صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۳ - 2024 July 28
کد خبر: ۳۷۷۸۹۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۰ - ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
گزارش رویداد۲۴ به مناسبت هفتم مرداد؛

همه چیز درباره خاکسپاری محمدرضاشاه پهلوی در قاهره| سالروز تدفین یک شکست‌خورده تاریخ

محمدرضا شاه پهلوی در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در قاهره درگذشت و مراسم تدفین او در روز ۷ مرداد سال ۱۳۵۹ در قاهره برگزار شد. هنری کسینجر و ریچارد نیکسون از جمله افرادی بودند که در مراسم تدفین وی شرکت کردند و روابط ایران و مصر به خاطر پذیرایی از شاه تیره و تار شد.

رویداد ۲۴| محمدرضاشاه پهلوی در ایام پایانی زندگی خود آشکارا دچار افسردگی شده بود و گویی زندگی خود را نوعی «شکست» می‌دانست. وی زمانی که تصمیم گرفت ایران را ترک کند نگران بود مبادا در هیچ کشوری راهش ندهند. سالیوان سفیر وقت ایالات متحده در ایران در کتاب خاطراتش می‌گوید «زمانی که به شاه گفته می‌تواند در ایالات متحده اقامت کند و شاه مانند کودکی خردسال به جلو خم شد و گفت واقعا می‌شود؟» شاه ابتدا به مصر رفت و اردشیر زاهدی به ایالات متحده خبر داد که خاندان سلطنتی پس از دیدار با دوستان خود در مصر به اقامتگاه شمس پهلوی در بورلی‌هیلز خواهند آمد. اما پس از تظاهرات گسترده ایرانیان مقیم آمریکا در اطراف اقامتگاه مذکور، سفر شاه به آمریکا لغو شد و کارتر نیز دیگر مایل به صدور اجازه ورود شاه به آمریکا نبود.

دربار پهلوی به صورت کامل در حال فروپاشی بود و حتی کارکنان و خدمه دربار نیز در امان نبودند و بخشی از آن‌ها به انقلابیون پیوسته بودند. بخشی هم البته از دوران رضاشاه برای پهلوی‌ها کار می‌کردند و با خروج شاه از کشور دچار وحشت شده بودند. اغلب دولتمردان حکومت به شاه اصرار می‌کردند که در ایران بماند. اما وی هیچکدام از این پیشنهاد‌ها را قبول نکرد و مصمم بود هرچه زودتر از ایران خارج شود. عباس میلانی درباره این تصمیم شاه می‌نویسد: «در یک نکته به گمانم شکی روا نیست. آن روز‌ها شاه احساس می‌کرد مردم ایران به او «پشت» کرده‌اند. حتی می‌گفت قدر خدماتش را ندانسته‌اند. غرب را هم به خیانت متهم می‌کرد. می‌گفت سال‌ها متملّقان اطرافش به او دروغ گفتند و مردم هم همه خدماتش را نادیده انگاشته‌اند و به آن‌ها پشت کرده‌اند.»

میلانی چنین ادامه می‌دهد که «واقعیت این بود که در سال‌های دهه چهل، یعنی از آغاز قدرقدرتی‌اش، دیگر شاه صبر چندانی برای شنیدن نظرات انتقادی حتی کسانی که خیرخواهش بودند نداشت. بسیاری از سیاستمداران قدیمی را که حاضر به بازگویی حقیقت بودند از دربار رانده بود. به علاوه شاه بار‌ها گفته بود که از همه چیز در مملکت خبردار است. می‌گفت از چندین و چند منبع اطلاعاتی مختلف گزارش دریافت می‌کند. به همین خاطر بود که وقتی با ابعاد واقعی مخالفت در میان مردم روبرو شد ناگهان به نوعی فلج سیاسی و حالت قهر عاطفی با مردم دچار شد. بار‌ها گفته بود که میان او و ملّت ایران پیوندی ناگسستنی وجود دارد. می‌گفت ریشه این پیوند را هم در تاریخ دیرین سلطنت در ایران سراغ باید کرد و هم در دستاورد‌های انقلاب شاه و مردم.»

علاوه بر احساس قدر نادیدگی، دلیل دیگر خروج شاه از ایران باورش به تئوری توطئه بود. او همواره به تئوری توطئه باور داشت و این‌بار هم فکر می‌کرد بریتانیا و آمریکا در حال سازماندهی انقلاب هستند و دیگر کاری از دست کسی ساخته نیست. او از نقش مردم به کلی غافل بود.

محمدرضاشاه پس از خروج از ایران در کشور‌های مختلف آواره شد و بیماری سرطانش نیز رو به وخیم شدن گذاشت. بنابر نوشته مارتین کریمر، شاه که همواره تصور می‌کرد توسط امام دوازدهم محافظت می‌شود، پس از اطلاع از وضعیت بیماری سرطان خود اعتماد به نفس ناشی از این سرچمشه روانی را از دست داد. هر قدر که زمان می‌گذشت شاه افسرده‌تر می‌شد چرا که هم ایمانش را به برگزیره بودن از سوی خدا از دست داده بود و هم با وقوع ناآرامی‌های انقلاب می‌فهمید که «اتحاد معنوی شاه و مردم» افسانه‌ای بیش نبوده است.


بیشتر بخوانید:سفر شاه به آمریکا و دیدار با جان اف کندی


اردشیر زاهدی احوالات روز‌های آخر شاه را چنین شرح می‌دهد: «یک جمله شاه هرگز از یا ودم نمی‌رود. زمانی که در دنیا سرگردان شده بود و می‌کوشید برای عمل جراحی و معالجه به آمریکا بیاید و واشنگتن او را راه نمی‌داد در تماس تلفنی به من گفت: «اردشیر جان! در این دنیای بزرگ آیا جایی برای پناه دادن من پیدا نمی‌شود؟»

همزمان با گسترش بیماری سرطان شاه، جیمی کارتر بر خلاف میلش مجوز ورود وی به ایالات متحده را صادر کرد. اما معالجات اثر گذار نبودند و محمدرضاشاه هر روز ضعیف‌تر و افسرده‌تر می‌شد. در مصاحبه هایش مدام تاکید می‌کرد که «اگر سه سال دیگر در ایران می‌ماندم مردم نتیجه برنامه‌هایم را می‌دیدند و هرگز انقلاب نمی‌شد.» وی در پاسخ به خبرنگاران با حالتی حزن‌آلود به سرنوشت کشورش اشاره می‌کرد و می‌گفت ۳۷ سال برای کشور تلاش کردم و عرق ریختم؛ کشوری که می‌توانست کشور خوبی بشود، اما الان چه شده است. محمدرضاشاه نهایتا از آمریکا به قاهره رفت و در چند عمل جراحی انجام داد. وی در ایام اقامتش در قاهره، هر روز با رادیو اخبار ایران را دنبال می‌کرد و از بهبود یافتن بیماری خود نیز ناامید شده بود. سرانجام در تاریخ پنجم مرداد ماه سال ۱۳۵۹، آخرین پادشاه ایران درگذشت.

پیکر محمدرضا شاه پهلوی با تشریفات در تاریخ هفت مرداد ۱۳۵۹ دفن شد و البته بنا بر وصیت خودش به صورت موقتی چرا که در وصیتنامه‌اش خواستار این بود که در ایران و در کنار افسرانی که در انقلاب ۵۷ اعدام شدند دفن شود. سیدطالب الرفاعی، روحانی نزدیک به خاندان صدر، بر پیکر او نماز خواند و در مقابل انتقادات گفت: «آیت‌الله خمینی خود فتوا دارند که نماز گزاردن بر پیکر مسلمان، ولو گناهکار باشد، اشکال ندارد.»

انور سادات، رییس جمهور وقت مصر، در مراسم تشییع پیکر محمدرضاشاه سنگ تمام گذاشت و ریچارد نیکسون، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، و هنری کسینجر، دوست دیرینه شاه، در این مراسم شرکت کردند. برگزاری این مراسم و دفن پیکر شاه در مصر، باعث تیره شدن روابط جمهوری اسلامی ایران و مصر شد. تا جایی که حتی پس از ترور انور سادات، خیابانی را در تهران به نام خالد اسلامبولی، قاتل انور سادات، نامگذاری کردند.

نظرات شما