رویداد۲۴ | امیرحسین جعفری: چند سالیست که خریدوفروش و نگهداری کالاهای به جا مانده از سالهای دور از جمله دهه چهل و پنجاه، رونق بسیاری یافته است. جامعه ایرانی به دلایلی که چندان هم جامعهشناسان تحلیل واحدی برای آن بیان نمیکنند، از میانه دهه نود به «کلاسیک بازی» روی آورد. آنچه مشخص است، این است که در زمانهایی که جامعه توان مالی بهتری دارد، گرایش به این بازار تا حد قابل توجهی افزایش مییابد. این رویکرد که حالا تبدیل به یک اقتصاد و فرهنگ هم شده، انواع گستردهای دارد، کلاسیک بازی در وسائل آنتیک خانگی تا خودرو و اسکناس و ... که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم داشت.
خودروها همیشه نماد گذشتهاند، نماد سالهایی که دیگر به راحتی قابل لمس نیستند و در تصاویر سیاه و سفید هم چندان نمیتوان به عمق آن پی برد، اما با رانندگی در ماشینهای آن سالها، به خوبی میتوان گذشته را لمس کرد. اگرچه آنچه امروز از میان خودروهای کلاسیک به دست ما رسیده دیگر نه قیمت آن سالها را دارد و نه کیفیت قدیم را، اما این حوزه طرفداران بسیاری در چند سال اخیر جمع کرده است.
خودروهای کلاسیک در سالهای بعد از انقلاب، بیشترین ضربه را از دولت احمدینژاد خوردند؛ زمانیکه بحث تعویض پلاک خودرو مطرح شد و دیگر به خودروهای تعویضپلاکنشده اجازه تردد ندادند و مجموعه بینظیری از خودروهای کلاسیک به اسقاط سپرده شدند و دولت به جای بنز و بیام.وهای قدیمی پراید به مردم تحویل داد. اگرچه در سالهای بعد با مطرحشدن پلاک تاریخی، این مشکل را حل کردند اما باز هم مطالبه پلاکگذاری مجدد این خودروها وجود دارد.
پس از عبور از سالهای دوران احمدینژاد و بهبود نسبی وضعیت اقتصادی در دولت اول روحانی، گرایش به کلاسیکبازی در خودرو افزایش چشمگیری داشت. بنزها و بی.ام.وها و کادیلاکها بیرون آمدند و با قیمتهای جدید به فروش رسیدند.
این خودرو در سه دسته تقسیمبندی میشوند. نخست خودروهای کلکسیونی با کیلومتر کم، اصالت بالا و شرایط خاص مانند رنگ، امکانات، سند و صاحب قبلی که ممکن است قیمت این خودروها را تا چند میلیارد بالا ببرد. مشخصاً خودرویی که در گذشته به نام یک خواننده یا بازیگر قبل از انقلاب بوده باشد، فارغ از کیفیت، با ارقام بالایی قیمتگذاری میشود. نمونه مشخص این مثال، ژیان مورد استفاده در فیلم همسفر است که چندی پیش توسط یکی از کلکسیونرها پیدا شد و مورد بازسازی قرار گرفت و مشخص نیست چقدر قیمتگذاری میشود. اگر به صفحات اینستاگرامی این حوزه هم نگاه کنیم، به عنوان مثال قیمت یک بنز اس.ال.سی به بیش از دو میلیارد تومان رسیده است.
دومین دسته خودروهای کلاسیک، شامل خودروهایی با سلامت نسبی است که هنوز با احتیاط مورد استفاده قرار میگیرند. این دسته از خودروهای قیمتهای معمولی مانند خودروهای داخلی دارند و از 150 میلیون تا 1 میلیارد قیمتگذاری میشوند. تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و سپس شیراز چند قطب استفاده از این سبک ماشینهای کلاسیک هستند. خودروهای دسته دوم بعضا مورد بازسازی قرار گرفته و سلامت خودروهای کلکسیونی را ندارند و افزایش قیمتشان هم مانند خودروهای دیگر نیست.
دسته سوم از خودروهای کلاسیک شامل خودروهاییست که دیگر کیفیت و حتی ظاهر مطلوب را ندارند و هزینه کردن برای آنها چندان صرفه ندارد. از سوی دیگر مالکین این دسته از خودرو هنوز هم از بنز۲۳۰ و کادیلاک سویل و بیوک ایران و پژو۵۰۴ به عنوان خودروهای مصرفی استفاده میکنند و در حال تمام کردن آنها در خیابان هستند.
نکته قابل توجه درباره خودروهای کلاسیک موضع دولت نسبت به آن هاست. این خودروها با وجود پلاک ملی چندان توسط دولت گردن گرفته نمیشوند و عموم آنها از داشتن کارت سوخت محروماند. دریافت معاینه فنی هم مشکل دیگری است که از راههای شبهقانونی حل میشود. با گرانشدن احتمالی بنزین هم مشخص نیست دیگر چه سرنوشتی پیش روی این خودروهای پرمصرف است.
خرید اسکناس کاربردهای متفاوتی برای علاقه مندان این حوزه دارد؛ از نمونههای ارزان آن برای استفاده در پشت قاب گوشی و هدیه دادن و قاب کردن استفاده میشود که قیمتی بین ۸۰ تا ۵۰۰ هزار تومان دارند. از جمله اسکناسهای سالهای پایانی پهلوی دوم معروف به اسکناسهای «شانه پهن» که به علت تورم در مقادیر وسیع به چاپ رسیده بودند. نمونه دوم اسکناسهای قدیمی که برای سرمایهگذاریهای نسبی هم جمعآوری میشود، قیمتی بالای 1 میلیون تومان تا نزدیک صد میلیون دارند. این اسکناسها به مرور زمان افزایشهای قابل توجهی نیز مییابند که معیار آن الزاماً قدیمیتر شدن اسکناس نیست.
تمیز نگه داشتن اسکناس هم کار دشوار و فنی است که هر کسی نمیتواند وارد آن شود. با یک خطای کوچک، اسکناسی چند صد میلیون تومانی تبدیل به اسکناسی زیر صد میلیون میشود. در این بین برخی علاقهمندان نیز وجود دارند که اسکناسهای خاص، با شماره رند و سلامت کامل را با قیمتهای عجیب و غریبی تهیه میکنند که شاید بزرگان این حوزه به شمار آیند و در اینستاگرام و فضای عمومی هم نه خودشان و نه اسکناسهایشان دیده نمیشود.
کلاسیک بازی با اسکناس یک تفاوت عمده با خودرو دارد و آن وجههی عمیقتر اقتصادی این حوزه است. اسکناسها بیش از آنکه برای علاقهمندی به گذشته و کلکسیونها نگه داری شوند، برای خرید و فروش تهیه میشوند و بازار وسیع و بعضا مبهمی در آن وجود دارد. نکته قابل توجه اینجاست که بازار اسکناس فقط به اسکناسهای پهلوی اول و دوم هم خلاصه نمیشود، بلکه در این بازار ممکن است به اسکناس کشورهایی که دیگر وجود ندارند و یا اسکناسهای تازه چاپی که شماره رند یا مشکل چاپی دارند هم بربخورید.
آنتیکبازها همیشه برای ایرانیها پدیدهای آشنایی بودند. آنتیکبازی همیشه یک مرحله بعد از سمساری بود که در آن کالاهای بسیار با کیفیت و خاص را میشد به دست آورد. از گرامافون تا مبل و صندلی و میز و فرش و تابلو و چراغ خواب و... که هر یک دارای هویت خاص و بعضا شناسنامه بودند.
این بازار در تهران رونق بسیاری یافته و جامعه قابل توجهی پیرامون آن جمع شدهاند. در دیگر شهرهای ایران، تمرکزی که در تهران بر روی آنتیک فروشی وجود دارد، دیده نمیشود و تنها به چند مغازه بسنده کردهاند. مشتریهای این کالاها نیز خریدهای خود را مورد استفاده مصرفی قرار نمیدهند و مانند دیگر کالاها با آن برخورد نمیکنند؛ اگرچه همیشه استثنا وجود دارد.
این دست کالاها بعضا اشکال جالبی هم به خود میگیرند؛ یک نمونه جالب در این حوزه، کلکسیونرهای یخچالهای قدیمی هستند که یخچالهای آمریکایی قدیمی را جمعآوری میکنند. نمونه دیگر صفحههای گرامافون که از نمونههای خاص با قیمتهای بالا در آرشیوهای شخصی تا جمعه بازار پروانه به قیمت پایین یافت میشوند.
چندی پیش بود که شنیده شد برخی افراد در حال ربودن نمادهای شیر و خورشید از تیربرقهای تهران هستند. منطقه 11 تهران یکی از این نمونه هاست. اگرچه شیر و خورشیدهای ربوده شده، نمونههای بهجاماندهایست که شهرداری آنها را در گذر زمان تخریب نکرده است. مشخص نیست این کالاها دقیقاً کجا به فروش میرسند و قیمتگذاریشان بر چه مبناست، اما مشخص است که جاذبه بازار آنتیک و کلاسیک برای شهروندان، حتی باعث انگیزه برای ارتکاب جرم شده است. این اتفاق در برخی روستاها نیز گزارش شده و عدهای برای کسب کالاهای قدیمی باقیمانده در خانههای روستاییان، در صورت عدم موفقیت در معامله با آنها، اقدام به ربودن آن کالاها میکنند.
دزدی این کالاها مسلماً توسط کسانی انجام میشود که تخصص و تعهد کافی برای نگهداری آن ها را ندارند. در نتیجه به مرور زمان شاهد به تاراج رفتن کالاهایی خواهیم بود که میتوانستند روایتگر بخشی از تاریخ و فرهنگ و سبک زندگی ایرانیها باشند؛ از چراغ پریموس تا یخچال ارج.
یکی از چالشهای اساسی کلاسیک بازی در ایران، فقدان قانون است. شاید رونق نسبی این بازار هم به خاطر همین بیقانونی باشد و هرگاه قانونگذار به این حوزه ورود کرده، جز نارضایتی فعالان آن، چیزی به دنبال نداشته است. نمونه قانونگذاری برای خودروهای کلاسیک یک نمونه مشخص از این دسته است. خرید و فروشهای این حوزه نیز عمدتاً بر اساس اعتماد نسبی شکل میگیرد و ضمانتهای خاصی در آن وجود دارد. همین مسأله باعث شده کسانیکه میخواهند به این حوزه ورود کنند، اول اطلاعات فنی خود را از محصول مدنظرشان بالا ببرند تا گرفتار شیادان این حوزه نشوند. اگرچه نمیتوان صددرصد نقش قانون در این حوزه را رد کرد، زیرا قانون در صورت تدوین جامع و کسب نظر جامعه، میتواند به حل برخی چالشهای این حوزه مانند موضوع بالا (ربودن کالاهای کلاسیک) کمک کند.