رویداد۲۴ | روز پنجشنبه مسعود پزشکیان طی حکمی محمد جواد ظریف را به عنوان «معاون راهبردی رئیس جمهور» منصوب کرد. در متن این حکم آمده انتظار میرود معاون راهبردی با بهره گیری از تجربیات دهه گذشته و توانمندی گسترده علمی و کاربردی نخبگان، اندیشکده ها، جامعه مدنی بتواند «تحولات کلان داخلی و بینالمللی و میزان توفیق در دستیابی به اهداف قانون اساسی سند چشمانداز و سیاستهای کلی رهبری» را رصد کند و «مستقیما» به رئیس جمهور اطلاع بدهد.
این حکم به یک محدودیت هم اشاره کرده و آن مشکل اضافه کردن ساختار و تشکیلات جدید است. در حکم تاکید شده به منظور توجه به این الزام، ظریف ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را برعهده میگیرد و این مرکز را به مرکزی مناسب «تشکیلات معاونت راهبردی ریاست جمهوری» تبدیل خواهد کرد.
محمد جواد ظریف بعد از دریافت حکم معاون راهبردی رئیس جمهور توضیحاتی در این باره داده است. او در پستی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) نوشته: قرار نداشتم هیچ مسئولیتی را در این دولت قبول کنم، اما نگرانی، دلخوری و اصرار هم میهنان به ویژه در فضای مجاز باعث شد این نگاه را تغییر دهم.
او گفته پست «معاونت سیاسی رئیس جمهور» به او پیشنهاد شده بوده، اما این سمت را قبول نکرده است. دلیلی که ظریف برای عدم پذیرش سمت معاونت سیاسی مطرح کرده «اجرایی بودن» معاونت سیاسی و «تداخل وظایف آن با کار وزارت خانههای سیاسی و در نتیجه شائبه تضعیف آنها» خوانده است.
ظریف گفته برای سمت خودش چند شرط برای مسعود پزشکیان گذاشته که مورد قبول قرار گرفته است؛ از جمله شروط «عدم ایجاد دیوان سالاری و سازوکار جدید و در نتیجه تحمیل بار بر بودجه دولت»، «عدم تداخل در کار دستگاههای دیگر»، «عدن تضعیف دستگاههای دیگر» و «ایجاد حلقه وصل بین دولت و مردم و نهادهای مدنی» بوده است؛ بنابراین آنچه مسلم است این است که شایعات چند هفته اخیر به جز پیشنهاد معاون اولی پیشنهاد سمت معاونت سیاسی به ظریف صحت داشته است. با وجود توضیحات ظریف در مورد دلایل عدم پذیرش این سمت، دلایل پشت پرده دیگری هم برای این اتفاق وجود داشته است.
سوال اینجاست که چه فرآیندی باعث شد که یک سمت جدید برای ظریف ابداع شود؟ آیا سمتهای موجود نمیتوانست کار او را راه بیاندازد؟
مناعت طبع ظریف در نپذیرفتن هیچ سمتی در دولت پزشکیان با سطح فعالیت ستادی او در کمپین انتخاباتی رئیس جمهور و همچنین خبرهایی از قهر و آشتی او در ستاد همخوانی ندارد. ظریف تقریبا از هیچ تلاشی برای پیروزی پزشکیان دریغ نکرد. او قبل از پیروزی در فرصت کوتاه کمپین انتخاباتی پزشکیان به سفرهای استانی و شهرستانی رفت و مسئولیت اصلی در سخنرانیهای انتخاباتی را برعهده داشت. اظهارات او در مناظره سیاست خارجی صدا و سیما احتمالا یکی از مهمترین اعلام مواضع دولت آتی پزشکیان در عرصه بین الملل محسوب میشد و تاثیر به سزایی در رای آوری رئیس جمهور داشت. از سوی دیگر ظریف با وجود اعلام عدم تمایل برای پذیرش پست، شروطی را برای رئیس جمهور جهت پست جدید خود اعلام کرده بود که این خود نشان دهنده تمایل او برای داشتن پستی با برخی «پیش شرط»ها بوده است.
اما پاسخ به این سوال که چرا معاونت سیاسی را قبول نکرده در همین نقش او به عنوان کمپینر اصلی و سپس رئیس شورای راهبری دولت چهاردهم نهفته است.
معاونت سیاسی در واقع «معاونت سیاسی دفتر ریاست جمهوری» است و سمتی مستقیم زیر نظر رییس جمهور نیست بلکه از نظر اداری زیر نظر رئیس دفتر رئیس جمهوراست؛ بنابراین تمامی مکاتبات این معاونت باید ابتدا از کانال ریاست دفتر عبور کرده و به رئیس جمهور برسد. این مقام به لحاظ اجرایی محدودیت بسیاری دارد و صرفا مسئول اداره امورات سیاسی دفتر است. معاونین سیاسی حتی حق حضور در هیات دولت را ندارنذ؛ بنابراین طبیعی است که ظریف سمتی این چنین غیر اجرایی و محدود را قبول نکند.
با تشکیل معاونتی به نام معاونت راهبردی، عملا یک مقام جدید بالای مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری ایجاد شده است. در حکم رئیس جمهور تاکید شده ظریف ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را هم به عهده دارد و این یعنی ایجاد راه ارتباطی مستقیم با رئیس جمهور ذیل عنوان جدید «معاونت راهبردی» و همزمان جلوگیری از ایجاد ساختار جدید اداری با قرار دادن این سمت ذیل «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری».
از سوی دیگر سمت جدید «معاونت راهبردی ریاست جمهوری»، به ظریف این حق را میدهد که در جلسات هیات دولت حضور داشته باشد و به این ترتیب بر وزرا و معاونین رئیس جمهور اثرگذار خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
راهنمای گروهبندیهای درون شورای راهبری دولت چهاردهم | چرا عبدالعلی زاده هو شد، ظریف تشویق؟
آنچه مسلم است این است که محمدجواد ظریف، دیپلمات و محافظه کار است. او با فرض کنار گذاشته شدن، پا به میدان نمیگذارد و این رویه را در دو انتخابات ریاست جمهوری ثابت کرده بود و اینبار در گرفتن مقام اجرایی در دولت پزشکیان بار دیگر نمایان کرده است. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بسیاری از ناظران انتظار داشتند ظریف کاندیدای ریاست جمهوری شود. پیش از آغاز ثبت نام ها، فایل صوتی مصاحبه ظریف با لیلاز به رسانهها درز کرد. صحبتهای بی پرده ظریف در این گفتگو که قرار بود بخشی از آرشیو تاریخ شفاهی ایران باشد و هدف انتشار عمومی نداشت باعث خشم برخی نهادهای حاکمیتی شد. رهبری در یک سخنرانی ظریف را شماتت کرد و به صراحت نقش او را به عنوان وزیر خارجه به عامل اجرای سیاستهای نظام تقلیل داد و تاکید کرد حرفهایی که ظریف زده «تکرار حرفهای آمریکاییها درباره نیروی قدس و شهید سلیمانی» و «دشمن شاد کن» بوده است.
همین سخنان کافی بود تا ظریف به این نتیجه برسد که کاندیداتوری او در این انتخابات به منزله رد صلاحیت اوست و در نتیجه حتی قدم به ستاد انتخابات کشور نگذارد. در انتخابات ناگهانی ۱۴۰۳ هم بسیاری از فعالان سیاسی اصلاح طلب از ظریف درخواست کاندیداتوری کردند، اما با مخالفت او به دلیل احتمالا بالای رد صلاحیتش مواجه شدند.
با تایید صلاحیت پزشکیان، ورق به گونهای برگشت. ظریف در روزهای نخست از حضور در کمپین انتخاباتی اجتناب کرد، اما در یک مرحله تصمیم گرفت تمام قد وارد میدان شود. او بعد از پیروزی پزشکیان هم مسئولیت شورای راهبری دولت چهاردهم را قبول کرد تا به این ترتیب فهرست وزرای پیشنهادی را مدیریت کند. بسیاری انتظار داشتند ظریف معاونت اول ریاست جمهوری را از آن خود کند، اما این اتفاق نیافتاد. دلیل اصلی آن هم احتمالا قابل حدس است. ظریف پیش بینی کرده با معاونت اول او هم مخالفت شود. اگرچه سمت معاون اول رئیس جمهور نیاز به تایید نمایندگان مجلس یا هیچ مقام دیگری ندارد، اما به طور سنتی، رهبری بر روی انتخاب معاونین اول نظر ویژهای دارد. سال ۱۳۸۸ محمود احمدی نژاد بعداز مدتی کشاکش، اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول خود منصوب کرد. این انتخاب تقریبا دو ماه بعد از انتخابات انجام شده بود که خود نشانگر وجود بحرانی در مرحله انتخاب معاون اول بود. با اعلام حکم معاونت اول مشایی، رهبری مخالفتش را علنی کرد.
آیت الله خامنهای طی نامهای که در سایت رسمی بیت رهبری هم منتشر شد به رئیس جمهور دستور عزل رحیم مشایی را داد. در این نامه، انتصاب رحیم مشایی «برخلاف مصلحت رئیس جمهور و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به او» عنوان شده و صراختا دستور داده شده بود که انتصاب او ملغی و کان لم یکن اعلام شود.
به طور حتم ظریف در موقعیت مشایی نیست، اما محافظه کاری دیپلماتیک او مانع از پذیرش هر گونه ریسکی قرار گرفتن در چنین موقعیتی شد. به همین ظریف بارها تاکید کرده بود که قرار نیست هیچ سمتی در کابینه اعم از معاونت اول یا وزارت خارجه داشته باشد.
اما آنچه روشن شده این است که ظریف نه تنها خواستار سمت در کابینه بوده بلکه حاضر نبوده سمتی بدون اختیارات اجرایی در همه حوزهها را بپذیرد. ایجاد یک معاونت جدید مخصوص شخص ظریف با هدف ایجاد یک کانال مستقیم به ریاست جمهوری و امکان اثرگذاری بر کابینه انجام شده است. از سوی دیگر قرار دادن او در راس مرکزی زیر نظر نهاد ریاست جمهوری، که هر ساله از بودجه مصوب نهاد، بخش نسبتا قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد، به معنای در اختیار گذاشتن منابع مالی برای اجرای اختیارات حوزه معاونت جدید است.
کارویژه یک فعال سیاسی، مبارزه برای قدرت است و اظهارات ظریف در مورد عدم تمایلش به گرفتن پست و مقام را نباید بیش از یک تعارف برای عوام تحلیل کرد. گفته میشود ظریف بارها در طول کمپین انتخاباتی و مرحله انتخاب نامزدهای کابینه دولت چهاردهم در شورای راهبری به دلیل کاهش اختیاراتش، قهر کرده است؛ بنابراین ظریف نه تنها تمایل به گرفتن پست داشته بلکه هر پستی را هم قبول نمیکرده. موضوع مهم دیگر که محل اشکال است همان روحیه محافظه کاری ظریف و فرار او از قرار گرفتن در سیبل انتقادات و پاسخگویی است. او در گذشته بارها اثبات کرده نمیخواهد مرکز انتقاد مقامات ارشد نظام قرار بگیرد.
مشخص نیست منظور رئیس جمهور از مسئولیت معاونت جدید مبنی بر رصد «تحولات کلان داخلی و بینالمللی و میزان توفیق در دستیابی به اهداف قانون اساسی سند چشمانداز و سیاستهای کلی رهبری» و اطلاع رسانی مستقیم نتیجه رصد به رئیس جمهور چیست؟ نتایج این بررسیها به طور حتم بر عملکرد دولت تاثیر خواهد گذاشت، اما هیچ ردپایی از معاونت راهبردی در این عملکردها نیست و به طبع ظریف نیز در مرکز انتقادها قرار نخواهد گرفت.
ماهیت نیروی سیاسی، مبارزه برای قدرت است، اما این قدرت در یک نظام دموکراتیک باید با مسئولیت پذیری و پاسخگویی همراه باشد. آقای ظریف باید بگوید آیا پاسخگوی عملکرد دولت منبعث از نتایج رصدهای او در معاونت راهبردی خواهد بود؟
و بیشتر از او سردبیر سایت تان در انتشار این مطلب متشکرم
البته به شرطی که پشت پرده مسائل دیگری در میان نباشد