رویداد۲۴- باراک اوباما تلاش کرد تا با سیاست توازن مجدد، راهبرد ژئوپلتیک آمریکا را از خاورمیانه به آسیا منتقل کند. این امر باعث شده است تا اعراب و اسرائیل امیدوار باشند که شاید دوره رهبری از پشت اوباما گذشته باشد.
این امر با اصول محافظه کاران آمریکا همراستاست که به حمایت کامل از متحدان سنتی خود معتقدند؛ ولی الزاما سیاستی نیست که بتوان آن را از دونالد ترامپ انتظار داشت. عدم اتخاذ چنین سیاستی از سوی ترامپ ممکن است منجر به گرایش متحدان سنتی آمریکا به سوی سایر قدرتهای منطقه ای و جهانی جهت تامین امنیتشان شود. علاوه بر این، خاورمیانه همواره محور دستور کار سیاست خارجی آمریکا در هر دوره ای قرار داشته است. آنچه که مطرح است این است که آیا دونالد ترامپ نیز پیرو این سیاست خواهد بود و یا سیاست خاص خود را نسبت به این منطقه خواهد داشت؟
بررسی سیاست خارجی ترامپ نسبت به منطقه خاورمیانه واقعا دشوار است چرا که او در طول کمپین انتخاباتی اش صحبت چندانی در این مورد نکرده است. او صرفا سیاست خارجی محصول اوباما-کلینتون را نسبت به ایران، عراق، لیبی و سوریه اشتباه دانسته است. انتخاب ترامپ بین مداخله مجدد و یا خروج (کاهش مداخله) است. همانطور که بیان شد، کاهش حضور آمریکا در این منطقه ممکن است منجر به افزایش حضور بازیگران غیر عرب و حتی بعضا غیر غربی در این منطقه شود. هرچند اخیرا شاهد حضور کشورهایی چون فرانسه و بریتانیا در منطقه بوده ایم، اما افزایش حضور روسیه، چین، هند و حتی ترکیه نیز بسیار محتمل است که این امر ممکن است توازن قوا در منطقه و حتی در سایر نقاط جهان را بهم ریزد.
به طور کل موضوع اصلی مورد نظر دونالد ترامپ این می باشد که آیا تفوق در راستای منافع آمریکا است یا خیر و او دستیابی به منافع مستقیم سیاسی و اقتصادی را منافع آمریکا می داند. او سیاست تغییر رژیم را اشتباه می داند و خود را مخالف حمله به عراق در سال 2003 و مداخله در لیبی در سال 2011 نشان داده است. او در اوایل اعلام نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری نیز اظهار نظرهای جدیدی در مورد روابط ویژه آمریکا-اسرائیل داشته است.
او همانند سایر روسای جمهور آمریکا از ضرورت حفظ امنیت اسرائیل سخن گفته است، اما به نظر می رسد که دیگر به متحدانی چون عربستان و اسرائیل درجهت حفظ قدرت و نفوذ آمریکا و وجود روابط بی حد و حساب آمریکا با آنها اعتقادی ندارد. همچنین او به نظر با المانهای کلاسیک نگاه موازنه قوا (مانند کنسرت قدرتهای بزرگ، مناطق نفوذ) که باعث راحتی خیال او از مداخله قدرتهای بزرگی چون روسیه در مناطق می شود، نزدیکی دارد.
به طور کل، او دارای نگرش منسجمی نسبت به منطقه خاور میانه نیست. به عنوان مثال او همزمان با اینکه تغییر رژیم در منطقه را محکوم می کند، از لزوم اینکه آمریکا نفت را پس از مداخله در کشورهایی چون لیبی در کنترل بگیرد، سخن گفته است. همچنین باید به نفوذ مشاوران او که خواهان تفوق آمریکا در منطقه هستند نیز توجه کرد. مشاوران و وزرای پیشنهادی او، عموما نظامیان کهنه کار تندرویی هستند که دیدگاههای نئوکانی سرسختی در مورد خاورمیانه دارند.
لازم به ذکر است که چون بوش پس از 11 سپتامبر، ترامپ و مشاوران او نیز ممکن است مداخله فوری نظامی را در دستور کار خود قرار دهند. همچنین رفتار ضد مسلمانان و سخنان تند او نسبت به آنها، همکاری کشورهای این منطقه با او را به دلیل نگاه او کمی سخت خواهد کرد.
در مورد روسیه، ترامپ به بهبود روابط با روسیه تمایل نشان داده است. کشورهای عرب خاورمیانه نیز همکاری روسیه و وانشگتن را به خروج آمریکا از منطقه ترجیح می دهند. ترامپ از ضرورت همکاری با روسیه جهت نابودی داعش سخن گفته است اما از راهکارش در صورت عدم همکاری روسیه و ایفای نقشی که آمریکا برای او در نظر می گیرد، حرفی نزده است.
در مورد سوریه، او مخالف تغییر رژیم در این کشور است و بر مبارزه با داعش به جای مبارزه با بشار اسد تاکید می کند. او در مورد داعش، موافق افزایش حضور نظامی آمریکا بدین منظور است و حتی وعده همکاری با روسیه در این مورد را نیز داده است. او همچنین بر لزوم وجود منطقه پرواز ممنوع در سوریه تاکید کرده است.
از طرف دیگر، رهبران عرب به دلیل نگاه و بیانات ضد اسلام و مسلمانان ترامپ، نگران به نظر می رسند و لذا به این دلیل ممکن است همکاری میان این کشورها و آمریکا کمی دشوار باشد و یا آنها به سمت کشورهای دیگری بروند که پیشتر ذکر شد. اما صحبتهای رئیس جمهور ترامپ با ترامپی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود، ممکن است الزاما یکسان نباشند. ترامپ تا کنون تلاش کرده است که از برخی صحبتها و مواضعش عقب نشینی کند. به عنوان مثال می توان به صحبتهای او در مورد مسلمانان و تروریسم اشاره کرد. او گفته بود که به دنبال "بسته شدن کامل و تمامِ ورود مسلمانان به آمریکا است"، اما این جمله او دیگر در وبسایتش موجود نیست و از آن حذف شده است.
طبق نگاه ترامپ، کشورهای عرب منطقه، در صورتی می توانند به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند که هزینه آن را بپردازند. ترامپ پیشتر تهدید کرده بود که خرید نفت از عربستان سعودی را در صورتیکه این کشور هزینه های ارتش آمریکا در جنگ علیه داعش را نپردازد، قطع خواهد کرد. او همچنین گفته است که سلطنت عربستان صرفا به خاطر آمریکا است که پا بر جا مانده است.
در مورد صلح فلسطین-اسرائیل نیز باید گفت که ترامپ علیرغم اینکه پیشتر اعلام بی طرفی کرده است، اما حامی اسرائیل خواهد بود. اما باید ذکر کرد که به طور کل این مورد در دستور کار ترامپ نیست و قدرت عمل و مانور اسرائیل و حرکات خود سرانه آن، بیش از پیش خواهد بود.
ترامپ در مورد توافق اتمی با ایران (برجام) نیز صحبتهایی کرده است. او پیشتر گفته بود که آن را پاره خواهد کرد؛ سخنی که چندی بعد از آن صرف نظر کرد. او همچنین گفته بود که این پیمان یک " فاجعه" است و این توافق " بدترین توافق مذاکره شده است". انتقاد او نسبت به برجام، ناتوانی اوباما از ایجاد فرصتهای اقتصادی برای آمریکا و شرکتهای آمریکایی در ایران بوده است. بعید به نظر می رسد که او به طور یکجانبه عمل به برجام را متوقف کند و طبق گفته او، مادامی که ایران به آن پایبند است، اجماع بین المللی بر پاره کردن برجام نخواهد بود.
ترامپ ممکن است به دنبال ایجاد روابط تجاری میان ایران و آمریکا باشد، اما اگر این امر ممکن نشود، بنا به گفته ترامپ، او به گونه ای به برجام عمل خواهد کرد که ایران را به این نتیجه برساند آمریکا به برجام عمل نکرده و لذا ایران عمل به برجام را متوقف سازد. در این راستا، می توان انتظار اعمال مجدد تحریم های ریاست جمهوری و در نتیجه تحریم های بیشتر مرتبط با بخش انرژی، حقوق بشر و موشکی را داشت. به عبارت دیگر، ترامپ با پافشاری بر آنچه "شفافیت" می خواند، ممکن است ایران را به عدم عمل به برجام متهم سازد چرا که ایران اجازه جاسوسی تحت هر عنوانی را نخواهد داد.
همچنین، انتظار درخواست آمریکا مبنی بر بازرسی از سایتهای نظامی نیز دور از ذهن به نظر نمی رسد. از طرف دیگر اعراب سنی منطقه به این امیدند که ترامپ این توافق را لغو کند. با این حال، اگرچه برخی این توافق را اولین قربانی سیاست خارجی ترامپ می دانند، عدم پایبندی به آن نیز که یک توافق چند جانبه بین المللی است، تبعات و هزینه هایی برای ترامپ دارد و عدم اجرای آن، ممکن است منجر به پیچیدهتر شدن روابط آمریکا با کشورهای اروپایی شود.
نهایتا اینکه می توان انتظار سیاست خروج از منطقه را از ترامپ داشت. در بهترین و تندترین حالت، ترامپ به برخی توافقنامه های امنیتی با متحدین سنتی، تامین و ارسال تسلیحات، ارسال نیروهای فراساحل و اعمال فشارهای بیشتری علیه ایران اقدام خواهد کرد و بعید به نظر می رسد در صورتی که اتفاق خاصی نیفتد، از این فراتر رود. در صورت چنین اقدامی و خروج آمریکا، حضور بیشتر ترکیه و روسیه در سوریه، حضور بیشتر ترکیه در عراق و تنش بیشتر میان عربستان سعودی و ایران در یمن را شاهد خواهیم بود. با این حال، به دلیل مبارزه با تروریسم و مبارزه با گسترش تسلیحات کشتار جمعی و همچنین تامین امنیت اسرائیل و نفت، آمریکا نمی تواند در دوره هر رئیس جمهوری که باشد، از منطقه خاور میانه و علی الخصوص خلیج فارس صرف نظر کند. لذا بنا به دلایل ذکر شده و ترس از سرایت بحران در این منطقه به سایر مناطق جهان، به نظر می رسد ترامپ از شعار " اول آمریکا"¬ی خود گاها چشم پوشی کند.
* کارشناس مسائل آمریکا