رویداد ۲۴ | مجتبی بیات: اول. چهار ماه و نیم پیش وقتی از طرف منتقدان و موافقان شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی مورد پرسش قرار میگرفتم که با چه کسی میتوان «روزنه گشایی» کرد، در اغلب اوقات پرسشگران خود بیدرنگ با لحنی متناسب با موضع پیشینیشان در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات پاسخ میدادند: پزشکیان! این پاسخ در وجوه مثبت یا منفی آنقدر بینالاذهانی مینمود که گاهی نقطهای بود بر پایان بحث و گفتگو. دست کم برای برخی از همنوایان روزنهگشایی، پزشکیان با آرمانهایی که حمل میکرد و در عین حال با برخورداری از ذکاوتی که او را فعالانه و اثربخش برای بیش از چهار دهه در میدان قدرت حفظ کرده بود، یکی از شخصیتهای نمادین قابل اتکاء بود. شخصیتی که توانسته بود آرمانهای ریشهدار عدالتطلبی، آزادیخواهی، انصافمداری و اخلاقی زیستن را به روش خود در زمین واقعیت سیاست ایران غرس کند. اما از نظر ناهمنوایان، زمین سیاستورزی در ایرانِ اکنون آنچنان غیر مفاهمهآمیز و لمیزرع شده بود که تا اطلاع ثانوی هیچ یَل آرمانداری را یارای آرمانکاری در آن نبود.
دوم. اغراق نیست اگر آنان که چون من جوانیشان را آنچنان که باید نزیستهاند اینگونه قضاوت کنند که از فردای دولت محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ بهار زندگی و سیاست در دوران جمهوری اسلامی رو به خزان گرائید.
بیشتر بخوانید: برخاستن ناگزیر جامعه از دنده چپ | تحلیل اولیه از نتایج دور اول انتخابات: چپ دموکرات در برابر پوپولیست اقتدارطلب
از ستارهداری و زندانرفتن دانشجویان و دیگر مصائب رفته بر دانشگاه گرفته تا استمرار ۸ ساله صدای گوشخراش کسی که در مجامع جهانی بر دور سرش هاله نور میدید و میگفت «آنقدر قعطنامه بدهند تا قعطنامه دانشان پاره شود» و مذاکرهکنندهاش با بیانیهخوانی در مذاکرات، تحریم روی تحریم میساخت؛ از نروئیدن بذر امید کاشته شده در سال ۱۳۸۸ گرفته تا جیغهای بنفشی که در سال ۱۳۹۲ به هوای پس گرفتن رای قبلی کشیده میشد و لزوماً خوش فرجام نشد؛ از امید دوبارهای که حاصل از تَکرار خاتمی در سال ۱۳۹۴ بود گرفته تا فجایع آبان ۱۳۹۸ در فرودستترین مناطق شهری؛ از رفتن و دوباره آمدن تحریمها گرفته تا تندشدن دور خالصسازی در سال ۱۴۰۰؛ از حادثه دلخراش هواپیمای مسافربری در سال ۱۳۹۸ گرفته تا مصائب و مظالم رفته در جنبش اجتماعی فراگیر ۱۴۰۱؛ از تهیه لایحه عفاف و حجاب و بازگشت گشت تاریک ارشاد با نام نور گرفته تا تصویب قانون صیانت؛ از نزول روز به روز کیفیت زندگی گرفته تا ناپایداری فزاینده محیط زیست؛ و از دور گرفتن طنازان سلطنتطلب گرفته تا گذارطلبشدن اصلاحطلبان دیروز، همه و همه برباددهنده فرصتهای توسعه و تعمیق بخش شکافهای اجتماعی و سیاسی بود و هست.
وخامت شکافهای اجتماعی سیاسی که روزبهروز بر تعمیق آن افزوده میشود، حاصل ستیزهجویی همه طرفهای منازعه قدرت است. چه اینکه از سال ۱۳۸۴ و بلکه قبلتر، یعنی از همان سالهای ۱۳۷۶ بدین سو که چپ و راست برساختی سیاسی به نام حاکمیت دوگانه و راهبردهای متناظر آن را برای استیلا بر یکدیگر باور و ابتیاع کرده بودند و بر سر حفظ گانه قدرت خود بر صورت تفکر و عمل دیگری پنجهکشی میکردند؛ مفاهمهای که حلال مسائل انباشته باشد در کار نبود که اگر بود کار ایران و مردماش به آنچه امروز رسیده، هرگز نمیرسید.
سوم. چه نیک و چه باک از بیان اینکه: گویی با پذیرش نامزدی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۳ منازعهگران و ستیزهجویان -در هر دو سو- و شهروندانی که با حضور خود ۸ تیر را رقم زدند، عزم تفاهم کردهاند. اگر چنین است رواست و بلکه باید برای ایران از مفاهمهگران که تا ۴ ماه و نیم پیش و بلکه تا چند روز قبل رویاروی هم بودند، قدردانی کرد. اما مهمتر اینکه اگر این استنباط که معناداری بیش از پیش این انتخابات، محصول تفاهم طرفین منازعه برای حل مسائل انباشته سیاستی، سیاسی و حکمرانی است را بپذیریم؛ آنگاه تبدیل نکردن هنگامه انتخابات بهویژه در این روزها که انتخابات به مرحله دوم رفته است، به بازی «یالا تندترش کن، تندتر و تندترش کن»، یک اولویت راهبردی مهم در اردوی هر دو طرف این منازعه قدیمی است که با حضور مردم به صلح رسیده است.
چهارم. اجتناب از تندروی به معنای رهاکردن گریبان سعید جلیلی که در همه سالهای تاریک رفته بر ما در قامت شخصیت نمادین ناسازگاری با عالم و آدم ظاهر شده، نیست. چه اینکه در یک سوی این صفآرایی پزشکیانِ تفاهمساز و در سوی دیگر جلیلیِ ضد توافق قرار دارند. با این تفاوت که پزشکیان در میانه بردار سیاست امروز ایستاده و جلیلی در منتهیالیه منفی بردار. حالا که بازی انتخابات به اینجا رسیده، برای رسیدن به تعادل و تداوم توافق، چارهای نیست جز به میدان فراخواندن همه نیروهایی که حاضرند بر مدار عقلانیت، عدالت، انصاف و اخلاق بر سر رهانیدن ایران امروز از شر جماعت مسئلهساز مفاهمه کنند. صد البته که نیروی مقوم این مفاهمه علاوه شدن کسانی است که با رای ندادن در مرحله اول صدای رسای اعتراض خود به وضعیت ایران اکنون را بلند کردند. «ذینفعان زندگی و امنیت و گشایش متحد شوید!»