رویداد۲۴- کمتر از شش ماه به عمر دولت یازدهم باقی مانده است. دولتی که بعد از مدتها توانست آرامش بر فضای ملتهب متاثر از ۸ سال سو مدیریت در کشور را به جامعه بازگرداند. دولتی که با تمام فشارهایی که متحمل شد، از شعارها و وعدههایی ابتدایی عقب نشینی نکرد؛ از حل و فصل مناقشه هستهای و رفع تحریمها و کنترل تورم و بازگرداندن رونق اقتصادی تا رونمایی از منشور حقوق شهروندی از جمله وعدههایی بود که روحانی در دوران انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده بود و موفق به تحقق آن شد. هر چند در کنار این موفقیتها هنوز نارضایتیهایی در خصوص معیشت مردم وجود دارد که همین امر سبب شده است عدهای نسبت به انتخاب مجدد او در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شک و شبه ایجاد کنند. این در حالی است که سید مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتوگو با رویداد۲۴ با رد تمامی این تردیدها تاکید میکند که همچنان روحانی بخت نخست انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است. معاون وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی معتقد اگر چه ممکن است روحانی در انتخابات سال آینده بخشی از آرای ناراضیان به وضعیت اقتصادی را از دست بدهد اما آرای جدید در مقایسه با انتخابات سال ۹۲ کسب خواهد کرد که میتواند در مجموع منجر به پیروزی او شود. تاجزاده همچنین در این گفتوگو هر گونه احتمال رد صلاحیت حسن روحانی را شوخی بیش نمیداند و تاکید میکند که این اقدام احتمالی میتواند کشور را دچار بحران کند و آبروی ایران را در دنیا ببرد و دولت بعدی را بیحیثیت کند.
زمان زیادی به پایان عمر دولت یازدهم و فرا رسیدن فصل انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده است، ولی تاکنون حسن روحانی به طور قاطع اعلام نکرده است که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دوباره نامزد خواهد شد یا خیر که همین امر سبب شده است شائبهها وگمانهزنیهایی مطرح شود. برخی بر این باورند که روحانی اگر تاکنون نامزدی خود در انتخابات را اعلام نکرده بخاطر فشارهایی است که به او وارد میشود و برخی دیگر معتقدند که چون احتمال رد صلاحیت او وجود دارد رییس جمهور حاکم در اعلام نامزدی تردید دارد. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
به نظر من شرایط کشور به گونهای است که در مجموع آقای روحانی مجاب میشود به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ثبت نام کند. او قطعا در این دوره از انتخابات نیز رد صلاحیت نخواهد شد چون رد صلاحیت او به معنای بر هم زدن بساط انتخابات است که به این امر به خوبی متولیان برگزاری انتخابات واقفند. نمیشود که آقای احمدینژاد از آمدن به انتخابات نهی شود و آقای روحانی نیز رد صلاحیت شود. در آن صورت دیگر انتخابات معنی نخواهد داشت. بنابراین تایید صلاحیت خواهد شد و تصور میکنم رای هم خواهد آورد. شاید به همین دلیل آقای روحانی اصرار ندارد که از الان رسما اعلام نامزدی نکند تا خیلی زود فضای کشور انتخاباتی شود.
چرا برخی از اصلاح طلبان به گمانهزنی رد صلاحیت احتمالی روحانی دامن میزنند؟
این هشدار به دلیل اعتراض به نظارت استصوابی است. اصلاح طلبان خوشحال نیستند که بگویند چقدر خوب است آقای روحانی را ردصلاحیت میکنند. بلکه میگویند این شورای نگهبان چون میداند آقای روحانی رای میآورد ممکن است او را رد صلاحیت کند. همانطور که دوره قبل آقای هاشمی را رد صلاحیت کردند. من که رد صلاحیت آقای روحانی را در سال ۹۶ شوخی میدانم به علت این است که او هم اکنون رئیس جمهور است. اگر رئیس جمهور نبود او را نیز رد صلاحیت میکردند.
چرا؟
به همان دلیل که آقای هاشمی را رد صلاحیت کردند.
اگر روحانی رییس جمهور نبود و رد صلاحیت میکردند دلیلش چی بود؟
به همان دلیل که آقای هاشمی را رد کردند چون میدانستند رای میآورد. آنها میخواستند نامزد مطلوب خودشان رای بیاورد. ولی رئیس جمهور فعلی را نمیتوانند رد صلاحیت کنند چون کشور دچار بحران میشود. آبروی ایران در دنیا میرود و دولت بعدی بیحیثیت میشود.
پایگاه اجتماعی آقای روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را چطور ارزیابی میکنید. آیا نسبت به انتخابات سال ۹۲ تغییری در این پایگاه اجتماعی ایجاد شده است. به ویژه آنکه همچنان در بین مردم نارضایتیهایی در بعد اقتصادی و معیشتی وجود دارد.
مردم در زمینه اقتصادی مشکلات بسیاری دارند و به خصوص فشار زیادی روی محرومین است. از این جهت آقای روحانی تحت فشار است منتها مردم فقط این را نمیبینند، این را هم میبینند که رقبای انتخاباتی آقای روحانی چه کسانی هستند. سوابقشان چیست و چقدر ممکن است وضعیت اقتصادی کشور را بهتر کنند. دیگر اینکه در کنار اوضاع اقتصادی آیا مشکلات دیگری را برای کشور ایجاد نمیکنند؟ بنابراین در اینکه مردم از وضعیت فعلی ناراضی هستند و اقتصاد کشور تا حد زیادی قفل شده و مشکلات زیادی وجود دارد، من تردید ندارم. با وجود این تصور میکنم آقای روحانی رای میآورد و پیروز انتخابات می شود. زیرا گزینههای دیگر هیچ کدام چشم انداز روشنتری از آقای روحانی درباره وضعیت اقتصادی کشور و وضعیت بین المللی و منطقهای ارائه نمیکنند. اکثریت مردم هم آنها را میشناسند. به باور من آقای روحانی ریزش نیرو دارد و تعدادی از کسانی که سال ۹۲ به آقای روحانی رای دادند الان حاضر نیستند به او رای بدهند. یا اصلا در انتخابات شرکت نمیکنند یا به رقیب او رای میدهند اما رویش نیرو هم دارد. خیلی از کسانی که به دیگر نامزدها در سال ۹۲ رای دادند مثلا به آقایان محسن رضایی و ولایتی، تصور میکنم این دوره به آقای روحانی رای میدهند. اما اینکه چقدر رای روحانی در انتخابات آینده بالا یا پایین میرود بستگی به حوادث چند ماه آینده دارد. به خصوص با انتخاب آقای ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جامعه ما باید انتخاب مهمی کند. به این معنا که در مقابل رییس جمهوری که جنگ طلب است و پیشبینی ناپذیر و نژادپرست است و بر ناسیونالیزم ستیزهجو تکیه دارد میخواهند فردی را انتخاب کنند که مثل او جنگ طلب و ماجراجو باشد و کشور را به تقابل با آمریکا بکشاند یا رئیس جمهوری انتخاب کنند که صلحطلب باشد، دنیا را بشناسد با دیپلماسی آشنایی کامل داشته باشد و کشور را از جنگ و از تحریم دور بدارد و اجازه ندهد که ایران دوباره همانند دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد تنها و منزوی شود و همه دنیا علیه کشورمان متحد شوند.
پس بر این باورید که روحانی همچنان پایگاه اجتماعی و سازمان رای قابل توجهای دارد؟
هنوز میزان دقیق ریزش و رویش آرای روحانی معلوم نیست. اما قدر مسلم آنکه آرای بخشهایی از مردم را که احساس میکنند مشکلات اقتصادیشان حل نشده است از دست داده است.
دلیل اصلی که روحانی نتوانست خواست مردم را در بخش اقتصاد برآورده کند چیست؟
وضعیت اقتصادی کشور به گونهای شکل گرفته است که هر دولتی که سر کار باشد با مشکلات بسیار عدیدهای مواجه هست و چشمانداز روشنی برای حل آن مشکلات ندارد، مگر اینکه بتواند اعتماد بخش خصوصی در داخل و نیز اعتماد سرمایهگذاران ایرانی در خارج و سرمایهگذاران خارجی را جلب کند و این افراد با سرمایه، دانش، مهارت، مدیریت و تجربه خویش خون تازهای به رگهای اقتصاد کشور تزریق کنند. از سوی دیگر متاسفانه اهرمهای زیادی در اختیار دولت نیست. مثلا وقتی دولت برجام را به فرجام میرساند «رئیس بسیج میگوید کدام آدم عاقلی در ایران یک دلار سرمایه گذاری میکند». معنای سخن او این است که در ایران سرمایهگذاری صورت نپذیرد و اقتصاد ما همچنان درجا بزند. توجه دارید که در حال حاضر ۸۵ درصد بودجه دولت فقط صرف امور جاری میشود. این یعنی فاجعه زیرا هر دولتی سرکار بیاید یکی از بزرگترین دغدغههایش پرداخت حقوقهای آخر ماه و یارانهها است. راه برون رفت اقتصادی کشور به باور من یک نوع آشتی ملی است تا همه نیروها و همه جریانهای سیاسی هم دیگر را به رسمیت بشناسند و امکان بهرهوری از تمام نیروها فراهم شود. دوم اینکه باید به سمت جلب اعتماد سرمایهگذاران حرکت کنیم، اول سرمایه گذاران داخلی و بخش خصوصی خودمان و بعد ایرانیان خارج و سرمایهگذاران خارجی. چون با سرازیر شدن سرمایه و نیز بهرهمندی از تکنولوژی، مدیریت، دانش و تجربه آنها است که میتوانیم به اقتصاد ایران تکانی بدهیم و به حرکت چرخهای اقتصاد شتاب دوچندان بدهیم.