دیروز گویی برای اسحاق جهانگیری فرصتی پیش آمد تا تمام گلایههایی که در این سه سال و اندی که از عمر دولت روحانی گذشته است از مخالفان دولت داشت یکجا به زبان بیاورد. در میان تمام این انتقادات اما معاون اول روحانی به نکتهای اشاره کرد که نمیتوان به سادگی از آن گذشت.
آقای
معاون اول گفت: «شما کشور را به ته دره بردید و ما آن را چند پله از ته
دره بالا آوردهایم اما هنوز در دره است. آمار تورم، رکود و درآمد سرانه
مردم در سال ۹۱ آنقدر بد بوده که هرچه تلاش میکنیم نمیتوانیم خرابکاری
آقایان را جبران کنیم.»
در
۵ دی سال ۸۲ زلزلهای ۶ ریشتری شهر بم در استان کرمان را لرزاند. این
زلزله وحشتناک خرابیهای زیادی به جای گذاشت به حدی که میتوان گفت این شهر
تاریخی با خاک یکسان شد.
نمیخواهم
داستان بم را با ایران مقایسه کنم و بگویم دولت یازدهم کشوری زلزله زده را
در اختیار گرفت اما مطمئنا دولت روحانی میراث دار دولتی بیحساب و کتاب
بود. دولتی با تصمیمات غلط که زمینه ساز بروز مشکلات فراوان در کشور شد.
مشکلاتی که درست است طی هشت سال بوجود آمد، اما حل آنها قطعا احتیاج به
زمان بیشتری دارد. همچون زلزلهای که طی چندثانیه خراب میکند و بازسازی آن
چندسال طول میکشد.
سیاستهای
غلط و البته احساسی محمود احمدینژاد و دوستانش باعث شد ایران با مشکلات
فراوانی روبرو شود. حسن روحانی دولتی را تحویل گرفت، که هیچ شباهتی به دولت
زمان صلح با بالاترین درآمد نفتی بین تمام دولتهای ایران، نداشت.
درآمدها و خرجهای بیحساب، سیاست خارجی بسته همراه با تحریمهای کمرشکن
میراث احمدینژاد برای دولت تدبیر و امید بود.
شاید به قاطعیت بتوانیم بگوییم وقتی حسن روحانی وارد کارزار انتخابات شد فکر نمیکرد با چنین وضعی روبرو باشد. شیخ دیپلمات بر این باور بود که میشود با کمی کار و تلاش دوباره کشور را در مسیر واقعی خود قرار داد اما وقتی قدرت را به دست گرفت دید با چه وضعی روبرو است.
هاشمی رفسنجانی که خود بعد از جنگ و آن خرابیها به ریاست جمهوری رسید در مورد دوران احمدینژاد میگوید: «بلایی بر سر کشور آوردند که آثار آن حتی در ابعادی از خسارات جنگ بدتر و عمیقتر بود.»
در زمان دولت احمدینژاد بخشهای صادرات نفت، تجارت و مبادلات بانکی ایران زیر ضربات شدید تحریمها در حال نابودی بود. پولهای ایران بلوکه شده بود و حتی در برخی موارد ایران مجبور بود مانند دوران قبل از اختراع پول مبادله کالا با کالا انجام دهد. مثلا نفت بدهد و برنج بگیرد. اوضاع ایران شبیه دوره نفت در برابر غذای صدام شده بود. ایران نفت صادر میکند و به جای پول آن کالا دریافت دریافت میکرد. صادرات نفت ایران نیز گام به گام در روند کاهشی به سمت صفر شدن حرکت میکرد.
همه اینها باعث شده بود اقتصاد ایران به سمت نابودی برود یا به قول جهانگیری به «ته دره برود» روحانی مجبور بود تمام این اشتباهات را جبران کند. در این میان کارشکنیهای خارجی و داخلی در این مسیر را هم به مشکلات حسن روحانی اضافه کنید.
به راستی روحانی مشکلاتی که روحانی دارد هیچ رییس جمهوری در ایران نداشت. مشکلاتی که سایه آن سالها و سالها بر سر ایران و ایرانی خواهد ماند. بم ساخته شد اما هنوز خرابیها را میشود این شهر دید. شاید بتوان گفت برخی خرابیها هیچگاه قابل بازسازی نیست.