صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۶ بهمن ۱۴۰۱ - 2023 January 26
کد خبر: ۳۸۱۳۸
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۶ - ۰۸ دی ۱۳۹۵

تحلیل جلائی‌پور از نامه اصغر فرهادی به رئیس جمهور درباره پدیده گورخوابی

یک استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی به تحلیل نامه اصغر فرهادی به ریس جمهور درباره پدیده گورخوابی پرداخت.
رویداد۲۴-یک استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی به تحلیل نامه اصغر فرهادی به ریس جمهور درباره پدیده گورخوابی پرداخت.

متن یادداشت حمیدرضا جلائی پور که با عنوان ضرورت تفکیک «‌مردم‌گرایی مثبت» از «‌مردم‌انگیزی منفی» در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، به شرح زیر است:

چرا می‌توان از عمل اصغر فرهادی در نامه به رئیس جمهور دفاع کرد؟

وقتی فرهادی برای توجه به رنج اجتناب‌پذیر «گورخواب‌ها» به رئیس‌جمهور نامه نوشت، عده‌ای از تحلیل‌گران در گروه‌های تلگرامی طرح کردند که در نامه‌ی او یک نوع «پاپولیسم خفیف» می‌بینند، چون او در نامه‌اش به عنوان یک هنرمند متعهد از یک طرف از دردهای اجتماعی گفته بود و از طرفی «بازی‌های انتخاباتی» را دست انداخته بود. من اتفاقا بر خلاف این ارزیابی در اقدام دردمندانه‌ی فرهادی، یک گرایش به «‌مردم‌گرایی مثبت‌» را می‌بینم که به نظرم متفاوت از مردم‌انگیزی و پاپولیسم به معنای منفی‌اش است. برای آشنایی با دفاعیه من از «مردم‌گرایی مثبت» باید حوصله کنید و یازده فراز زیر را بخوانید.

۱ - ابتدا توجه به یک ایضاح مفهومی بد نیست. پس از خیزش ترامپ در آمریکا دوباره ادبیات نظری پاپولیسم را (به‌عنوان یک جریان فکری و عملی که مردم را - به جای «حزب» یا «طبقه خاص» یا «دولت» - در مرکز سیاست مدرن می‌خواهد) مرور کردم. خصوصا گونه‌های تجربی آن را دنبال کردم. در این یادداشت تلگرامی جمع‌بندی خود را از این مرور نظری خدمتتان ارائه می‌دهم. «پاپولیسم» یا «مردم‌خواهی» حداقل دو گونه است: یکی «مردم‌گرایی مثبت» و دیگری «مردم‌انگیزی منفی و مخرب».

۲- ویژگی‌های مردم‌گرایی مثبت (یا مردم‌گرایی دموکراتیک)

در این مردم‌خواهی فعالان سیاسی و اجتماعی در خطابشان به مردم فقط مشکلات و مصالح یک طبقه از مردم را مورد توجه قرار نمی‌دهند، بلکه توجه دارند که مردم به گروهی خاص قابل فروکاهش نیستند و متشکل از گروه‌های اجتماعی متکثراند و همه‌ی مردم نیاز به نماینده دارند.

در این مردم‌خواهی فعالان سیاسی و اجتماعی با یک گروه سیاسی یا ایدئولوژی یا برنامه رقیب «مخالفت‌» می‌کنند. این مخالفت به شیوه‌های مدنی و در قالب گفت‌وگو و رقابت و حتی مشاجره به هویت‌سازی در میان هواداران کمک می‌کند ولی به «بازی مرگ و حیات» و حذف و خشونت کشیده نمی‌شود.

در این مردم‌خواهی همیشه یک ایده مرکزی که در آینده باید تحقق یابد تبلیغ می‌شود (مثل ایده همزیستی مدنی و حکمرانی دموکراتیک همه اقشار مردم).

در این مردم‌خواهی فعالان «یک برنامه خاص و محدود» را دنبال نمی‌کنند، بلکه «موضوعات و اهداف بلند و گسترده‌»‌ی را دنبال می کنند. ( به همین دلیل مردم‌گراها از سوی «نخبه‌گرایان» به پاپولیسم به معنای منفی و مردم‌انگیزانه آن متهم می‌شوند).

این مردم‌خواهی از وضع موجود و برنامه‌های رقیب انتقاد می‌کند ولی جهت‌گیری اصلی انتقادی‌اش ایجابی است و روی راهکارهایی تکیه می‌کند که رفع عملی مشکلات مردم را هدف قرار داده است.

در این مردم‌گرایی هم به تغییرات تدریجی و هم به تغییرات ساختاری توجه می‌شود.

طرح‌های سیاسی این مردم‌گرایی قابل دفاع عقلانی و مورد تایید کارشناسان کارآزموده است ولی فعالان سیاسی و اجتماعی کوشش می‌کنند این طرح‌ها به زبانی ساده و در قالبی که شور و عاطفه‌ بیانگیزد بیان شود.

۳- ویژگی‌های مردم‌انگیزی منفی (یا مردم‌گرایی افراطی)

در این مردم‌خواهی فعالان سیاسی و اجتماعی مدعی‌اند که «خواست حقیقی و اصیل مردم» را کشف کرده‌اند و خطاب به مردم می‌گویند «این نخبگان بوروکرات» که دغدغه وطن ندارند دشمن واقعی مردم هستند.

در این مردم‌خواهی فعالان سیاسی مخالف سیاسی و ایدئولوژیک خود را دشمن حیاتی و ناموسی خود معرفی می‌کنند. و به جای «نقد» رقیب در پی نفی و حذف او هستند.

در این مردم‌خواهی مردم‌انگیزانه یک ایده مرکزی برای جذب افکار و بسیج احساسات مردم وجود دارد ولی این ایده مرکزی «ایجابی و برای ساختن فردای جامعه» نیست، بلکه بیشتر سلبی است و محورش «دشمنی» است که باید نابود شود تا جامعه سعادت را بازبیابد.

در این نوع مردم‌خواهی فعالان سیاسی به جای تاکید بر برنامه‌های متنوع و عینی و قابل اجرا روی یک راه حل جادویی‌گونه‌ی مشخص (مثلا پول نفت را به همه می‌دهیم) تکیه می‌کنند و وقتی هم عملی نشد اغلب به ناسیونالیسم افراطی قومی یا ملی یا مذهبی متوسل می‌شوند.

در این مردم‌انگیزی انتقاد اوج می‌گیرد و به «فحاشی» علیه رقیب منجر می‌شود. و امور حاشیه‌ای رقیب به وسیله‌ای تبلیغاتی برای «حذف» او و دیونمایی‌اش تبدیل می‌شود.

در این مردم‌انگیزی وعده‌ی تغییرات عظیم و سریع داده می‌شود و در جامعه به دنبال ایجاد فضای کاذب انقلابی هستند که در عمل سرابی بیش نیست.

در این مردم‌انگیزی طرح‌های اجرایی به صورت ساده و راه حل‌های جادویی‌ای که مورد تایید کارشناسان نیست مطرح می‌شود (مثل طرح مدیریت جهانی در دوره مهرورزی)، بدون این‌که به مردم توضیح داده شود که چگونه این طرح‌ها قابل اجرا است.

۴- شایسته است توجه داشته باشیم که یکی از خصیصه‌های جهان مدرن (چه در جوامع غربی و چه در جوامع شرقی) همین روند «مردم‌گرایی» در مرکز سیاست است. پویایی و تغییرات جوامع امروزی (از جمله جامعه ایران) را نمی‌توان «فقط» با عملکرد سازمان‌ها، نهادهای مدنی، احزاب و دولت‌ها توضیح داد، بلکه «‌مردم‌گرایی» (در هر دو نوع مثبت و منفی‌اش) از مهم‌ترین عناصر سیاست مدرن است.

۵- مردم‌گرایی و پاپولیسم

پاپولیسم از یک طرف مروج دموکراسی است، زیرا به مشارکت مردم دامن می‌زند و از طرف دیگر مخل دموکراسی است زیرا در دموکراسی‌ها برای تحقق «وعده‌هایی که به مردم داده شده» به بوروکراسی کارآمد نیاز داریم. به بیان دیگر تحقق وعده‌ها بدون تقویت بوروکراسی (که مورد انتقاد پاپولیست‌ها است) ممکن نیست. در اینجا قصد ندارم تعارض پاپولیسم و دموکراسی را یکسره حل کنم ولی سخنم این است که این پاپولیسم منفی است که «مخل» دموکراسی و بوروکراسی است و پاپولیسم مثبت اتفاقا تقویت‌کننده و «مروج» دموکراسی است.

۶- در تاریخ معاصر ایران هر دو گونه‌ی مثبت و منفی مردم‌گرایی پرمصداق است. به نظر من جریان مصدق، جریان امام خمینی (ره) در شکل‌گیری انقلاب (و مهندس موسوی در دوره جنگ)، جریان اصلاحات و خاتمی از نمونه‌های مردم‌گرایی مثبت و صادق (و مشوق دموکراسی) در تاریخ معاصر ایران هستند. و نمونه مردم‌انگیزی حزب توده در دهه ۱۳۲۰ از اولین و نمونه احمدی‌نژاد در دوره مهرورزی از آخرین نمونه‌های منفی و مخرب پاپولیسم در ایران بوده است. ( همچنین جریان اوباما در ۲۰۰۸ در آمریکا و برآمدن جرمی کوربین در حزب کارگر انگلستان در سه سال گذشته از نمونه‌های مردم‌گرایی مثبت و جریان ترامپ در ۲۰۱۶ یک نمونه مردم‌انگیزی منفی و مخرب بوده است.

۷- در چارچوب توضیحات این نوشته می‌توان بدون شرمندگی به اصلاح‌طلبان توصیه کرد که مردم‌گرایی مثبت را همچون دوره اصلاحات (البته با یک برنامه مبتنی بر عدالت اجتماعی دموکراتیک که بحث درباره آن فرصت دیگری را می‌طلبد) ادامه دهند و به «وادی سیاست نخبه‌گرا» در نغلتند. اصلاحات و دموکراسی در ایران بدون حمایت و حضور مردمی به مطالبه‌ای فانتزی و بی‌خاصیت تبدیل خواهد شد.

۸- همچنین در چارچوب همین نوشته می‌توان ضمن حمایت از دولت روحانی این را نکته را متذکر شد که لحن و زبان خود روحانی خوشبختانه مردم‌گرایانه و مثبت است ولی تیم تبلیغاتی روحانی و اکثر وزرایش البته زبان مردم‌گرای مثبت و نافذی ندارند (اگرچه خوشبختانه لحن مردم‌انگیزانه و مخرب نیز ندارند).

۹- باز با این توضیحات می‌توان گفت لحن و اقدام فرهادی در نامه‌اش به روحانی (در همدردی با گورخوابان) یک اقدام مردم‌گرایانه‌ی مثبت است. چه اشکالی دارد در جامعه‌ای که نهادهای مدنی و سیاسی‌اش چندان کارآمد نیستند و مهار می‌شوند، یک هنرمند مردم‌آشنا درد مردم را خطاب به رئیس جمهور با مردم در میان بگذارد.

۱۰- بی‌توجهی به «خصیصه مردم‌گرایی‌» در تحلیل اوضاع جامعه تحلیل‌گر را نخبه‌گرا و «مردم‌کور» می‌کند و ما را از «جامعه‌شناسی مردم‌مدار» به «جامعه‌شناسی آرشیوی و بی‌خاصیت‌» تبدیل می‌کند. همچنین این بی‌توجهی به مردم‌گرایی حرکت‌های دموکراتیک در ایران را از گرمای حمایت‌های مردمی محروم می‌کند. خلاصه‌ی کلام این‌که بدون شرمندگی می‌توان از مردم‌گرایی مثبت دفاع کرد و به وادی مخرب مردم‌انگیزی نیفتاد.

منبع: ایسنا
نظرات شما