صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ - 2024 August 06
کد خبر: ۳۷۹۱۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۱ - ۱۶ مرداد ۱۴۰۳

سناریو‌های حمله احتمالی ایران به اسرائیل

در این سلسله پاسخ‌ها نه تنها جمهوری اسلامی ایران، بلکه یمن (بابت هجوم به بندر حدیده)، گروه‌های مقاومت در عراق (بابت حمله به جرف الصخر) و حزب الله لبنان (بابت ترور شهید فؤاد شکر) مشارکت خواهند داشت و رژیم صهیونیستی از شمال، شرق و جنوب آماج حملات قرار می‌گیرد.

رویداد۲۴ | برای اولین بار در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران، یک میهمان رسمی خارجی در تهران ترور شد. این خبر کوتاه، مانند زلزله‌ای می‌تواند امنیت ما را به چالش بکشد. اما این تمام ماجرا نیست. بعد از حادثه «مجدل الشمس»، ۴ عملیات مهم در نزدیکی مرز‌های ایران و اقلیم مقاومت به وقوع پیوست تا این هشدار به جمهوری اسلامی ایران داده شود که دشمن توانایی بالایی دارد تا جنگ را به ایران‌زمین تحمیل کرده یا آن را به شدت تضعیف کند. در چنین شرایطی، بهترین واکنش و پاسخ ایران چه خواهد بود؟

ماجرا از روستای «مجدل شمس» در جولان اشغالی شروع شد. اهالی این روستا عمدتا خود را اهل سوریه می‌دانند و حتی تابعیت خود را – علیرغم گذشت بیش از ۵۵ سال از اشغال - حفظ و به نسل‌های بعد منتقل کرده‌اند. در سال ۲۰۱۲ مجدل شمس نیز مانند بسیاری از شهر‌های سوریه شاهد تظاهرات موافقین و مخالفین بشار اسد بود! از آن سو، چرخه تشدید تنش در جنوب لبنان به سمتی می‌رفت که هر روز طرفین نبرد، خط قرمز‌های طرف دیگر را اندکی به عقب می‌راندند و روی خط قرمز طرف مقابل گام برمی‌داشتند. در چنین وضعیتی ناگهان یک موشک به محل بازی کودکان در مجدل شمس اصابت کرد و حدود ۱۰ کودک قربانی شدند. در تاریخ رژیم صهیونیستی سابقه نداشت که چنین اتفاقاتی با پاسخ شدید نظامی مواجه نشود. فورا مقامات رژیم به این روستا رفتند؛ اما اهالی روستا در مراسم تشییع اجازه ندادند پرچم یا سرود ملی اسرائیل پخش شود. آن‌ها به حضور وزرای دولت نتانیاهو اعتراض کردند و حتی بر سر اسموطریچ فریاد زدند: «نمی‌گذاریم خون فرزندانمان دستمایه سوء استفاده و رقص شما شود!

چهار عملیات برای یک پیام

با این حال، از آن تاریخ مشخص بود که سطح تنش بالاتر می‌رود. یکی از مهم‌ترین چالش‌های رژیم صهیونیستی برای پاسخ به حزب الله لبنان، مسأله «شکل‌گیری جنگ فراگیر منطقه‌ای» است. در همین راستا، ۴ عملیات به ظاهر جدا از هم رخ داد که اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، متوجه ارتباط تنگاتنگ آن می‌شویم.

در پاکستان، اژد‌های تروریسم تکفیری بار دیگر زنده شد و این بار کودکان شیعه پاراچناری را به خاک و خون کشید. جالب این است که مدت‌های مدیدی از تروریسم تکفیری در این منطقه خبری نبود؛ اما درست بعد از ماجرای مجدل شمس، آن‌ها بار دیگر به عرصه آمدند؛ تا جایی که با تسامح بتوان گفت: «این غول از چراغ جادو بیرون آمد.» با توجه به حجم بالای مهاجرین غیرقانونی پاکستانی در ایران، فعال شدن تروریسم تکفیری در این کشور می‌تواند غیرمستقیم پیام‌های هشدارآمیزی به تهران بدهد.

بلافاصله در لبنان، رژیم صهیونیستی یکی از قدیمی‌ترین نیرو‌های نظامی حزب‌الله را هدف قرار دهد. «شهید فؤاد شکر» در یک خانه مسکونی در محله «حارة حریک» در ضاحیه جنوبی بیروت هدف حمله هوایی قرار گرفت. اسرائیل برای زدن وی چنان مصمم بود که حاضر شد تا ساختمان را ویران کند؛ اما این فرمانده عالیرتبه جان سالم بدر نبرد. حارة حریک، امن‌ترین و حساس‌ترین منطقه لبنان برای حزب‌الله است که دفاتر اصلی، محل زندگی سران و... در آن قرار دارد. از سال ۲۰۰۶ تاکنون، اسرائیل فقط یک بار به این منطقه حمله کرده که آن دفعه هم صرفا یک مقام خارجی (فلسطینی) را هدف قرار داده بود.

هنوز ساعاتی از ترور ضاحیه نگذشته بود که این بار آمریکا دست به کار شد. در عراق، پایگاه نظامی «کتائب حزب‌الله» در منطقه «جرف الصخر» هدف حمله هوایی آمریکا قرار گرفت که ۴ شهید را به دنبال داشت. در میان گروه‌های مقاومت عراقی، «کتائب حزب‌الله» برای ورود به نبرد در لبنان و توسعه دامنه جغرافیایی نبرد (شکل‌گیری نبرد فراگیر منطقه‌ای) از بیش‌ترین انگیزه و توانایی برخوردار است. منطقه «جرف الصخر» نیز از موقعیت ژئوپلتیکی بسیار حساسی برخوردار است؛ در حدی که کتائب حزب‌الله حتی حاضر نیست آن را به دیگر گروه‌های نظامی رسمی عراق واگذار کند. در مقابل برخی گروه‌های سیاسی (به ویژه «خمیس خنجر» رهبر جریان «سیاده») شعار محوری خود را بازگشت به این منطقه قرار داده‌اند. ایالات متحده در چنین وضعیتی، به این پایگاه نظامی نیروی مسلح قانونی دولت عراق حمله کرد.

اما این تمام ماجرا نبود! به فاصله حدودا دو ساعت از حمله به کتائب حزب‌الله، این بار در تهران عملیات ترور هدفمند دیگری به وقوع پیوست. «شهید اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران هدف ترور عوامل ناشناس قرار گرفت. عملیاتی که هنوز هم ابعاد آن به صورت رسمی اعلام نشده و در حالی که اجماع جهانی بر عاملیت اسرائیل است؛ اما مقامات تل‌آویو از پذیرش مسئولیت آن خودداری می‌کنند.

به این ترتیب با چهار عملیات متفاوت مواجهیم که عامل، محل وقوع، سوژه هدف و... آن متفاوت است؛ اما نهایتا در کنار هم پیام واحد و مهمی را صادر می‌کنند. پیام اصلی این است که ایران و مقاومت باید مراقب شکل‌گیری جنگ فراگیر منطقه‌ای باشند؛ زیرا در این صورت نه‌تن‌ها آمریکا در کنار اسرائیل قرار می‌گیرد، بلکه ممکن است مقاومت ضرباتی را دریافت کند که در محاسبات پیشین آن نبوده است.

سناریو‌های احتمالی پاسخ ایران

در چنین وضعیتی، اگر ایران و مقاومت به عملیات‌های فوق پاسخ ندهند، از نظر بازدارندگی در موضع ضعف شدیدی قرار می‌گیرند. به عبارت دقیق‌تر، دیگر هیچ مانع جدی برای تکرار این رخداد‌ها باقی نمی‌ماند و هر لحظه امکان دارد با اراده نتانیاهو، اسرائیل به عملیات‌های مشابهی دست بزند و مقامات برجسته کشوری و لشکری را حذف کند.

در چنین وضعیتی، مقاومت در طراحی عملیات خود باید از یک طرف مراقبت کند تا «سطح تنش به مرحله غیرقابل مهار نرسد» و جنگ فراگیر منطقه‌ای شکل نگیرد؛ اما از طرف دیگر هم باید «پاسخ مؤثر و بازدارنده بدهد تا سران اسرائیل از تهور بیش‌تر اجتناب کنند». در واقع باید با توجه به دو نکته فوق، این عملیات پیچیده طراحی شود.

نگارنده در این زمینه تصور می‌کند مجموعه مقاومت به سمت «پاسخ ترکیبی» خواهد رفت. در این پاسخ، عاملین، نقاط حمله، ابزار عملیات، بانک اهداف و... تنوع زیادی خواهد داشت. اما همزمان تلاش می‌شود تا – حداقل بخشی از عملیات که توسط ایران صورت می‌گیرد – به صورتی طراحی شود که وجه «هشدارآمیز» آن پررنگ‌تر از وجه «تخریبی» آن باشد تا مسیر دیپلماسی و رایزنی مسدود نشده و از وقوع جنگ فراگیر منطقه‌ای اجتناب شود.

در این سلسله پاسخ‌ها، عاملین عملیات متفاوت خواهند بود. نه‌تن‌ها جمهوری اسلامی ایران، بلکه یمن (بابت هجوم به بندر حدیده)، گروه‌های مقاومت در عراق (بابت حمله به جرف الصخر) و حزب الله لبنان (بابت ترور شهید فؤاد شکر) مشارکت خواهند داشت و رژیم صهیونیستی از شمال، شرق و جنوب آماج حملات قرار می‌گیرد. علاوه بر آن، اقدامات تنبیهی و بازدارنده برای مهم‌ترین پشتیبان و حامی اسرائیل و هم‌چنین عامل حمله به پایگاه کتائب حزب الله در نظر گرفته می‌شود.

در مورد مبادئ عملیات‌ها و جغرافیای آن نیز باید گفت منطقا پایگاه‌های آمریکا در عراق و شرق سوریه نیز بخشی از این عملیات خواهند بود. به صورت کلی به نظر می‌رسد علاوه بر چهار کشور ایران، عراق، لبنان و یمن، ما شاهد گسترش دامنه جغرافیایی عملیات در سوریه نیز خواهیم بود. از طرف دیگر به کشور‌های عربی منطقه هشدار داده می‌شود که قرار گرفتن در صف اسرائیل – با هر بهانه و پوششی – بی‌هزینه نخواهد بود!

در مورد ابزار عملیات هم به نظر می‌رسد علاوه بر عملیات‌های موشکی و پهپادی، احتمالا ترور هدفمند در دستور کار باشد. عملیات سایبری نیز به عنوان مکمل مورد توجه قرار می‌گیرد. اما مهم‌ترین بخش که ناظر به «بانک اهداف» است، به نظر می‌رسد از طرف ایران باید به مواردی مانند پایگاه‌های پدافندی محدود شود تا پیام هشدار به خوبی منتقل گردد؛ اما بقیه طرف‌های مقاومت ممکن است زیرساخت‌ها و تلفات انسانی را هدف قرار دهند. وقتی رژیم صهیونیستی اسکله بندر حدیده را ویران می‌کند، می‌توان پیش‌بینی کرد که مقاومت نیز در پاسخ به تخریب زیرساخت‌ها روی بیاورد.

جمع‌بندی

طی ده ماهی که از عملیات طوفان الاقصی و در ادامه جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه می‌گذرد، برخی جنگ‌سالاران تلاش کردند تا جنگ فراگیر منطقه‌ای ایجاد کنند. ولی مقاومت هوشمندانه از ورود به این تله خودداری کرد و همزمان گروه‌های اقماری مقاومت توانستند دو چالش مهم «وحدت ساحات» (یکپارچگی میدان‌ها) و «جمع میان منافع ملی (برآمده از مسئولیت ناشی از هویت ملی) و هویت مقاومتی» را به خوبی مدیریت کنند.

در این مرحله نیز به نظر می‌رسد مقاومت از ورود به جنگ فراگیر منطقه‌ای اجتناب کند، اما اجتناب از جنگ نباید به «ترس» ترجمه شود. در همین راستا، مقاومت اقدامات بازدارنده و مؤثری را در میدان دنبال خواهد کرد؛ اما همزمان طراحی عملیات‌ها به صورتی خواهد بود که بتوانند سطح تنش را مهار کنند. به موازات آن در میز مذاکرات و عرصه دیپلماسی نیز با تثبیت این ادراک در طرف‌های دیگر که «مقاومت دارای توانایی تشدید تنش مؤثر» است؛ در صدد دستیابی به یک توافق برای تضمین امنیت و منافع مردم خواهد بود.

منبع: انتخاب
نظرات شما