رویداد ۲۴ | مازیار وکیلی: سعیدراد بازیگر خوبی بود که هیچ وقت آنطور که شایسته بود دیده نشد. با این که از دل سیستم ستارهپرور سینمای پیش از انقلاب بیرون آمد هیچ گاه در جایگاه یک سوپر استار قرار نگرفت. خیلیها جلوتر از او بودند که نقشهای خیلی خوب سینمای ایران را بازی کنند تا فرصت به سعید راد نرسد که تواناییهایش را در فیلمهای متفاوت نشان دهد.
اگر قرار بود کسی از فیلمهای موسوم به موج نو حرف بزند بهروز وثوقی، بهمن مفید، عزتالله انتظامی و علی نصیریان جلو صف بودند. اگر هم قرار بود کسی از سینمای فارسی حرف بزند محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی، رضا بیک ایمانوردی و ایرج قادری در جایگاه بالاتری از سعید راد قرار داشتند.
بیشتر بخوانید:
بهترین سکانس سعید راد را ببینید| همه صحنه های خاطره انگیزی که سعید راد بازی کرده است
سعید راد در حالی که در فیلمهایی از هر دو جریان اصلی سینمای پیش از انقلاب بازی کرد اما باز تبدیل به شمایلی که بشود از دل آن تاریخ اجتماعی ایران را بررسی کرد، نشد. اما با همه این احوال و با تمام بیمهریهایی که سینما نسبت به سعید راد انجام داد او مهر خودش را بر تاریخ سینمای ایران زد.
برخلاف بسیاری از استعدادهایی که خیلی زود آمدند و خیلی زود هم حذف شدند، سعید راد آنقدر توانمند بود که در بازار اصلی سینمای ایران دوام بیاورد و نقشهای ماندگاری هم بازی کند. نقشهایی که نام او را به تاریخ سینمای ایران سنجاق کرد.
سعید راد با نام اصلی احمد حقپرست راد در سنگلج تهران به دنیا آمد و پدرش را خیلی زود از دست داد. در دوران دبیرستان رشته تجربی را دنبال کرد و در دانشگاه مهندسی کشاورزی خواند. اهل ورزش بود و بولینگ را به شکل حرفهای دنبال میکرد. پاتوقش بولینگ عبدو بود و همین رفت و آمد به بولینگ عبدو بود که او را با برادران زریندست آشنا کرد. خودش درباره نحوه ورودش به دنیای بازیگری میگوید: «محمد زریندست کارگردان فیلم سینمایی «فاتحین صحرا» من را در باشگاه بولینگ دید و من را برای بازدید از پشت صحنه این فیلم دعوت کرد. روزی که رفتم یکی از هنرپیشهها نیامده بود و من دو پلان به جای آن بازیگر غایب بازی کردم.»
از خوششانسی سعید راد بود که امیر نادری عکاس پروژه فاتحین صحرا بود. امیر نادری که از تیپ و ظاهر سعید راد بسیار خوشش آمده بود او را تشویق کرد تا در اولین فیلمش «خداحافظ رفیق» بازی کند. «خداحافظ رفیق» مشکلات زیادی در تولید داشت. عباس شباویز به دلیل همزمانی فیلم با «همای سعادت» ساخت «خداحافظ رفیق» را متوقف کرد. سعید راد هم که فیلم را بسیار دوست داشت سهم خود در یک آژانس تبلیغاتی را فروخت تا تولید فیلم از سر گرفته شود. اما این پول هم کافی نبود تا یک بار دیگر تولید فیلم متوقف شود. سرانجام با کمک باربد طاهری، داماد عباس شباویز فیلم ساخته شد و بدل به یکی از موفقترین فیلمهای موج نو سینمای ایران گردید.
سعید راد با بازی در «خداحافظ رفیق» به شهرت رسید و در فیلمهای زیادی بازی کرد. اما سعید راد ماندگاری خودش را بیش از هرکس مدیون امیر نادری است که او را به طور رسمی وارد دنیای بازیگری کرد و شاه نقش زندگیاش یعنی علی خوشدست فیلم «تنگنا» را به او سپرد. تنگنا یکی از بهترین و مهمترین فیلمهای موج نوی سینمای ایران است. جوان آس و پاسی بنام علی خوش دست در سالن بیلیارد ناخواسته مرتکب به قتل میشود و میگریزد. او در تهران در به در دنبال دویست تومان پول است تا بتواند از شهر خارج شود. اما این پول را به دست نمیآورد و سرانجام به چنگ برادر مقتول میاُفتد و کشته میشود. «تنگنا» را میتوان یک سند و شناسنامه زنده از تهران دهه پنجاه دانست. شهری پر از پستی و پلشتی که آدمهایی مانند علی خوش دست نه تنها در آن جایی ندارند که زیر چرخ دندههای این شهر بیهویت له میشوند.
سعید راد در «تنگنا» بینظیر است. جوان تنها و بیپناهی است که هیچ فریادرسی ندارد. تلاشهای مذبوحانهاش برای رهایی از وضعیتی که در آن گرفتار شده فقط اوضاعش را بدتر میکند و در نهایت باعث مرگش میشود. بازی با بدن سعید راد در این فیلم عالی است. او تمام رنجهای علی خوش دست را در بازی بیرونی و با استفاده از اندام ورزیدهاش بازتاب میدهد. درخشش راد در «تنگنا» نام او را برای همیشه در سینمای ایران جاودانه کرد. سعید راد پیش از انقلاب در یکی دو فیلم خوب دیگر هم استعداد خودش را نشان داد. در «صادق کرده» قاتل باهوشی بود که قربانیانش را از میان رانندگان کامیون انتخاب میکرد. در صبح روز چهارم که به سبک فیلمهای موج نو سینمای فرانسه ساخته شده بود جوانک آس و پاسی بود که سرنوشتی تلخ پیدا میکرد و سرانجام روستایی انقلابی «سفر سنگ» کیمیایی بود که یکی از پیشگویانهترین فیلمهای سینمای ایران تا امروز است.
باقی فیلمهایش ارزش چندانی نداشتند که بتوان درباره آنها حرف زد. با پیروزی انقلاب اسلامی سعید راد در کنار اکثر سوپراستارهای سینمای ایران در فیلم انقلابی «برزخیها» ایرج قادری بازی کرد تا شاید بتواند با بازی در این فیلم مجوز ادامه فعالیت در سینمای ایران را کسب کند. او خوششانستر از فردین و ملک مطیعی و ایرج قادری بود و توانست در دهه شصت مدتی در سینمای ایران دوام بیاورد.
در دو فیلم پرفروش «دادشاه» و «عقابها» بازی کرد و برای بازی در «ناخدا خورشید» تقوایی انتخاب شد که نتوانست در فیلم بازی کند و نقش به داریوش ارجمند رسید. عدم حضور در «ناخدا خورشید» را میتوان بزرگ ترین حسرت دوران حرفهای سعید راد دانست.
سال ۱۳۶۳ از ایران مهاجرت کرد و به کانادا رفت. خودش چگونگی مهاجرتش را به این شکل توصیف میکند: «در سفرهایی که پیشتر برای سیاحت و یا شرکت در فستیوال ها داشتم با فضا و محیط خارج از کشور آشنا بودم. من نه تخصصی داشتم و نه پولی که آنجا با آن زندگی کنم، فقط یک بازیگر بودم و این چیزها آن جا خریدار نداشت چون خودشان به اندازه کافی داشتند.» سعید راد در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت. در «دوئل» احمدرضا درویش بازی کرد و نشان داد هنوز میتواند نقشهای دشوار را به خوبی بازی کند. اما مسئله این جا بود که دوران او گذشته بود. با تغییر نسل تماشاگران ایرانی کمتر کارگردانی حاضر میشد نقش بزگی را به راد بسپارد. برای همین به حضور پراکنده در سینما و تلویزیون اکتفا کرد. تا اواسط دهه نود کار کرد و بعد کنار رفت و در تنهایی زندگی کرد.
سرنوشت سعید راد سرنوشت تلخی بود. او به اندازه استعدادی که داشت قدر ندید. دوران اوج راد با انقلاب هم زمان شد و چند سال بعد از انقلاب ممنوع الکار شد تا بهترین زمان برای بازی در نقشهای متفاوت را از دست بدهد. وقتی هم که برگشت دیگر دورانش به سر آمده بود و کسی نقش خوبی نداشت که به او بدهد. این گونه شد که یکی از مهمترین استعدادهای سینمای ایران با کولهباری از حسرت امروز یک مرداد ۱۴۰۳ بدون این که کسی از نبودنش شگفتزده شود درگذشت و با رفتن غریبانهاش بار دیگر این نکته را اثبات کرد که سینما حرفه واقعا بیرحم است.