رویداد ۲۴| با بالا گرفتن دعوای بین پناهیان و کیهان درباره ساخت دوقطبی، شاهدیم که رسانههای اصولگرا به موضوع ورود کرده و با ارائه تعاریفی از دوقطبی سعی در حل و فصل ماجرا دارند. در این بین البته بعضا کنایههایی هم به هم میزنند.
مثلا سردبیر فرهیختگان در یادداشت امروز به «دوقطبیزیها» اشاره کرده که به نظر میرسد رویکردی شبیه کیهان دارند!
روزنامه فرهیختگان در ابتدا دوقطبیها در سه سطح «۱-شکاف ایدئولوژیک یا عقیدتی ۲-شکاف کارکردی یا کارشناسی ۳-شکاف عاطفی؛ سه سطح قطبیتی که در تاریخ انقلاب اسلامی بارها رخ داده است» تعریف کرده و بعد از ذکر مثالهای از دو قطبی در هر کدام از سطوح، با اشاره به اظهارات اخیر پناهیان نوشته: «احتمالا آنچه وی میگوید نقد دو قطبیسازی در دو سطح اول و سوم است. دو قطبیسازی با منطق ایدئولوژیک در سطح حکمرانی محکوم است، چون قرار نیست از دل یک انتخابات که با نظارت شورای نگهبان صورت گرفته، باز هم دعواها و نزاعهای بنیادین عقیدتی درخصوص سیاستها و بازسازی صورت پذیرد، از سوی دیگر حجم مسائل پیشرو به هیچکدام از عناصر حکمرانی اجازه نزاع عاطفی را هم نمیدهد. واقعیت این است که کشور در نقطهای نیست که به خاطر جدلهای حسی و عاطفی و سطح پایین در فضای عمومی قطببندی ایجاد شود. پس قطببندی در سطح ۱ و ۳ منتفی است و از هر تلاشی برای جلوگیری از این موضوع باید استقبال کرد.»
سردبیر فرهیختگان با طرح این سوال که «آیا میتوان جلوی مجادله کارشناسی بر سر ایدههای حکمرانی را گرفت؟» نوشته: «حتما نه و اگر کسی از جمله آن خطیب این سطح از بحث را هم منتفی میداند عملا انسداد را تجویز کرده است. با منطق خود رئیسجمهور هم مجادله بر سر ایدههای حکمرانی منتفی نیست. مسعود پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی روی دو نکته تاکید داشت؛ نخست آنکه نباید با هم دعوا کنیم و دوم اینکه باید به حرف کارشناسان گوش کرد. احتمالا منظور رئیسجمهور از گزاره اول دعوای ایدئولوژیک بوده است وگرنه پزشکیان خوب میداند در موضوعات کارشناسی ممکن است در یک مساله بین دو کارشناس اختلاف نظر وجود داشته باشد».
سوال اصلی در یادداشت امروز فرهیختگان، اما این است که «منتقدان منتقدان قطبیسازی چه کسانی هستند؟»؛ در پاسخ به آن نیز آمده است: «به نظر میرسد کسانی که منتقد تشویق به دوقطبی نشدن فضا هستند به دو طیف تقسیم میشوند. طیف نخست کسانی هستند که از منظر آرمانخواهی واقعا احساس دغدغه میکنند. آنها عموما به اشتباه این حس را دارند که دعوت به دوقطبی نشدن در سطح ۱ معنا میشود و عدهای میخواهند به قیمت فراموشی آرمانها همه را در یک قطب قرار دهند.»
محمد زعیمزاده همچنین نوشته: «دسته دوم منتقدان نقد دوقطبیسازی طیفی از سیاسیون هستند که صورتمساله را میدانند و متوجهاند که ایده همگرایی و کمک به دولت پزشکیان به معنای سلب هویت از جریان انقلاب و فراموشی آرمانها نیست، اما نفع آنها در شرایط فعلی این است که چنین تصویری بسازند. آنها عموم بدنه انقلابی را به چشم بدنه رایی میبینند که باید همواره به راست یا دروغ آنها را نگران نگه داشت و یک لولو از رقیب ساخت که بعدا خود این طیف سیاسی قهرمان مبارزه با آن لولو شود؛ یک نگاه کاملا کاسبکارانه و انتفاعی به انقلابیون.»
به اعتقاد او «آنها مخالف جمع شدن بساط دوقطبیهای ایدئولوژیک و رادیکال هستند؛ چون حیات سیاسی خود را با قطبیزی بودن تعریف کردهاند. این جریان امروز بر سر شاخه نشسته است و بن میبرد. آنها میخواهند به انقلابیها القا کنند در پشت صحنه در جایی که بدنه از آن خبر ندارد، معاملهای شده و اتفاقاتی افتاده است که معنایش عدول از آرمانها و افول ایدههای انقلابی است و این وسط هم گوشت قربانی شمایید و ناجی شما هم ماییم؛ ادعایی که هیچ نسبتی با واقعیت میدان ندارد.»