علیرضا علیفر حالا با پرستیژی خاص و صدایی مطمئن
تر از قبل برای خودش و نه برای مردم فوتبال گزارش می کند. تمام نظرات مثبت یا منفی
خودش را بیان می کند و خودش را در حد یک کارشناس می داند. علیفر بدون شک یکی از با
تجربه ترین های حرفه گزارشگری تلقی می شود. اما اقبال عمومی بیش از اینکه سمت
گزارش های او باشد، سوژه های ساخته شده توسط او را می پسندد. سرهنگ به خوبی دارد
در خلاف جهت آب شنا می کند و کلی هم استقبال از این شیوه او به وجود آمده است.
گزارش کردن صرفا برای ساخته شدن دابسمش های سرگرم کننده هدفی است که با حضور خود
او در یکی از دابسمش های اخیرش کاملا مشخص است. خواسته یا ناخواسته تماشای بازی
هایی که گزارش آنها به علیفر سپرده می شود، زاویه متفاوتی از فوتبال را نشان می
دهد. در جهت منفی در سطح استاندارهای جهانی و در جهت مثبت در سطح انتظارات مردمی
که این روزها دیگر در گزارش های او فقط دنبال قسمت « فان » ماجرا می گردند.
حرفه
گزارشگری در ایران روز به روز از لفظ حرفه ای بودن فاصله می گیرد. مارتین تیلر که
بدون شک می تواند الگوی همه گزارشگران جهان باشد، در مصاحبه ای که با یکی از
برنامه های ورزشی ایران داشت از یک اصل گفت. اگر فقط اشتباه نشنیدن خواسته بیننده
های تلویزیونی در حین تماشای یک بازی فوتبال باشد، به این نتیجه می رسیم که ما حتی
از حداقل ها نیز دور ماندیم. مارتین تیلر در پاسخ به سوالی مبنی بر به یادماندنی
ترین اشتباهش در دوران گزارشگری اش اینطور پاسخ داد: « ما روز اول که وارد این کار
می شویم یاد می گیریم که چیزی را اشتباه انتقال ندهیم. به همین دلیل الان واقعا
برای من سخت است که یکی از اشتباهاتم را برای شما بگویم. » این قیاس شاید در نگاه
اول کمی دور از استاندارهای ما و جهان باشد. اما هضم اینکه اشتباهات تعداد اندکی
از گزارشگران انقدر زیاد باشد که عذرخواهی های آنها در ذهن ما جا پر کرده باشد،
اصلا راحت نیست. در بین بعضی از گزارشگران حال حاضر کشور و مشخصا علیرضا علیفر،
مخاطب در درجه چندم اهمیت قرار دارد. احترام همیشگی او و همکارانش به
مردم زبانزد بوده و از این حیث رابطه ای دوستانه بین او و فوتبالی ها به وجود آمده
است. اما اولویت اصلی گزارشگری در ایران مدام در حال کمرنگ شدن است.
کسی مثل سرهنگ
علیفر بیشتر از اینکه گزارشگر باشد، در قامت یک کارشناس و گاها در نقش یک
اصلاح
کننده اجتماعی ظاهر می شود. از این می گوید که پپ گواردیولا در آلمان
توریست بوده و
در طول 3 سال حضورش در بایرن هیچ کاری برای این تیم نکرده است. یا اینکه با
توصیف های تند خودش نسبت به شخصی ترین اختیارات بازیکنان، خودش را سر زبان
ها می اندازد.
شاید الان دیگر لازم باشد که ما بینندگان از زاویه ای هر چند غیرتخصصی به
سرهنگ
بگوییم : « کجا میری برادر؟! » او این روزها دوست داشتنی تر از قبل اشتباه
می کند
و به واسطه خنده ای که روی لب بینندگان می آورد، فوتبال را به یک صحنه طنز
تبدیل
کرده است. سوژه سازی او فضا را برای خیلی ها فراهم کرده که از طریق پیروی
یک راه
اشتباه حسابی معروف و محبوب شوند. یک دقیقه هایی که این روزهای فضای مجازی و
موبایل های ما را اشغال کرده و جای خیلی از صحنه های ناب فوتبالی را گرفته
است.
بدون شک این گرمی زودگذر حاصل از این سوژه ها، دیر یا زود می تواند خیلی ها
را
نسبت فوتبال سرد کند. اتفاقی که یک گزارشگر فوتبال خیلی ساده و فقط با یک
جمله می
تواند جلوی آن را بگیرد که البته فعلا از حضور چنین نعمتی کاملا بی بهره
نشدیم!