رویداد ۲۴ | محمد فاضلی، جامعه شناس نوشت: انتخابات مسئلهای اخلاقی نیست، اما این گزاره امروز به شدت در ایران رواج یافته است که رای دادن یا رای ندادن در انتخابات را کنشی اخلاقی یا غیراخلاقی توصیف میکنند؛ این درحالیست که رای دادن یا رای ندادن به معنای زیرپا گذاشتن حدود اخلاقی نیست. از نگاه من داستان انتخابات برای هر دو طرف اعم از آنها که رای نمیدهند و همچنین اکثریت قاطع رایدهندگان، مسئله ایران است. یک مسئله مهم، حیاتی و تمدنی درباره ایرانی توسعهیافتهتر با ظرفیت طرح مسئلههای بیشتر ضمن ابراز احترام به همه ایرانیان، سلائق و احترام به اراده اکثریت و حفظ حقوق اقلیت. مسئله سیاست، قدرت و توازن قدرت است.
همه حکومتها در طول تاریخ تنها زمانی تن به اراده مردم دادهاند که میان قدرت حکومت و جامعه در چارچوب سازمان اقتصادی، سازمان سیاسی، سازمان فرهنگی و سازمان اجتماعی، توازن قدرت شکل گرفته است. این توازن میتواند کشورها را به سمت توسعه و دموکراسی پیش ببرد. امروز معتقدم انتخابات مکانیزمی است که از طریق آن میتوان قدرت تولید کرد، از سوی دیگر افرادی هم معتقدند که انتخابات مکانیزم تولید قدرت نیست و میتوانند رای ندهند.
امروز به پشتوانه قریب ۳۰ سال مطالعه و تألیف در حوزه علوم اجتماعی و بازخوانی تاریخ معاصر ایران، تصورم این است که با مشارکت در انتخابات و نماینده داشتن در سطح سیاست و در میان فرادستان، میتوان مکانیزم اصلاح و توسعه را بهتر پیش برد. فرایند توسعه و دموکراسی پیچیده است. به این معنا که از ابتدای تاریخ بشریت، امنیت وجود داشته؛ یعنی حکومتهایی بودهاند که امنیت، نان و حتی توسعه اقتصادی را فراهم کردهاند، اما رسیدن به دموکراسی گرانترین و لوکسترین کالای تاریخ سیاست است. میتوان بدون دموکراسی هم دارای امنیت، نان و توسعه بود؛ بنابراین این فرایند بسیار پیچیده است.
من در بازخوانی تاریخ ایران معاصر نشان دادم که ما بعد از مشروطه موفق نشدیم ظرفیت دولت در ایران را بسازیم. ما نظام اداری بسیار پیچیده و مجموعهای از ناترازیها و توسعهنیافتگیها را داریم. اصلاح این توسعهنیافتگیها و ناترازیها از طریق فرایندهایی به یکباره ممکن نیست. من اعتقادی به راهکارهای خشن، یکباره و مبتنی بر چرخشهای سریع در قدرت ندارم و چنین راهکارهایی را نمیشناسم؛ بنابراین پیشنهاد میکنم از گذشته درس بگیریم و از مکانیزمی برای اصلاحات استفاده کنیم. اصلاحات هم الزاماً اصلاحات سیاسی نیست. گرچه هر اصلاحی از مسیر سیاست میگذرد، اما نمیتوان نقطهای ایستاد و همه مطالبات و مسائل مطلوب تاریخ را خواند و گفت که باید این موارد را محقق کنیم.
ما در کشور برای داشتن یک زندگی بهتر، توسعهیافتهتر شدن یا حتی یک کشور در حال توسعه بهتر بودن، هزاران اصلاح روی میز داریم مانند اصلاح وضعیت آبخوانها، اصلاح فرونشست زمین و... که همه این اصلاحات به کیفیت زندگی مردم کمک میکنند. دولتها برای انجام این اصلاحات قدرت دارند؛ بنابراین این دروغی بزرگ است که دولتها با یکدیگر تفاوتی نمیکنند، زیرا نیروی انسانی دولتها با یکدیگر فرق میکند. اهداف و اولویتهای آنها از جمله اولویتهای سیاست خارجی و... آنها متفاوت است. همه این موارد در نهایت بر سرنوشت مردم تاثیرگذار است.
بخشی از رنجی که در یک دهه گذشته کشیدیم، بخش مهمی از توسعهنیافتگی و نابودی زیرساختها و محیط زیست ایران، بخش مهمی از حذف شدن ما از جهان، بخش مهمی از اینکه جایگاهمان را در زنجیرههای تولید جهانی از دست میدهیم، محصول تحریمهاست و بدون برداشته شدن تحریمها و توافقی در داخل برای اینکه تحریمها به نحوی رفع، بیاثر یا کلاً برداشته شوند، هیچ آینده خوبی در انتظار کشور نخواهد بود. این کار را هم از مسیر یک وفاق داخلی و همزمان عقلانیت در سیاست خارجی میتوان انجام داد.
اگر قرار باشد هرگونه اقدامی در سطح تحریمها صورت بگیرد و منجر به یک نزاع اجتماعی - سیاسی در بالاترین سطح مانند ماجرای برجام شود، موضوع تحریمها و بازگشت ایران به جهان حل نمیشود. درباره تحریمها و آینده ایران باید واقعبین باشیم و به این واقعیت توجه کنیم که قدرت دولتها زیاد است و دولت در صورت در پیش گرفتن رویههای عاقلانه در حوزه اقتصادی، سیاسی و ارتباط با فرادستان و فرودستان میتواند اصلاحات تدریجی را انجام داده و در ابتدای جاده توسعه قرار بگیرد. ما امروز از جاده توسعه خارج و از جاده عقلانیت از اساس بیرون هستیم. معضل برنامه کاندیداهای ریاستجمهوری و بهویژه سه نفر از آنها آن است که از اساس در جاده اشتباه میرانند؛ در چنین جادهای هر قدر سریعتر برانیم، بدبختتر میشویم.