بسیاری از فوتبالدوستان شاید یادشان باشد که در ۳۰ آذر سال ۱۳۶۷ احمدرضا عابدزاده با مهار ۳ پنالتی تیم چین در بازی ردهبندی جام ملتهای ۱۹۸۸ دوحه قطر نقش انکارناپذیری در کسب عنوان سومی تیم ملی ایفا کرد.
روزنامه خبرورزشی نوشت: او یکم دی ماه سال ۱۹۹۶ نیز در جام ملتهای امارات با مهار ۲ پنالتی تیم کویت باعث شد تیم ملی به مقام سومی این مسابقات دست یابد. به همین بهانه با این چهره محبوب سر صحبت را باز کردیم.
اتفاقات بازی ۲۸ سال قبل ایران و چین در ذهنتان هست؟
مگر میشود آدم روزهای خوب و بد زندگی یا فوتبالش را فراموش کند؟
درخشش شما در بازی ردهبندی مقابل چین در مهار پنالتیها به شهرتتان افزود
چین در آن سالها تیم خوبی داشت. در ۹۰ دقیقه هیچکدام از دو تیم به گل نرسیدند، بازی کشید به پنالتی و من با آرامش خاص و اعتماد به کارم و البته لطف پروردگار ۳ پنالتی گرفتم. مربی تیممان خدابیامرز پرویز دهداری بود.
چه پاداشی گرفتید؟
شادروان دهداری بعداً یک سکه طلا به من پاداش داد و دقیق یادم نیست سکه آن سال هزار و دویست یا هزار و سیصد تومان بود. با این رقم امسال میتوان یک یا دو آب معدنی کوچک خرید. (خنده)
سکه را فروختید؟
با همسرم عقد کرده بودم، سکه را دادم به ایشان تا برای مراسم عروسیمان پسانداز کند.
و سال ۶۸ مراسم عروسیتان برگزار شد.
آن سالها پول با ارزشتر از الان بود و به نظرم جوانان راحتتر از حالا میتوانستند تشکیل زندگی بدهند. من همه آن روزها را در ذهن دارم و خیلی حرفهای جالب را نگه داشتهام برای کتاب زندگیام.
سرنوشت جام ملتهای قطر ۸ سال بعد در امارات دوباره برایتان تکرار شد.
بله، ما در مرحله گروهی عربستان را ۳ بر صفر شکست دادیم. دایی، باقری و خداداد گل زدند که گل خداداد خیلی قشنگ بود، توی یکمتر جا ۴ تا عربستانی را دریبل زد. در نیمهنهایی باز به عربستان خوردیم که در طول ۹۰ دقیقه باید میبردیم ولی داور تابلو به نفع آنها گرفت، یک گل درست خداداد را آفساید اعلام کرد و یک پنالتی روی استیلی انجام دادند که خودش را به ندیدن زد. در ردهبندی خوردیم به کویت ۲ تا پنالتی گرفتم، بردیم و سوم شدیم اما آن تیم و آن نسل باید قهرمان جام ملتها میشد.
چند روزی هست که به ایران برگشتهاید، زمانی که آمریکا بودید یک عکس از ۴ بازیکن استقلال در ارمنستان منتشر شد و نزدیک بود منجر به محرومیت رحمتی شود، از این ماجرا مطلع هستید؟
من روزی با حداقل هزار نفر عکس میگیرم، پدر و مادرها نوزادشان را هم میدهند من در آغوش بگیرم. در خارج از کشور ایرانیان میآیند با سلام و علیک گرم درخواست عکس میکنند، چه بگویم؟ یعنی به یک هموطن در آمریکا بگویم برو با روسری بیا عکس بگیر؟ مسلماً اگر این حرف را بزنم از من و اعتقادات من ناراحت میشوند. حق ندارم کاری کنم کسی از اعتقادات من مسلمان و شیعه دلخور شود و باعث افتخارم است که مردم دوستم دارند و میخواهند با من عکس بگیرند. همین محبت آنها درد زانوهای مرا میکاهد و لبخند به روی لبانم میآورد. چیزی را از ظاهر آدمها قضاوت نمیکنم. جدا از این حرفها پیش خودم میگویم هر کس را توی قبر خودش میگذارند و در آخرت خودش باید پاسخگو باشد.
بازی پرسپولیس و ذوبآهن را دیدید؟
از باخت پرسپولیس عصبانی شدم. چند موقعیت خوب گلزنی از دست رفت و سپس دروازهبان تیم یک گل بد خورد. از برانکو به عنوان یک مربی باتجربه تعجب میکنم این چه دروازهبانی است که آورده؟ یعنی چه که دروازهبان پرسپولیس اینجوری گل بخورد؟ باخت مقابل قشقایی باید برای شاگردان برانکو درس میشد. در صحنه گل ذوبآهن هافبکها کجا بودند که بازیکن حریف فرصت کرد پا به توپ شود، جای استقرار دروازهبان را ببیند و شوت بزند؟ امیدوارم دیگر شاهد نباشیم پرسپولیس اینجوری ببازد.