رویداد۲۴ | محمد آزاد: صبح روز اول دوره چهاردهم ریاست جمهوری، شخص برگزیده، با چه مسائلی روبهرو است؟ این پرسش رو به آینده است، اما شاید در این چند ساعت باقیمانده سبب تامل بیشتری درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شود. حداقل برای کسانی که تصور دارند رییسجمهور «هیچکاره» است.
پیش از آن اشارهای کوتاه به دو پیشرفت در تصمیمگیری سیاسی مردم ایران خواهد شد و سپس به نقش ریاست جمهوری در نظام سیاسی ایران نگاهی کوتاه میکنیم و مهمتر بر تاثیر مستقیم آن بر سایز جیب شما.
شکست لولوخورخوره
دور اول انتخابات با مشارکت بسیار پایین، هم به نسبت انتظار بخشهایی از جامعه سیاسی و هم به نسبت دیگر انتخاباتهای ریاست جمهوری برگزار شد.
در صحبتهای روزمره بیشتر ناامیدی از تعیین سرنوشت به طریق انتخابات به چشم میخورد تا هر مساله دیگر. روشهای مالوف جمعآوری رای، حداقل دو نمونه عمده آن، در این دوره جواب نداد و شاید بهتر؛ شیوههایی که بیشتر مربوط به جوامع نابالغ است چه بهتر که برای همیشه از انتخابات ایران حذف شوند.
الف) نه به استراتژی کدخدا: افراد و چهرههای تاثیرگذار هر دو جریان به میان جمعیت آمدند و سعی کردند با استفاده از نفوذ وسیع خود، با پیروی از تجربه «تکرار می کنم» ملت را پای صندوقهای رای بکشانند.
پاسخ بسیار سرد جامعه ایران به این تلاش، باید بررسی شود اما شاید قبل از بتوان نتیجه گرفت نشانههای جدی از بلوغ سیاسی در آن مشهود است: فرد الف محترم است، اما برای من تصمیم نمیگیرد.
تصمیمگیری بدون تایید افراد مرجع و «بزرگان» جرات میخواهد. شعاری لاتینی که مربوط به قرون گذشته است که فهمیدن شخصی را به شجاعت نسبت میدهد: جرات به خرج بده و بفهم. (Dare to Know). این، نخستین امتیاز مثبت جامعه ایران در این انتخابات بود.
ب) نه به استراتژی لولوخورخوره: در این استراتژی که مدتها است پیگیری میشود، هر دو طرف تلاش میکنند با تصویر کردن رقیب خود به یک هیولای هفت سر مردم را به پای صندوق بیاورند تا از گرفتار شدن در چنگال این دیو ترسناک در امان بمانند. مصادیق این استراتژی مشخصتر از آن است که نیاز به ذکر دوباره داشته باشد. جامعه ایران خام استراتژی لولوخورخوره هم نشد و باز نشانهای مثبت از بلوغ سیاسی نشان داد.
اما این سکه یک روی دیگر نیز دارد که مستلزم انتقاد از رویکرد کلی جامعه ایران به عنوان جامعهای تحصیلکرده، تا بن دندان سیاسی و دارای قابلیت تحلیل مسائل است.
بیشتر بخوانید: داستان بِرَند مسعود پزشکیان چیست؟ | چرا داستان او از همه روسای جمهوری قبلی متفاوت است؟
تصور توانای مطلق
اگر اهل بحث سیاسی با افراد مختلف باشید تایید میکنید که یک تم اساسی میان اعتقادات کسانی که به تاثیرگذاری مشارکت سیاسی باشد ندارند وجود دارد: رئیسجمهور هیچکاره است و صرفا مترسکی است که در دوران انتخابات برای نمایش مردمی بودن نظام سیاسی کارآیی دارد و همه امور در ید توانای مطلق دیگری یا دیگرانی است.
این باور غلط است، اما باز کمپینهای خام سیاسی، بدون دوراندیشی این تصور را به بسیاری از مردم القا کردهاند.
امروز یکی از این افراد، به قول برج عاجنشینها عامی، در گفتگویی در تشریح اینکه چرا چنین تصویری از انتخابات دارد، به زیباترین شیوهها نشان داد که مردم نه فقط میفهمند، بلکه دادههای خود را فرآوری و مایه ساخت استدلالی خوشساخت هم میکنند. آفت «مردم نمیفهمند» سطح تبلیغات ریاستجمهوری و نیز آگاهیرسانی کلی سیاسی را چنان پایین آورده است که نتایج نامطلوب آن باید بررسی شود.
در نمونهای که استدلال یک فرد عامی ذکر شد، استدلال او کاملا درست بود، اما دادههای منتقل شده از طریق کمپینهایی با شعار «مردم نمیفهمند» غلط بودند.
برای نمونه هنگامی که مقام سیاسی ارشد کشور و پشتبند آن همه رسانههای کشور یکصدا میگویند fatf و برجام و هرآنچه خوب است را همین یک نفر به راحتی هوا کرد و سرکوب خیابانی در ید اختیار من نیست و این دادهها را به مردم عرضه میکنند، فقط کافی است شهروند ایرانی قدم نهایی را بردارد و بپرسد: خب اصلا چرا در انتخابات شرکت کنم؟
اختیارات رییسجمهور
اما برخلاف تصور ایجادشده در ایران امروز هم رئیسجمهور دارای اثرگذاری قابل ملاحظه است و رای دادن کاری معنادار. برخی دلایل برای اثبات ادعا اینها است.
الف) میشود فرض را بر این مساله گذاشت که درباره مسائل کلان مانند fatf و برجام، رئیس جمهور تصمیمگیری نمیکند. تاحدی صحیح است، اما نه کامل.
رئیسجمهور به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی نقشی مهم در اتخاذ تصمیمات مانند این دارد؛ حتی در مورد چگونگی برخورد با ناآراميهای خیابانی. حضور رئیس جمهور نزدیکتر به آرای شما، در واقع واردکردن لابیگری با اختیارات گسترده در امور کلان کشوری است.
ب) کنترل تورم، یعنی مهمترین عامل موثر بر زندگی اقتصادی شما هیچ متولی دیگری جز رئیس جمهور ندارد. تجربه نشان داده است در میان همین افراد، تفاوتی قابل ملاحظه در کارآمدی برای کنترل تورم وجود دارد. اصلا بیایید همانطور که با برداشتن دو گام انتخاباتی بلوغ سیاسی را بالا بردیم قدمی دیگر نیز برداریم: رئیس جمهور رهبر سیاسی نیست، یک کارمند اجرایی است برای اداره مناسب امور جاری کشور.
ج) نوشتن بودجه. بودجه ناتراز و غیرعملیاتی میتواند جیب شما را خالی کند و نوشتن آن وظیفه رئیس جمهور است. بودجهای که کسری بیاورد چنان تورمی ایجاد میکند که جیب مردم را سوراخ سوراخ خواهد کرد.
د) مالیاتستانی به واسطه بودجه در اختیار رئیس جمهور است و فعالان اقتصادی و اصناف باید به اهمیت این مساله برای فعالیت خود به خوبی واقف باشند.
ه) یکی از طرفهای مهم بحث تعیین حقوق و دستمزد دولت به رهبری رئیس جمهور است که از توضیح بینیاز است.
و) خیلی هم به جزئیات نرویم. دولت از طریق دستگاه وزارت خارجه و نیز برقراری ارتباط های شخصی تاثیری قابل توجه بر سوگیری سیاست خارجی و در نتیجه بهبود روابط بینالمللی دارد. او همچنین تعیین میکند که روی روابط خارجی به شرق بگردد یا به غرب یا هر دو.
ز) بخواهید یا نه به روی خود بیاورید یا نه، آبروی ایران برای شما مهم است و رئیس جمهور ویترین کشور است که برای نمونه به نیویورک میرود و در مجمع سالانه سازمان ملل سخنرانی میکند.
و این رشته سر دراز دارد و خلاصهاش این است: سیاست را رها کن، سایز جیب شما مستقیم در دست رییسجمهور است.
استدلالهای مهمانیپسند
اگر هنوز هم قانع نیستید این آخرین تلاش این یادداشت است.
الف) نخست میشود به سادهترین شیوه از واجدین شرایط خواست به خاطرات خود رجوع کنند تا شاید تایید کنند که ریاست جمهوری این فرد یا آن فرد جدا تعیینکننده است، از هر نظر، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
ب) در وهله دوم یک استدلال ساده، اما به سختی قابل رد کردن وجود دارد، چون مبنای آن ریاضیاتی است: تصور کنید رای شما اصلا شمرده نمیشود و اگر شمرده شد اثری ندارد: در نهایت، هزینه پرداختی شما ۱۰ دقیقه وقت است اما حالت دیگری نیز وجود دارد و آن تغییر شرایط به نفع شما است. برای صرف ۱۰ دقیقه وقت حتی دو تا تراول ۵۰ هزار تومانی هم برد محسوب میشود.