‌کنند و اعتقاد راسخ دارند همه چیز در ایران عالی است و اگر کسی هم انتقاد می‌کند به خاطر غرض‌ورزی و عنادی است که دارد. مدیران آموزش و پرورش اگر خیلی دغدغه معلمان عزیز را دارند بهتر است فکری برای معیشت این قشر زحمت‌کش بکنند، نه این که با چنین کارهای نمایشی و شعاری سعی کنند افکار عمومی را از اتفاقاتی که در مدارس ایران می‌اُفتد منحرف کنند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶
ناشناس
۱۹:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
آقای نگارنده ،بفرما که عزت واحترام به معلم درایران باسایر کشورها چگونه هست؟!!ازدانش آموز نخودمغز گرفته تا اولیا همه طلب کارن.آیا درمدارسی که شما وبقیه بچه درس خواندن ومیخوانند همه دانش آموزان قانون ساده آموزش وپرورش رو رعایت میکنند؟؟!!یه روزی با مدرسه ای هماهنگ کن ویه زنگ تفریح یه گوشه بشین وببین چه کارهایی که نمیکنند!!!دریه مدرسه ابتدایی روزانه حداقل ۱۰۰نفر از بچه ها شاکی هستن .جالبتر اینکه خودشون از جمله شلوغ ها هستن.هیچکی کار خودش رو گردن نمیگیره.خداروشکر آموزش وپرورش دست دانش آموزا واولیا رو باز گذاشته،که راحت به مدیرومعاونین ومعلما توهین وگاها تهدید میکنند.کاش رودررو باشما مصاحبه میکردم .علت عدم کیفیت آموزش همینه که اختیارات دست مدرسه نیست.لطفا قضاوت نادرست نکنین.حالا یه مدرسه ای باشما همچین رفتاری کرده دلیل براین نیست که همه جا این رفتار رو میکنن.خیلی چیزاست که نمیشه بیان کرد.اگر علاقه مند وشهامت این رو دارید که بنویسید ازشما دعوت میکنم یه روزی به مدرسه ما (دوره دوم ابتدایی) تشریف بیارین تا واقعیت رو از نزدیک ببینید.متشکرم
کاراکتر قوی
۱۸:۵۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
سامان مقدم عزیز هیچ توهینی به مقام معلم نکرد چرا که در بین معلمان استثنایی وجود دارد که توهین می کند اما ایشان به هنرمندان توانمند عزیز کشورمان و کارگردانان توهین نمود و کاراکتری طراحی شد که یک کارگردان عقده ای که در دوران تحصیل بسیار بی تربیت و تنبل بود و خاطره خوشی از دوران تحصیلش نداشت چون در مدرسه هیچ دانش اموز با استعداد و منظمی با این هجم تنبیه مواجه نمی شود حتی اگر معلم ایشان شمر باسد که تا دوره بعد از تحصیل دانشگاه این عقده را با خود یدک بکشد و بی شک این کارگردان عزیز عقده ای از دانشگاه معتبری مدرک نگرفته و با پارتی به این جایگاه رسیده است که این کاراکتر چند بعدی حرمت یک پیرمرد پشیمان از گذشته را ندارد. ایا در بین این همه معدل بیست و این نخبگان ایران عزیز نیروی خلاق تری برای کارگردانی افعی پیدا نشد یا انها چون پارتی نداشتند یا در صدا وسیما جایگاهی نداشتند این کاردان عزیز عقده ای انتخاب شد که حقیقتا باید به جناب مقدم و پیمان عزیز برای خلق این کاراکتر چند بعدی تبریک گفت مرحبا که پشت زمینه سینما را با بیان زیبا و غیر مستقیم بیان کردید
ناشناس
۱۸:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
این جمله رو دوست دارم معلم ها بشنوند:
بدترین و بهترین آدم های غریبه زندگی من، معلم هایم بودند.
ناشناس
۱۸:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
اره همه چی واقعیت داره .چرابایدناراحت بشیم
ماکه قشرفرهنگی جامعه هستیم خودمون میدونیم اتفاقا خیلی هم سکانس واقعیست نه آقابه هیچ کسی برنخوره لطفا......
لیلی
۱۸:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
حقیقته که همیشه تلخه!!!!
آموزش و پرورش بجای این اداها بفکر معیشت و حقوق بخور و نمیر معلم ها باشه مخصوصا بازنشسته هاشون.
مهدی
۱۸:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
بعنوان یک معلم و مدیر وناظم دانش آموزان خوب هیچ وقت تنبیه نمیشدند افراد مشکل دار بودند که برای اصلاح رفتار تنبیه می‌شدند واگه اینکار نبود معلوم نبود که چه مجرمین میشدند
سجاد
۱۶:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
من خودم به شخصه دوره ابتدایی و راهنمایی از معلما و ناظمای بی … و مریض بارها کتک خوردم.تو هر قشری فاسد و روانی و بی همه چیز هست.معلما و ناظما هم همینطور
رضا
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
سلام در دوران دبستان مدیر دبستان با کابل فشار قوی برق پنج مرتبه به کف دستهای من زد که ناظم مدرسه با مدیر مدرسه لفظی بحسشان شد مدیر آقای محمدی وناظم آقای خاندانی هر دو فوت کردن اما دستهای من بعد از ۵۰ سال هنوز سوزش داره
شهیاد
۱۵:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
البته که اصلا چنین حقی را ندارد. چون خود من در زمستان جز کسانی بودم به خاطر نیامدن به موقع اتوبوس غالبا ۱۵ تا ۲۰ دقیقه به مدرسه می‌رسیدم و در حالی که بچه ها هنوز دارن مراسم صبحگاهی را اجرا میکردن من و خیلی های دیگه دم در ورودی مدرسه باید منتظر می ماندیم تا بچه ها برن کلاس بعد ناظم مدرسه با دست داشتن یک متر شیلنگ آب سراغ مون می اومد و در اون سرما با دستهای یخ زده باید کف دستان مان با ۲۰ ضربه شیلنگ گرم میشد بعد می‌رفتیم سر کلاس و بدبختی ما همان ناظم هم معلم عربی و دینی هم بود که امکان نداشت روزی بدون شیلنگ بیاد کلاس .از ترس کتک هر چی هم خونده بودم فراموش میشد تمام مدت کلاس استرس و نگرانی داشتم. میخوام بگم آقای د . رشیدی ناظم و معلم مدرسه راهنمایی حبیب زاده ارومیه من الان ۵۰ سالم هست و مدتهاست از ایران مهاجرت کردم و الان خودم دو تا بچه دارم ولی هنوز هر وقت یاد اون دوران وحشتناک می افتم کبودی و درد در کف دستام و صدای سیلی های تو در صورتم را احساس میکنم. در زمان ما از دوران ابتدایی کتک بود تا اواخر سوم راهنمایی . نمیدونم هنوز زنده ای یا نه ! ولی یکی از خواسته های قلبی من اینه که شاید روزی ببینمت و فقط یک سیلی از هزاران سیلی که زدی را برات جبران کنم. الان وقتی پسر ۱۲ ساله خودم را نگاه میکنم بیشتر به فکر میرم که آیا کتک زدن یک بچه ۱۲ ساله اونم در شرایط سخت بمباران و استرس چه لذتی واست داشته ! من که شخصا هیچوقت نمی بخشمت ولی برای تو آرزو میکنم که عمر خیلی طولانی داشته باشی شاید بخشیده بشی ! من غالبا که اتوبوس نمی اومد فاصله ۵ کلیومتری تا مدرسه را می دویدم که فقط کتک نخورم و ای کاش فقط کتک بود چون حقیقتا احساس حقارت هم میکردم . زنده بمان ناظم بی رحم زنده بمان.
دهه شصتی
۱۵:۳۳ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
در تمام دوران تحصیلمون تک و توک معلمانی بودن که رفتار نامناسب نداشتن خیییییلی کم، اکثرا اهل توهین و تحقیر کردن و کتک زدن بودن پس سریال خیلی هم بیراه نمیگه، دوران مدرسه برامون کابوس بود هر چند برای بچه های الان اوضاع کمی بهتره
نظرات شما