رویداد۲۴| دیوید بنگوریون بنیانگذار و اولین نخستوزیر اسرائیل بود. وی دو دوره به عنوان نخست وزیر انتخاب شد و پیش از تشکیل اسرائیل نیز رئیس آژانس ملی یهودیان بود. وی که در لهستان به دنیا آمده و در ترکیه تحصیل کرده بود، در دوران ریاست بر آژانس ملی یهود دست به اقدامات متفاوتی زد تا کشوری برای یهودیان تاسیس کند و از جملهی این اقدامات رهبری سیاسی سازمانهای تروریستی-صهیونیستی مانند هاگانا، اشترن و آرگون بود. اما بنگوریون نه تنها در تاسیس اسرائیل نقش مهمی داشت، بلکه در تثبیت آن در سالهای بعد نیز نقش به سزایی بازی کرد. یکی از مهمترین اقدامات بنگوریون برای تثبیت اسرائیل گرفتن غرامت مالی از کشور آلمان بود.
آلمان نازی علاوه بر راه انداختن پرخسارتترین جنگ تاریخ بشر، دست به بزرگترین نسلکشی تاریخی زد و در برنامهای موسوم به «راه حل نهایی برای مسئله یهود» میلیونها نفر از مردم یهودیتبار را به قتل رساند. بیراه نیست اگر بگوییم سیاست خارجی آلمان پس از جنگ جهانی دوم همواره زیر سایه احساس گناه و وحشت از این اقدامات بوده و دولتهای مختلف آن بیوقفه برای جبران اقدامات حزب نازی تلاش کرده اند. آلمانِ پسانازیسم نیز در همین راستا، تلاش خود را در جهت جلوگیری از سلاخی انسانها به کار بست؛ اما فقط سلاخی یهودیان و نه انسانهای دیگر. آلمانیها تحت فشار خاطره تاریخی منحصر به فردشان، در سالهای پس از تاسیس اسرائیل به بزرگترین حامی آنها بدل شدند و در تمامی مقاطع از اسرائیل و اقداماتش حمایت کردند. معمار روابط آلمان و اسرائیل نیز کسی نبود جز داوید بنگوریون.
در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و پس از آن، سیل جدیدی از مهاجران یهودیتبار به فلسطین مهاجرت کردند و نهایتا با تاسیس اسرائیل به شهروندان این کشور بدل شدند. به تعبیر ارنست نولته «پناهجویانی که از اروپا میآمدند با چنین پرسشهایی روبرو میشدند که چرا آنها نشانهها را به موقع تشخیص نداده و به فلسطین نیامده بودند؟ چرا اجازه دادند آنها را مانند بردگانی رام به مسلخ برند؟ چرا در برابر آلمانیها مقاومت قاطعانهتری نکرده بودند؟»
این ایده دور از ذهن نبود که اکنون اسرائیل به عنوان کشوری که در زمان ارتکاب جنایت هنوز وجود نداشت، از کشور مجرمان درخواست «غرامت» کند؛ هر چند چنین درخواستی به لحاظ حقوق بینالملل قابل دفاع نبود. جنگ با کشورهای عربی و سیل مهاجران یهودی وضع اقتصادی و مالی بدی برای دولت اسرائیل به وجود آورده بود. کشورهای عربی نیز دست به محاصره اقتصادی اسرائیل زده بودند و این مسئله بحران اقتصادی را تشدید میکرد.
در همین جهت بود که بنگوریون مذاکراتی را میان نمایندگان دو کشور کلید زد و با جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) وارد مذاکره شد. تلاش بنگوریون در سال ۱۹۵۱ نتیجه داد و بنا شد آلمان مبالغی را برای کمک به یهودیان اسرائیل تخصیص دهد. در این مقطع اعلام شد آنچه از سوی آلمان به اسرائیل پرداخته میشود نه غرامت است و نه جبران فردی، بلکه مسئله نوعی «کمک به ادغام بازماندگانی است که خود را به اسرائیل رساندهاند.»
بنگوریون در جریان توافق مذکور، که به «قرارداد لوکزامبورگ» معروف شد، دشواریهای بسیاری داشت چرا که مخالفان دولت او گرفتن خونبها از قاتلان قوم یهود را وهن قربانیان میدانستند.
بیشتر بخوانید: آیا اسرائیلیها زمین مردم فلسطین را خریدهاند؟
سازمان جانشین ایرگون یعنی حزب تازه تاسیس جروت (حزب آزادی) به رهبری مناخیم بگین، در مخالفت با پذیرش پول آلمانیها اعلام مقاومت کرد و حتی از این نیز پروا نداشت که با جنجال فراوان پارلمان را محاصره کند و برای لحظاتی دولت بن گوریون را در وضعیت بسیار دشواری قرار داد. حتی گروهی از صهیونیستها چند بمب پستی برای صدراعظم آلمان و چند مذاکرهکننده دیگر فرستادند که نافرجام ماند. اما دولت بنگوریون با مهاجرت گسترده یهودیان به اسرائیل روبرو بود و به لحاظ مالی وضعیت بسیار دشواری داشت، به همین دلیل موفق شد که مخالفان دولتش را برای گرفتن خونبها مجاب کند.
از خاطرات مذاکرهکنندگانی، چون ناخوم کولدمن آشکارا بر میآید که آنها چقدر غافلگیر و شادمان بودند از این که آلمانیها مطالبات مطرح شده از سوی اسرائیل را _که بسیار سخاوتمندانه بود_ پذیرفته و حاضر بودند مبلغی معادل سه میلیارد دلار (برابر با ۷.۶ میلیارد یوروی امروز) به دولت اسرائیل پرداخت کنند.
اوضاع اقتصادی آلمان نیز در آن دوران مناسب نبود. جنگ باعث ویرانی کشور شده بود و آلمان با مشکلات فراوان اقتصادی و اجتماعی روبرو بود. درواقع «کنراد آدنائر» صدراعظم وقت آلمان غربی، دغدغههایی مشابه بنگوریون داشت و باید کشور را احیا میکرد و پیوند با غرب را تحکیم میبخشید. اما مسئلهی ننگ اخلاقی نسلکشی دولت هیتلر نیز باید جبران میشد.
آدنائر مبنای دولت خود را بر این اصل اخلاقی نهاده بود که «به نام ملت آلمان جنایاتی وصف ناشدنی رخ داده است که ما را به جبران اخلاقی و مادی ملزم میسازد». وی بر همین اساس اعلام کرد که «دولت فدرال آلمان آماده است همراه با نمایندگان یهودیان و دولت اسرائیل که پناهجویان یهودی و بیمیهن بیشماری را پذیرفته است، راهحلی برای مشکل جبران مادی بیابد تا به این ترتیب راهی برای زدودن روانی رنجهای بیپایان تحقق یابد». آلمانیها همچنین نیم میلیارد مارک به یهودیان خارج از اسرائیل و بازماندگان هولوکاست غرامت دادند.
پول جبران میکند
این پرداختها عمدتا به صورت ارسال مواد انجام شد و در مدت نسبتا کوتاهی اسرائیل را از کشوری فقیر به کشوری ثروتمند تبدیل کرد. دوباره مانند سال ۱۹۳۳ سرنوشت آلمان و اسرائیل به هم گره خورد و گرچه داوری اخلاقی در مورد جنایتکاران نازی برای همیشه ماندگار و پاک ناشدنی میماند، اکنون مردم هر دو طرف حس میکردند حسابهای میان دو طرف تسویه شده است.
آلمانیها در سالهای بعدی نیز حمایت فعالانهای از اسرائیل انجام دادند. آنها حتی در جریان دستگیری و محاکمه آدولف آیشمن نیز به اسرائیل کمک کردند. حمایت آلمان از اسرائیل محدود به حمایت مالی نبود. آلمان در میان سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۷ مهمترین تامین کننده تجهیزات نظامی برای ارتش اسراییل بود و سلاحهای ارسالی آلمان به اسرائیل نقش مهمی در پیروزی در «جنگ ششروزه» داشت. همچنین همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی بین سازمان امنیت آلمان «BND» و موساد نیز از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و تا امروز وجود دارد.