رویداد۲۴ | لیلا فرهادی: لاریجانی هرگز یک چهره اصلاحطلب نبوده و احتمالاً هرگز نخواهد بود. کارنامه لاریجانی نشان میدهد او گاهی از حب علی و گاهی از بغض معاویه به اصلاحطلبان نزدیک شده، اما در نهایت او چیزی بیش از یک چهره میانهروی نزدیک به طیف هاشمی رفسنجانی نیست.
علی اردشیر لاریجانی، فرزند حاج میرزا هاشم آملی، متولد سال ۱۳۳۶ در نجف است. بسیاری معتقدند حاج میرزا هاشم آملی، عامل اصلی رشد فرزندانش در جمهوری اسلامی بوده است. محمدجواد، فاضل، صادق و باقر، دیگر فرزندان حاج میرزا هاشم همگی جایگاه ویژهای در نظام پیدا کردند. محمدجواد نماینده ادوار مجلس، موسس مرکز پژوهشهای مجلس، معاون پیشین وزارت خارجه بوده و ریاست ستاد حقوق بشر قوه قضاییه را در کارنامه خود دارد. فاضل عضویت در کمیسیون مشورتی شورایعالی انقلاب فرهنگی ایران در کانادا، معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد و ریاست دانشگاه آزاد واحد آمل و صادق ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضاییه را در کارنامههایشان دارند. باقر که عضو کمحاشیهتر خانواده است، در سمت هایی، چون ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران تا ریاست شورای سیاست گذاری وزارت بهداشت، قائم مقامی رئیس دانشگاه آزاد در حوزه پزشکی و معاونتهای مختلف در وزارت بهداشت مسئولیت داشته است.
از مسئولیتهای اعضای خانواده حاج میرزا هاشم که بگذریم، ازدواجها در این خانواده هم، حسابشده بود. علی در سن ۲۰ سالگی با فریده مطهری، فرزند مرتضی مطهری که در آن زمان تنها ۱۵ سال داشت، ازدواج کرد. تنها دختر این خانواده که فرزند بزرگ حاج میرزا هاشم است، همسر سید مصطفی محقق داماد است. همسر صادق لاریجانی، دختر آیتالله وحید خراسانی و همسر باقر لاریجانی دختر آیتالله حسنزاده آملی است. جواد، پدر زن محمد امین آقامیری، دبیر منصوب ابراهیم رئیسی در شورای عالی و رییس مرکز ملی فضای مجازی است.
همین شجره طیبه است که لاریجانیها را در تمام اعصار در صدر مناصب سیاسی نگه داشته است. شاید بتوان علی را مهمترین چهره سیاسی در خانواده پرقدرت لاریجانی در نظر گرفت و به همین علت ردصلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، شوک بزرگی برای ناظران تحولات سیاسی جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته بود.
بیشتر بخوانید:
علی لاریجانی کیست؟/ همه سوابق مشهورترین اصولگرای میانهرو
آذر منصوری: زیر بار کاندیدای نیابتی نمیرویم | در جبهه اصلاحات ایران، صحبتی از لاریجانی نشده است
علی لاریجانی کارش را با مدیرعاملی صدا و سیما در کابینه رجایی در سال ۱۳۶۰ آغاز کرد. او از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۲ معاون امور مجلس وزیر کار و امور اجتماعی دولت آیت الله خامنهای بود و در سال ۱۳۶۲ مدتی معاون حقوقی و امور مجلس وزیر پست، تلگراف و تلفن را برعهده داشت. لاریجانی از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ معاون حقوقی و امور مجلس وزارت سپاه پاسداران و بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ که وزارت سپاه منحل شد و دو وزارتخانه سپاه و دفاع در هم ادغام شدند، لاریجانی جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران بود. سال ۱۳۷۰ پس از استعفای محمد خاتمی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت هاشمی به علی لاریجانی رسید. او سال ۱۳۷۳ با حکم مقام رهبری، به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد و ریاست ده ساله او بر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تا کاندیداتوریش در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران ادامه داشت. لاریجانی پس از صدا و سیما، در سال ۱۳۸۳ با حکم رهبری، نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی شد و اندکی بعد دبیری این شورا را در دولت احمدینژاد و پس از حسن روحانی به عهده گرفت.
علی لاریجانی در انتخابات مجلس هشتم ، نهم و دهم شورای اسلامی رییس مجلس بود. سال ۱۳۹۹ مصادف بود با پایان مسئولیتهای بزرگ لاریجانی در نظام و سپس تلاش نافرجام او برای رسیدن به دومین مقام عالیرتبه در جمهوری اسلامی.
لاریجانی با وجود ردصلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، بار دیگر شانس خود را برای تایید صلاحیت در انتخابات ۱۴۰۳ امتحان کرده است. اما چه چیزی در کارنامه لاریجانی، از فرماندهی در سپاه تا ریاست مجلس وجود دارد که او را به یک چهره میانهرو تبدیل کرده است؟
از جزییات حضور لاریجانی در سپاه و دولتهای رجایی و آیتالله خامنهای اطلاعات زیادی وجود ندارد. لاریجانی در واقع از ابتدای دهه ۷۰ به شهرت امروز خود دست پیدا کرده است. انتصاب او به سمت وزیر ارشاد، به عنوان یک چهره سپاهی، انتصابی جنجالی بود. او به جز مدیرعاملی صدا و سیما که آن هم به لطف سبقه خانوادگی خود در روزهای نخست انقلاب به دست آورده بود، هیچ سابقه فرهنگی نداشت، اما هاشمی تصمیم گرفت بعد از استعفای سید محمد خاتمی، لاریجانی را به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد انتخاب کند.
دستاورد مهم لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد، آزادکردن ویدئو بود. هاشمی در خاطراتش میگوید لاریجانی پیشنهاد آزاد کردن ویدئو، فعالتر کردن فیلمسازی و ویدئو کلوپها و ساخت وسیع سینما را در سال ۱۳۷۱ داده و از هاشمی برای این منظور اجازه خواسته است. اسفند ۱۳۷۱ علی لاریجانی تصمیم جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر آزاد شدن عرضه نوراهای مجاز ویدئویی در کشور را اعلام میکند و به این ترتیب یکی از بیمعنیترین قوانین جمهوری اسلامی، توسط وزیر وقت ارشاد لغو میشود.
نزدیکی لاریجانی به هاشمی را از تلاش او برای مقابله با منتقدان هاشمی میشود به خوبی متوجه شد. هاشمی در خاطرات دی ماه ۱۳۷۱ و در آستانه انتخابان ششمین دوره ریاست جمهوری نوشته «آقایان علی لاریجانی، محسن هاشمی، فریدون وردینژاد و اخوی محمد، رئیس سازمان صداوسیما آمدند. از اقدامات مخرب رقبا نگران بودند. گفتم ما مقابلهبهمثل نمیکنیم و مانع تبلیغاتشان نمیشویم، ولی میشود بر محور امیدوارکردن مردم، با توضیح کارها و برنامههای دولت و جلوگیری از گرانکردن کالاهای مهم کار کرد.»
فروردین ۱۳۷۲، چند ماه مانده به انتخابات لاریجانی درباره نحوه نگارش جزوه عملکرد دولت سازندگی در برنامه پنج ساله اول با هاشمی مشورت کرده و از «مطبوعات مزاحم» گله کرده است. احتمالا منظور هاشمی از این عبارت، رسانههایی است که علیه دولت هاشمی دست به قلم میشدند و لاریجانی در آن زمان نگران این رسانهها بوده است.
مردادماه همان سال در زمان رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی هاشمی هم زمانی که نوربخش وزیر پیشنهادی وزارت اقتصاد و دارایی رای نیاورد، لاریجانی تلفنی قضیه را به هاشمی اطلاع داده و گفته تلویزیون بی.بی.سی درباره این خبر تحلیل رفته و پیشنهاد داده که «برای تغییر مسیر تحلیلها، اقدام ضربتی داشته باشد».
لاریجانی حتی زمانی که به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب میشود هم همچنان از نزدیکان هاشمی است. او همان ابتدا یک بار نزد هاشمی رفسنجانی رفته و از نحوه اداره صدا و سیما و نیروهای حذف شده در دوران سلف خود محمد هاشمی برادر هاشمی رفسنجانی ابراز رضایت کرده است! و گفته دیگر تغییرات زیادی لازم نیست. او همان ابتدای انتصاب خود به سمت ریاست سازمان صدا و سیما طرحی برای تبلیغ کارهای دولت در تلویزیون و رادیو هم به هاشمی رفسنجانی ارائه کرده است.
سال ۱۳۷۵ که هاشمی رفسنجانی، محسن پسرش را به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور انتخاب کرده بود، لاریجانی تماس گرفته و نسبت به این انتخاب اظهار خوشحالی کرده است!
لاریجانی در روزهای پایانی دولت هاشمی، مجوز ساختن مستند «یک روز زندگی هاشمی» را از صدا و سیما گرفت. لاریجانی چنان به هاشمی نزدیک بود که برای حل مشکلات سیاسی خانوادهاش، از او کمک میخواست. هاشمی در خاطره ۳۱ خرداد ۷۶ نوشته: «عصر آقای علی لاریجانی آمد. برای حل مشکل فشاری که جناح چپ روی برادرش - محمدجواد - به خاطر مصاحبهای که با مقامات انگلیس داشته میآورند، استمداد کرد.»
داستان از این قرار بود که محمدجواد لاریجانی که در آن زمان ریاست مرکز پژوهشهای مجلس را بر عهده داشت، در دیدار با «نیک براون»، از مدیران وزارت خارجه، از پیروزی قطعی ناطق نوری در انتخابات ریاستجمهوری گفته بود. در آن زمان، محمدجواد لاریجانی، شهرتی کمتر از علی نداشت و شایعاتی بود که در صورت پیروزی علیاکبر ناطقنوری در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۶، به وزارت امورخارجه خواهد رسید. رقابتهای درونی وزارت امورخارجه اما سبب شد گفتگوهای محرمانه او با نیک براون به دست جناح چپ برسد و او برای همیشه از صحنه سیاست ایران حذف شود.
به جز آزادسازی ویدئو، موضوع ایرانیان خارج از کشور هم یکی از تلاشهای پیشروی لاریجانی در جهت اصلاح تندروهای جمهوری اسلامی در سالهای نخست انقلاب بوده است. هاشمی میگوید تیر ماه ۱۳۷۲ علی لاریجانی نزد او آمده و پیشنهاد داده ترتیبی داده شود که ایرانیهایی که در خارج هستند و میترسند به ایران بیایند و فعلا با بستگان خود در ترکیه دیدار میکنند، به نحوی بتوانند در جایی مثل جزیره کیش ملاقات کنند. البته این طرح در حد پیشنهاد باقی میماند و جزیره کیش هرگز به جایگاهی که هاشمی رفسنجانی مدنظر داشت، نمیرسد.
بعد از استعفای محمد خاتمی از وزارت ارشاد، لاریجانی برای سمت وزارت ارشاد رای خوبی در مجلس میآورد و هیچ کس مخالفتی با او نمیکرد. هاشمی در خاطراتش در مهر ۱۳۷۱ میگوید «آقای علی لاریجانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مدعی است وضع وزارتخانه در زمان آقای سید محمد خاتمی بد بوده؛ البته معمولا مدیران جدید چنین قضاوتی در مورد گذشته میکنند.» هاشمی میگوید تعویض مدیران سابق دوران خاتمی یکی از اقدامات مدنظر لاریجانی بوده است.
اردیبهشت ۱۳۷۶ در آستانه انتخابات دوم خرداد، لاریجانی رئیس وقت صدا و سیما نتیجه افکارسنجی انتخابات را به سمع و نظر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت رسانده بود و از اینکه شانس ناطق نوری در حال پایین آمدن و شانس خاتمی در حال بالا رفتن است اظهار نگرانی کرده بود. بعد از رای اعتماد مجلس به کابینه خاتمی هم لاریجانی از چپ بودن اکثر اعضای کابینه او اظهار نگرانی کرده بود.
سال نخست ریاست جمهوری خاتمی، لاریجانی بارها نزد هاشمی از ضعف دولت جدید، عدم تسلط خاتمی بر امور اقتصادی و فنی و کم شدن اعتبارات صدا و سیما و وضعی که در مورد، ولی فقیه در افکار عمومی پیش آمده گله کرده و از هاشمی خواسته برای نجات انقلاب و ولایت در آینده اقدامی بکند.
۲۱ آذر ۱۳۷۷ علی لاریجانی باز به دیدار هاشمی میرود و از دولت گلایه دارد. هاشمی نوشته: «آقای لاریجانی آمد. گزارشی از سفر به یونان داد که مسئولان اروپا خیال میکنند انقلاب اسلامی در ایران، رو به زوال است و بهزودی ارزشهای انقلاب از قبیل حجاب منسوخ میشود و نیز از آثار سوء مراسم نشست رئیسجمهور با دانشجویان در دانشگاه گفت.».
اما این اختلافات لاریجانی و خاتمی در سالهای بعد جدیتر شد. نیمه دوم سال ۷۷، خبر قتلهای زنجیرهای تیتر یک روزنامههای اصلاحطلب شد. وزارت اطلاعات دولت خاتمی در بیانیهای مسئولیت آن را پذیرفت. هاشمی در ۱۵ دیماه آن سال نوشته: «آقای لاریجانی از صداوسیما بهعنوان کار فوری به منزل آمد. گفت وزارت اطلاعات بیانیهای در مورد قتلهای اخیر داده و [قتلهای زنجیرهای را]بر عهده افراد خودسر از درون وزارت انداخته است؛ پیشنهاد اصلاحی داشت. به آقای دری گفتم. معلوم شد متن را با نمایندگان آقای خاتمی تهیه کرده و تغییر آن را یکطرفه به صلاح نمیداند. آقای لاریجانی را قانع کردم که این تغییر، هدف او را تأمین نمیکند.»
اختلاف صداوسیما و دولت خاتمی با پخش برنامه «چراغ»، «هویت» و «کنفرانس برلین» از تلویزیون به اوج رسید. بعد از پخش برنامه چراغ، هاشمی در خاطره ۲۲ دیماه مینویسد: «جناح چپ از برنامه «چراغ» دیشب تلویزیون خیلی عصبانی است و در روزنامههای خود بخش مهمی را به انتقاد و تاختن به صداوسیما اختصاص داده و با عبارات تند و اهانتآمیز از آقای علی لاریجانی و سیما یاد میکند. آقای روحالله حسینیان به دنبال مصاحبه در کیهان، دیروز مطالب تندتری در سیما گفته و صریحا همکاران آقای خاتمی را به ارتکاب قتلهای اخیر به منظور ایجاد جو، جهت تصرف وزارت اطلاعات متهم کرده و حمله به جناح راست و وزیر اطلاعات را در این راستا تحلیل کرده است.»
سیدمحمد خاتمی چنان از این موضوع عصبانی است که خواستار استعفای رئیس صداوسیما میشود. مرحوم هاشمی در ادامه خاطرات آن روز مینویسد: «ساعت سهونیم به دفتر رهبری رفتم. آقای خاتمی صحبت کرد. مطالبی درباره امور کشور و وضع اقتصاد گفت و سپس از برنامه چراغ دیشب سیما و اظهارات آقای حسینیان، با حضور رهبری، به تلخی انتقاد کرد. با توجه به این که صداوسیما در اختیار رهبری است، حتما به ایشان هم برخورد داشت، ولی رهبری بعد از صحبت عکسالعملی نشان ندادند. آقای خاتمی به من گفت که دیشب در هنگام پخش برنامه به رهبری پیغام داده است که بنا دارد اعلامیه علیه صداوسیما بدهد، ولی رهبری ضمن حقدادن به ایشان، از دادن اعلامیه منع کردهاند. به رهبری گفته است که حداقل جبران این است که آقای لاریجانی از ریاست سازمان صداوسیما عزل شود که انصافا ضربه محکمی است.»
دو روز بعد هاشمی در خاطرات خود خبر میدهد که هیات دولت، علی لاریجانی را از حضور در جلسات کابینه محروم کرده است.
۲۶ دیماه علی لاریجانی باز سراغ هاشمی رفسنجانی میرود و از دولت خاتمی گلایه و شکایت دارد: «عصر آقای علی لاریجانی آمد. از حملههای زیادی که این روزها علیه او میشود به خاطر مصاحبه آقای حسینیان ناراحت است و گفت بمباران شدید میشود. گفتم شما آنها را بمباران کردید، بعضی از ترکشها، به خودت برمیگردد. ناراحت است از این که آقای خاتمی گفته در جلسه هیات دولت شرکت نکند و آن را توطئه میداند. پذیرش او را در دولت، مشروط به عذرخواهی کردهاند. انتقاد داشت، از آقای خاتمی که بر خلاف شعار از آزادی و چندصدایی و انتقاد، تحمل انتقاد را ندارد و گفت رسانههای طرفدار او، فضایی درست کردهاند که کسی جرات نکند از او و دولت انتقاد کند؛ مثل تکفیر.»
برنامه «هویت» نقطه عطف دیگر در اختلاف خاتمی و لاریجانی بود. هویت یک برنامهٔ تلویزیونی بود که در سال ۱۳۷۵ از شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. در این برنامه بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مورد انتقادات شدید قرار گرفتند و اعترافات تلویزیونی برخی زندانیان سیاسی که در زندان ضبط شده بود نیز در این برنامه پخش شد. گفته میشود سعید امامی و حسین شریعتمداری تهیه گنندگان این برنامه بودهاند. علی لاریجانی که در آن زمان ریاست صدا و سیما را بر عهده داشت به شدت از پخش این برنامه دفاع کرد. او در پاسخ به انتقادات از این برنامه گفت: «اولاً بحثی که ما در این مجموعه مطرح کردیم بر اساس توهین و تهدید نیست. ثانیاً بسیار از شخصیتهای مطرح شده افراد مذهبی و اندیشمند نیستند هرچند ممکن است به آن تظاهر کنند. ثالثاً در مورد اینکه میگویند چرا به این افراد مجال صحبت داده نمیشود باید گفت مگر اینها تاکنون مجال صحبت نداشتند… یعنی این حضرات فکر میکنند ما اطلاع نداریم که از کدام سفارتخانه پول و سفارش نگارش مقاله میگیرند که این مطالب را بنویسند.»
البته وی سالها بعد و در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در برابر این برنامه تغییر موضعی ۱۸۰ درجهای داشت: «پخش برنامه هویت اشتباه بود، با اینکه مسئول بودم، مطلع نبودم و کار زیردستان بود. بعد با ساخت برنامه چهرههای ماندگار، خواستم جبران کنم.»
سال ۱۳۷۹ ماجرای کنفرانس برلین اتفاق افتاد. همایشی سه روزه در خصوص آیندهٔ ایران پس از پیروزی اصلاحطلبان با اکثریت آرا در انتخابات مجلس شورای اسلامی که بهدعوت بنیاد هاینریش بل در برلین، آلمان برگزار شده بود. این کنفرانس دو جریان مخالف داشت. یکی اپوزیسیون خارجنشین با محوریت حزب کمونیست کارگری ایران و دیگری جریانهای تندرو از جمله صدا و سیما و روزنامه کیهان. در جریان همایش، گروهی از تبعیدیان ایرانی مخالف نظام اخلال ایجاد کردند. تلویزیون برنامه نیمساعتهای برای پخش صحنههای عریانشدن یک مرد، رقصیدن یک زن، فریادهای مرگ بر جمهوری اسلامی و سران آن و بریدههایی از فیلم سخنرانی حضار اختصاص داد و همین برنامه کافی بود تا رهبری این کنفرانس را توطئه آلمانها بخوانند و قوه قضاییه با سخنرانان مراسم برخورد کند. گروهی از مردم به صورت کفنپوش در قم و شهرهای دیگر در اعتراض به این ماجرا به راه افتادند و برخی از روحانیون حکم ارتداد شرکتکنندگان را صادر کردند. ماجرا به یکی از گستردهترین بحرانهای سیاسی دولت محمد خاتمی تبدیل شد.
سالها بعد چهره تندرویی مانند روح الله حسینیان در پاسخ به این سوال که چرا در انتخاب رئیس مجلس به جای حداد عادل به لاریجانی رای داده است توضیح داد که «لاریجانی از افرادی بود که در ۸ سال حاکمیت دوم خردادیها به عنوان نقطه مرکزی، نیروهای معتقد به راه ولایت را جمع و کمک کرده بود تا حذف نشوند و برنامههایی مانند چراغ و کنفرانس برلین را از صدا و سیما پخش کرد.»
سال ۱۳۸۴، کشور بعد از ۸ سال ریاستجمهوری سید محمد خاتمی، کشور برای انتخاب جانشین رئیسجمهور آماده شد. اکبر هاشمی رفسنجانی مهمترین نامزد انتخاباتی بود. از طرف دیگر دو جناح در حالی که چهره کاریزماتیکی نداشتند بر سر رسیدن کاندیدای نهایی دچار مشکل شدند. از جناح چپ مصطفی معین، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده نامزد شدند. در جناح راست، علیاکبر ناطقنوری سعی کرد اجماعی میان اصولگرایان بر سر کاندیداتوری علی لاریجانی ایجاد کند. اما معلوم شد کار او چندان آسان نیست.
نه محمدباقر قالیباف، نه محسن رضایی و نه محمود احمدینژاد به رای او وقعی ننهادند و در نهایت علی لاریجانی در این انتخابات ششم شد. در این انتخابات، مصاحبه لاریجانی با روزنامه شرق شگفتی آفرید. او در این مصاحبه رویکرد میانهروانه در پیش گرفت و حتی عکسهای جوانیش را در اختیار این روزنامه قرار داد که در آنها پیراهنهایی با آستین کوتاه پوشیده بود. این عکسها در زمانهای که جوانان ایرانی برای پوشیدن چنین لباسی در دانشگاهها مواخده میشدند جالب بود.
ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، و اختلافنظرها ابتدا ناطقنوری و سپس لاریجانی را به حاشیه کشاند. لاریجانی مدتی دبیر شورایعالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد ایران با تروئیکای اروپایی شد. اما در نهایت در یک نقطه عطف تاریخی، در حالی لاریجانی آماده مذاکره با خاویر سولانا میشد متوجه شد رئیسجمهور وقت در یک سخنرانی در یکی از شهرستانهای دورافتاده او را از سمتش خلع کرده است. کمی بعد مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور هم به لاریجانی نزدیک بود، از سمتش برکنار شد. خط اصولگرایان که حالا به ضرب و زور احمدینژاد میانهرو شده بودند از رئیسجمهور وقت جدا شده بود.
همان سال لاریجانی از قم وارد مجلس شد و غلامعلی حداد عادل را کنار زد و بر کرسی ریاست مجلس نشست. اختلافات او با احمدینژاد اما نه در این مجلس که در مجلس نهم بالا گرفت. هرچه احمدینژاد تندتر میشد، لاریجانی به میانه نزدیکتر میشد. بیتردید مخالفت او با نحوه حکومتداری احمدینژاد نقش مهمی در نزدیکیاش به نیروهای میانهرو داشت.
اختلاف لاریجانی با احمدینژاد بسیار جدی بود. حادثه یکشنبه سیاه مجلس تنها یکی از موارد علنی اختلاف میان این دو چهره بود. همین اختلاف هم باعث شد تا سال ۱۳۸۸، لاریجانی تلویحا از کاندیدای رقیب که چهرهای اصلاحطلب بود حمایت کند.
حسینیان یک بار مدعی شده در جریان انتخابات سال ۸۸ لاریجانی معتقد بوده موسوی به احتمال قوی رای خواهد آورد و لذا نباید مجلس را با موسوی درگیر کرد.
عصر روز انتخابات سال ۱۳۸۸ خبری در خروجی برخی سایتهای حامی دولت احمدینژاد منتشر شد که نشان میداد علی لاریجانی تماسی با میرحسین موسوی گرفته و از «اطلاعات محرمانه و طبقهبندی شده» خبر داده و پیروزی او را در انتخابات تبریک گفته است.
البته لاریجانی بعدها این خبر را تکذیب کرد، اما علی شکوری راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران گفته بود که حتی صادق لاریجانی، رئیس وقت قوه قضائیه و عضو شورای نگهبان هم در زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم به میرحسین موسوی تبریک گفته بود.
سابقه رابطه لاریجانی با اصلاحات، سابقه درخشانی نیست، اما کارنامه او نشان میدهد در کنار نزدیکی وی به رهبری، او را میتوان در زمره یاران هاشمی و روحانی دسته بندی کرد. هاشمی دوبار در خاطراتش به تلاش لاریجانی برای کاندیداتوری حسن روحانی برای انتخابات سال ۱۳۷۶ اشاره کرده است. یک بار در بهمن ۱۳۷۵ و بار دیگر در اسفند ماه همان سال. بهمن ماه روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی نزد هاشمی رفته و درمورد احتمال کاندیداتوری خود در انتخابات با هاشمی مشورت کرده است. او گفته «لاریجانی به ایشان گفته که به نظر رهبری هم مایلاند ایشان نامزد شودو احتمال میدهد که با هدف جلوگیری از پیروزی جناج چپ است»
در اسفند ماه لاریجانی برای ترغیب روحانی و حسن حبیبی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری با هاشمی تماس گرفته است.
دوران ۱۲ ساله ریاست لاریجانی بر مجلس و همزمانی ۷ سال از این مسئولیت با ریاست جمهوری روحانی، به خوبی نزدیکی او با رئیس جمهور وقت را نشان میدهد. ماجرای تصویب ۲۰ دقیقه برجام در مجلس لاریجانی، نقطه اوج تعامل دولت و مجلس در دوران روحانی بود که هنوز مورد نقد جریانهای تندروی اصولگراست.
لاریجانی هرگز یک چهره اصلاحطلب نبوده و احتمالا نخواهد بود، اما کارنامه او نشان میدهد این چهره سابقا سپاهی، گاهی از بغض معاویه و گاهی از حب علی به جریان اصلاحات نزدیک شده است. با این حال جبهه اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۳ صراحتا موضع خود را در قبال کاندیداهای میانهرو اعلام کرده است. جبهه سه کاندیدا شامل اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و مسعود پزشکیان را به عنوان گزینههای اصلاحطلبان معرفی کرده و گفته از هیچ کاندیدای استیجاری حمایت نخواهد کرد. این موضع جبهه در کنار فایل صوتی اخیر خاتمی که گفته تا زمانی که تغییری در رویه شورای نگهبان ایجاد نشود، در انتخابات شرکت نمیکند همخوانی دارد و به نظر میرسد حتی در صورت تایید صلاحیت لاریجانی، او شانسی برای جلب حمایت رسمی اصلاح طلبان ندارد.