برخورد نااميدكننده تلويزيون با يكي از چهرههاي اساطيري كشتي ايران، خبري نبود كه لابهلاي هياهوي شبهاي شلوغ و پررفتوآمد رسانه ملي محو شود. «عبدالله موحد» به عنوان يكي از بزرگترين چهرههاي تاريخ كشتي ايران، به برنامه تلويزيوني روح پهلواني دعوت شد، اما دستاندركاران اين برنامه تشخيص دادند كه كراوات او با «روح پهلواني» در تضاد است و از موحد خواستند تا بدون كراوات به استوديو وارد شود. موحد اما اين پيشنهاد را نپذيرفت و حاضر نشد به هر قيمتي روي آنتن رسانه ملي برود. اين رفتار صداوسيما، در مقابل مردي اتفاق افتاد كه با يك طلاي المپيك، 5 طلاي جهاني و 2 طلاي بازيهاي آسيايي بارها براي ايران افتخار به دست آورده است. سهم مردي كه يك روز پيشنهاد تيم ملي كشتي آمريكا را به خاطر تعصب به ايران رد كرد، درِ بسته صداوسيما بود. گفتوگوي عبدالله موحد با تماشاگران امروز در ارتباط با همين اتفاق را بخوانيد.
- اتفاقي كه در تلويزيون براي شما افتاد، براي بسياري از مردم آزاردهنده بود، اما برخورد شما با اين اتفاق، برخورد قاطع و درستي به نظر ميرسيد. از اين برنامه و اين برخورد برايمان بگوييد.
من به يك برنامه تلويزيوني دعوت شدم و به استوديوي اين برنامه رفتم، اما ظاهراً مسئولان اين برنامه كراوات من را نپسنديدند و به همين خاطر من هم تصميم گرفتم در اين برنامه شركت نكنم. شركت در برنامهاي كه در آن قرار است از لباس من ايراد بگيرد، چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ من اين مدل از برخورد را درك نميكنم. كراوات زدن چه عيبي دارد كه آن را در تلويزيون ممنوع كردهاند؟
- قبل از شما خيليها با كراوات به تلويزيون رفتهاند و مصاحبههایشان نيز پخش شده است. چرا اين حساسيت تا اين حد روي شما وجود داشت؟
واقعاً نميدانم. قصد هم ندارم از كسي ايراد بگيرم. اگر از قبل به من ميگفتند كه كسي حق ندارد در تلويزيون كراوات بزند، با ظاهر ديگري به برنامه ميرفتم. من هميشه از كراوات استفاده نميكنم، اما در آن روز به خصوص شايد اين بدشانسي من يا بدشانسي تهيهكننده آن برنامه بوده كه من تصميم به كراوات زدن گرفتم. هيچكس حق ندارد به من بگويد چه لباسي بپوش. حداقل تا زماني كه لباس من به نگاه عمومي جامعه آسيب نرساند.
شما در همه اين سالها، هيچوقت زير بار حرف زور نرفتيد، قبل از انقلاب حاضر نشديد با تن دادن به مسائلي خاص مدرك دكتري دريافت كنيد. فكر نميكنيد اين ويژگي، گاهي وقتها فرصتهاي زيادي را از شما گرفته است؟
مهم اين است كه آدم از خودش راضي باشد. ساير مسائل اهميتي ندارد. من سعي كردم طوري رفتار كنم كه پشيمان نشوم. تا جايي كه ما به كسي آزار نرسانيم، هيچكس حق محدود كردن ما را ندارد.
شما در حقيقت از حقوق شهرونديتان دفاع كرديد.
- بله اين تئوري زندگي من است. براي همين هم بدون اينكه در سياست باشم، مدتي ممنوعالخروج شدم.
اگر اجازه بدهيد از فرصت استفاده كنيم و چند سؤال در ارتباط با كشتي هم از شما بپرسيم. شما تا امروز هيچوقت در مورد شكسته شدن ركوردتان توسط حميد سوريان حرف نزدهايد. در اين مورد چه حسي داريد؟
- هيچ ورزشكاري تا امروز موفق نشده ركورد من را بشكند. حميد هفت طلا به دست آورده، اما شكست هم داشته است. علاوه بر اين، او در دو وزن كشتي گرفته است. البته من دوست دارم همه ورزشكاران ايراني ركوردم را بشكنند. اميدوارم سوريان همچنان به قهرماني ادامه بدهد.
سؤال آخر در مورد حسن يزداني است كه با كشتيهاي هيجانياش يادآور شما و امامعلي حبيبي شده. آيا كشتيهاي او را تماشا كردهايد؟
خير، من اساساً كشتي تماشا نميكنم. حتي به شوخي به همه ميگويم بيعقل كسي است كه كشتي ميگيرد و بيعقلتر كسي است كه تماشا ميكند!
- چرا؟ آيا اين دليل خاصي دارد؟
من فقط كانالهاي علمي را تماشا ميكنم تا ببينم
آيا در كرات ديگر موجودات ديگري هم وجود دارند يا خير. براي حسن يزداني هم آرزوي موفقيت
دارم و اميدوارم سالهاي سال بدرخشد.