صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 15
کد خبر: ۳۸۳۷۷۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۷ - ۲۳ شهريور ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۴ نظر
رویداد ۲۴ بررسی می‌کند؛

اصلاح‌طلبی نو یا نو‌اصلاح‌طلبی؟ | گروه‌بندی جدید در اردوگاه اصلاح‌طلبان

در روزهای گذشته نقدهای تندی به جبهه اصلاحات و سید محمد خاتمی وارد شده است. منتقدان معتقدند خاتمی دیگر سرمایه اجتماعی سابق را ندارد و تحلیل درستی هم از فضای سیاسی کشور ندارد و آنچه موجب پیروزی پزشکیان بود، برخلاف تصویری بود که اصلاح‌طلبان عضو جبهه اصلاحات و شخص محمد خاتمی از فضای سیاسی ایران ارائه کرده بودند.

رویداد ۲۴ | مقداد همایی: عباس عبدی روزنامه‌نگار در تحلیلی شخص خاتمی را مورد خطاب قرار داده و نوشته «ترکیب جبهه‌ای که محصول جریان ۱۳۸۸ است نمی‌تواند در دوران وفاق کارآیی داشته باشد. تفاوت هوای سیاسی این دو دورهٔ زمانی، بیش از تفاوت هوای زیستی میان زمستان منهای ۱۰ درجه با تابستان ۵۰ درجه است. متأسفانه برخی از دوستان در سال ۱۳۸۸ منجمد شده‌اند، و هنوز در پی حل مسائل ناشی از آن اتفاقات از طریقی ثابت و تکراری و البته ناموفق هستند و گمان می‌کنند رفع حصر لازمه وفاق است.» عباس عبدی در ادامه از خاتمی خواسته از جبهه اصلاحات اعلام برائت کند.

محمد قوچانی نیز در نقدی دیگر ادعا کرده «مسعود پزشکیان گزینه اول جبهه اصلاحات نبود، چون منشور ۱۵ ماده‌ای سیدمحمد خاتمی را نپذیرفت و تعهدنامه جبهه اصلاحات را هم امضا نکرد؛ تعهدنامه‌ای که او را موظف می‌کرد در صورت تایید صلاحیت چند نامزد اصلاح‌طلب به سود نامزد منتخب جبهه اصلاحات کناره‌گیری کند.»


بیشتر بخوانید: وفاق ملی از منظر اصلاح‌طلبان| میردامادی: وفاق ملی راهی برای دموکراسی است | عبدی: وفاق بدون قدرت فایده ندارد


حالا در حالی که برخی اصلاح‌طلبان از «نو‌اصلاح‌طلبی» و اصلاحات جامعه‌محور می‌گویند و خواستار عبور از گفتمان سنتی و عبور به گفتمان دموکراسی‌خواهی هستند، گروهی دیگر دنبال «اصلاح‌طلبی نو» هستند. به این معنا که تغییرات کوچک از طرف افرادی که زاویه‌ای با رویه‌های موجود ندارند. گفتمان اصلاح‌طلبی نو البته با چالش‌های جدی مواجه است.

اصلاح‌طلبی در بن‌بست؟

انتقادی که به جبهه اصلاحات مطرح می‌شود، حرف جدیدی نیست. اصلاح‌طلبان بعد از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ۷۶ با توجه به تجربیات جهانی و نظریه‌پردازان داخلی، ایده‌هایی را برای اصلاح وضعیت داشتند. اما به مرور این ایده‌ها به بن‌بست رسید. از طرفی با تنگ‌تر‌شدن دایره ردصلاحیت‌ها امکان حضور افراد توانمند در سطوح مدیریتی به شدت کاهش یافت و از سویی دیگر، سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان هزینه افراد ناکارآمد و گاه فاسد در دولت رئیسی و مجلس دهم شد.

حالا اصلاح‌طلبان در موقعیتی جدید قرار داشتند، همزمان که نامزدهای اصلی آنها ردصلاحیت می‌شدند، مردم هم اقبالی به آنان نشان نمی‌دادند.

دو تغییر و یک شانس

در سال‌های اخیر، دو تغییر مهم در جبهه اصلاحات رخ داد. اولین تغییر ریاست و نشستن آذر منصوری بر کرسی ریاست تشکیلات فراگیر اصلاح‌طلبان بود. دبیرکلی فردی که ارتباطی با خطاهای سابق اصلاح‌طلبان نداشته است و در مسئولیت‌های دولتی هم قرار نداشته است، نشانه‌ای از عزم تغییر بین اصلاح‌طلبان بود. تغییری که با بی‌توجهی جامعه و واکنش منفی جریان‌های عملگرای اصلاح‌طلب مواجه شد تا جایی که هیچ روزنامه‌ای خبر ریاست منصوی را در صفحات اصلی خود منعکس نکرد.

تغییر دوم تولد جریانی در دل اصلاح‌طلبان بود که به مرور به «روزنه‌گشایان» مشهور شدند. روزنه‌گشاها معتقد بودند باید از هر روزنه‌ای برای ایجاد تغییر هرچند کوچک استفاده کرد. این ایده تفاوت‌های جزئی با ایده تاسیس حزب ندا داشت. موسسین حزب ندا هم معتقد بودند می‌توان از اختلافات نسل‌های قبلی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان عبور کرد و به یک وفاق جدید رسید. با این حال شکست روزنه‌گشاها در انتخابات تهران و شهرهای بزرگ نشان داد این ایده در اسفند ۱۴۰۲ در شهرهای بزرگ خریداری ندارد.

اما سه ماه بعد و بعد از سقوط هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور ناگهان شانس ورق را برگرداند. روزنه‌گشاها مشتاق انتخابات بودند و جبهه اصلاحات هم به رهبری خاتمی در این انتخابات شرکت کرد و مسعود پزشکیان برنده انتخابات شد.

حالا سه ماه بعد از پیروزی، جریان‌های مختلفی خود را در پیروزی پزشکیان موثر می‌بینند. در ادامه به تبارشناسی این گروه‌ها می‌پردازیم؛ با این توضیح که این دسته‌بندی بدون توجه به میزان تاثیرگذاری و اهمیت این گروه ها نوشته شده است.

گروه اول؛ جبهه اصلاحات به رهبری خاتمی

جبهه اصلاح‌طلبان در دوران ناامیدی از امر سیاسی، همچنان به صورت منظم جلسات خود را برگزار کرد. در مسائل سیاسی اظهارنظر کرد و سعی کرد از حداقل ابزارهای خود برای تاثیرگذاری در سپهر سیاسی کشور استفاده کند. زمانی که قرار شد آنها در یک انتخابات پیش‌بینی‌نشده شرکت کنند، نیروهای خسته اما پوست کلفت اصلاح‌طلب خیلی سریع با سازماندهی نیروهای قدیمی خود وارد عرصه انتخابات شدند و مسعود پزشکیان از این سازماندهی به خوبی بهره‌مند شد. این گروه از اصلاح‌طلبان گرچه رسانه رسمی قدرتمند و متمرکز ندارند اما لااقل در شبکه‌های اجتماعی دست  بالا را دارند.

گروه دوم؛ احزاب قدرتمند و ناراضی اصلاح‌طلب

بعد از ریاست آذر منصوری، برخی نیروهای سیاسی از جمله نیروهای سمپات دو حزب اعتماد ملی و کارگزاران، مشارکت کمتری در جبهه اصلاحات داشتند. آنها که در سپهر سیاست‌ورزی، نقش کروبی و هاشمی را پررنگ‌تر از خاتمی تفسیر می‌کردند، طبیعتا برای چهره‌هایی مثل کرباسچی، عارف، مرعشی، حضرتی، ربیعی و ... هم شانیت بالاتری نسبت به آذر منصوری قائل بودند.

این گروه در انتخابات حمایت جدی از مسعود پزشکیان داشت و بعد از انتخابات، از طریق رسانه‌ها به دنبال پیدا کردن جایگاه بیشتری در سپهر سیاست ایران هستند. آنها به این مسئله اصرار دارند که پزشکیان گزینه اصلاح‌طلبان جبهه اصلاحات نبود و گروه‌های دیگر اصلاح‌طلب بودند که از پزشکیان حمایت کرده بودند. این روایت‌ها در روزهای گذشته مکرر در رسانه‌ها منتشر می‌شود. گرچه مشخص نیست این نیروهای سیاسی، تا چه اندازه در ساماندهی آرای مردم به نفع پزشکیان موثر بوده‌اند؟

گروه سوم؛ روزنه‌گشاها

وضعیت روزنه‌گشاها بی‌شباهت به کامبک تاریخی پرسپولیس نیست. پرسپولیس در بهار امسال در یک مسابقه فوتبال سه بر صفر باخته بود. در بازی همزمان تیم استقلال، رقیب این تیم بازی را شل گرفت چون به قهرمانی خود اطمینان داشت اما برای اولین‌بار در ایران یک بازگشت افسانه‌ای رخ داد و پرسپولیس چهار گل به ثمر رساند و قهرمان شد. این وضعیت بهترین توصیف از عملکرد روزنه‌گشاها است. آنها در انتخابات مجلس بد باخته بودند. در تهران لیست چهارم را داشتند. اما یک اتفاق، باعث شد تا آنها پرشورتر از قبل وارد انتخابات شوند.

آنها امروز مدعی‌اند که نقش مهمی در پیروزی پزشکیان داشته‌اند. صدای آنها حالا بلندتر از قبل و حتی از زبان برخی چهره‌های خوشنام به گوش می‌رسد که می‌گویند اصلاح‌طلبان رادیکال نباید فضا را تندتر کنند. باید برای وفاق به پزشکیان فرصت داد. پیش از این شایعه بود که روزنه‌گشاها تبدیل به حزب خواهند شد. حالا این شایعه و آرزو، بیش از هر زمانی می‌رود که لباس حقیقت بپوشد.

گروه چهارم؛ حلقه پزشکیان

پیروزی پزشکیان یک مدعی دیگر هم دارد. افرادی که در این سال‌ها همیشه در کنار پزشکیان بوده‌اند. این گروه فعلا در ابتدای مسیر قرار دارند اما آنها نیز انتقادهایی به جبهه اصلاحات دارند. به هر حال پزشکیان سه بار -۹۰، ۹۸ و ۱۴۰۲- بدون حمایت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس پیروز شده است اما زمانی که اصلاح‌طلبان از او حمایت کردند، به صندلی نایب رئیسی مجلس و ریاست جمهوری رسیده است.

گروه پنجم؛ خوشنام‌های اطراف روحانی

سه چهره منفرد و خوشنام دولت روحانی هم در میان حامیان پزشکیان قرار داشتند. ظریف، آذری جهرمی و طیب‌نیا. هر سه نشان داده‌اند سیاستمدار هستند و قصد ندارند به حاشیه بروند و گویا هر سه نفر نیز از ترکیب کابینه پزشکیان رضایت ندارند. چهره‌های رسانه‌ای نزدیک به این سه نفر قبل از گروه‌های دیگر انتقاداتی را به کابینه پزشکیان وارد کرده‌اند و به نظر می‌رسد عارف یکی از سیبل‌های این انتقادات باشد.

جمع‌بندی

جریان میانه‌رو/اصلاح‌طلب دوران پساپزشکیان را می‌توان در این صورت‌بندی به ۵ گروه بالا تقسیم کرد گرچه جریانی دیگر هم وجود دارد که در این انتخابات یا رای نداد یا با دل خونین رای داد. جریانی که به خاتمی دلبستگی مرید و مرادی ندارد و اپوزیسیون محسوب می‌شود و سهمی هم از کیک قدرت نخواهد داشت.

به هر حال برنامه‌ریزی و رقابت‌های درونی برای به‌دست‌آوردن سهم بیشتری از قدرت بین این گروه‌ها آغاز شده است. به نظر می‌رسد تا اطلاع ثانوی شکاف اصلی میان گروه‌های نزدیک به سیدمحمد خاتمی و گروه‌های گریز از مرکز باشد. گروه‌های گریز از مرکز را می‌توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد: گروهی که نزدیکی به خاتمی را مانع ورود خود به دستگاه بوروکراسی و نهادهای انتخابی می‌دانند و فکر می کنند برای چنین کاری باید از اصلاحات به شکلی که در ربع قرن گذشته ظهور و بروز داشته، «تبری» بجویند. این گروه از پشتوانه تئوریک جدی برخوردار نیستند.

گروه دوم گریز از مرکز اما به لحاظ تئوریک پایه‌های مشخصی دارند. به‌طور خلاصه آن‌ها، توانمندسازی دولت در ایران را مقدم بر فرایند دموکراتیزاسیون می‌دانند. به نظر آن‌ها اولویت اول دولت پزشکیان همراهی با بخش‌های دیگر حکومت برای رسیدن به مقصود بالابردن ظرفیت حکومت است. حکومت در ایران به واسطه نزاع‌های جناحی و فرایند «خالص‌سازی» به‌شدت تضعیف شده است و در صورت تداوم وضعیت موجود، بحران‌هایی سربر خواهند آورد که اساس سیاست‌ورزی دموکراتیک را نابود خواهند کرد.

در برابر این دو گروه، تشکیلات و احزاب نزدیک به سید محمد خاتمی قرار دارند که معتقدند بدون پشتوانه مردمی و ارتباط دوباره با جامعه، هرگونه اصلاح ساختاری برای برون‌رفت از وضعیت موجود ناکام خواهد ماند. در حالی که دو گروه گریز از مرکز درباره تصمیم نظام سیاسی مبنی بر بازگشت از مسیر خالص‌سازی خوش‌بین هستند، به نظر می‌رسد گروه سوم معتقد است برای قبول کردن ثبات نظام بر این تصمیم باید تضمین‌های مشخصی گرفته شود. هدف گروه سوم پر کردن شکاف دولت-ملت در ایران است و در صورتی که دولت پزشکیان نتواند هر دو طرف –جامعه و نظام سیاسی- را برای برداشتن گام‌هایی به سمت یکدیگر متقاعد کند، نخواهد توانست کاری در زمینه ورود نیروهای اصلاح‌طلب و یا بالابردن ظرفیت حکومت در اداره کشور انجام دهد.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
همه ی کله گنده های اصلاح طلب ها و حتی اصولگرا ها کاربردی و عملکرد چشم‌گیری همانند میثم مطیعی و کاظم صدیقی و بذرپاش ندارند
ناشناس
۰۳:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
افرادی که میخواهند رسما اپوزوسیون شوند باید از اصلاحات خارج شوند تا مردم تازه انها را جدی بگیرند. تا مردم به انها گرایش پیدا کنند. میخواهید اعتبار پیدا کنید از اصلاحات تبری بجوید.
در خارج از کشور اپوزوسیون قابل اعتمادی وجود ندارد. همه بفکر کسب و کار خود در اینده هستند. خصوصا رضا پهلوی
علی
۲۳:۱۴ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۳
همه ی جریانهای سیاسی ممکنه اختلافاتی داشته باشند اما اصلاح طلبان به خوبی تونستن با همفکری به موفقیت برسند.نویسنده مقاله سعی کرده که مشکلات اصلاح طلبان رو بزرگ جلوه بده اما بازهم میبینه که این اصلاح طلبان هستند که بر سریر قدرت تکیه زدند و رای مردم رو هم دارند و همین موضوع باعث شده این مقاله با جهت گیری خاصی نوشته بشه.
ناشناس
۱۰:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۳
ازنظرملت ایران نوع روش اصلاح طلبی رااجازه بدهید دردست مجمع اصلاح طلبان زیر نظر رهبری آن سید محمد خاتمی مثل قبل باشد وشعبه نزنید ماملت فقط تصمیم انهاراقبل داریم ولی رویداد هم همین خط را دنبال کند
نظرات شما