رویداد۲۴ | مهسا جزینی: حملات و انفجارهای اخیر در لبنان دوباره بحث حمله احتمالی اسرائیل به ایران و بروز یک جنگ منطقهای تمام عیار را پیش کشیده است. اورشلیمپست در گفتوگو با دو کارشناس و مقام نظامی-امنیتی اسرائیل، نظر آنها را درباره حمله به ایران جویا شده است. یکی از آنها معتقد است زمانی بهتر از الان برای حمله به ایران وجود ندارد و دیگری کاملاً برعکس معتقد است که حمله به ایران یعنی صدور دستور نابودی اسرائیل. در این گزارش طبیعتا دروغهایی به ایران و نظام سیاسی آن نسبت داده شده است، اما به دلیل آنکه گزارش روشنی از دو گرایش اصلی در سپهر سیاسی اسرائیل به دست میدهد خواندنی است. همچنین این گزارش حاوی مطالب جالبی درباره وضعیت ارتش اسرائیل است.
رویداد۲۴ صرفا جهت اطلاع خوانندگانش از بحثهای درونی میان اسرائیلیها، با هدف شناخت ذهنیت آنها نسبت به ایران این مطلب را ترجمه و منتشر میکند و طبیعتا تهمتها و ادعاهای چهرههای امنیتی اسرائیلی را تائید نمیکند. متن زیر ترجمه گزارش مفصل اورشلیم پست است.
حمله مرموز روز سهشنبه لبنان که در آن هزاران پیجر مورد استفاده عوامل حزبالله همزمان منفجر شد و ظاهراً دستکم ۱۱ نفر کشته و هزاران زخمی برجای گذاشت، احتمال وقوع جنگ منطقهای را از هر زمان دیگری بیشتر کرده است. اسرائیل نیز به نوبه خود اعلام کرده در صورتی که حمله قابل توجهی از سوی ایران رخ دهد، انتقام سنگینی از ایران خواهد گرفت.
جنگ با شبهنظامیان مورد حمایت ایران در شمال اسرائیل میتواند به سرعت به جنگ با ایران تبدیل شود؛ آن هم درحالی که ایران با وجود وعده رهبران سیاسی خود در خصوص لزوم واکنش به ترور هنیه در تهران، هنوز عملا هیچ اقدام تلافیجویانهای انجام نداده است.
عوامل دیگری مانند فرسایشیشدن روند مذاکرات آتش بس اسرائیل و حماس و تصمیم دولت اسرائیل در اوایل هفته مبنی بر اینکه بازگشت ساکنان آواره، احتمال وقوع یک جنگ منطقهای را افزایش داده است.
به نظر میرسد که نظرات در این زمینه متفاوت است. سرلشکر ایتزاک بریک معتقد است که جنگ با ایران در شرایط فعلی منجر به نابودی اسرائیل خواهد شد. بریک در اوایل هفته در گفتوگوی تلفنی به اورشلیمپست هشدار داده که اسرائیل برای یک جنگ چندجانبه آماده نیست.
اما یائیر آنسباخر، کارشناس امنیتی اعتقاد دارد که جنگ با ایران در این مرحله برای جلوگیری از نابودی اسرائیل ضروری است. جنگ با ایران، مسیری را که اسرائیل ۱۱ ماه پس از آغاز حمله ۷ اکتبر حماس، آغاز کرده، تغییر جهت داده و وارد فاز دیگری خواهد کرد.
ایران و نیروهای نیابتی آن با ۲۵۰ هزار موشک، راکت و پهپاد اسرائیل را محاصره کردهاند. این بدان معناست که امکان اصابت روزانه حدود ۴ هزار مهمات به جبهه داخلی اسرائیل وجود دارد: مراکز جمعیتی، خلیج حیفا، تأسیسات آب و برق، میادین گاز [در دریای مدیترانه]، پایگاههای ارتش اسرائیل، و زیرساختهای غیرنظامی استراتژیک همه در معرض خطرند. یک جنگ منطقهای میتواند اسرائیل را ویران کند.
بریک همچنین هشدار میدهد که اسرائیل اگر وارد این جنگ همهجانبه شود، تنها خواهد بود و آمریکا وارد آن نخواهد شد. او با بیان اینکه آمریکا از درگیر شدن در جنگی که میتواند به جنگ جهانی تبدیل شود، اجتناب خواهد کرد، گفته است: «ایران توسط روسیه، چین و کره شمالی حمایت میشود و آنها نمیخواهند دارایی خود [ایران] را از دست بدهند.»
او توصیه کرده آنچه اسرائیل باید انجام دهد، ایجاد یک اتحاد استراتژیک با کشورهای غربی و میانهروی عرب در راستای ایجاد یک «موازنه بازدارندگی» علیه ایران و شرکای آن است. به گفته او تلاش برای خنثی کردن ظرفیت هستهای جمهوری اسلامی بیهوده است و این تحولی است که نمیتوان آن را متوقف کرد.
آنسباخر، اما وضعیت را متفاوت میبیند. او مطمئن است که زمان مناسب برای حمله به ایران، همین حالا و قبل از اینکه ایران به موفقیت نهایی در زمینه هستهای برسد، است. او میگوید: «اگر ایران زمانی به سلاح هستهای دست یابد -که قطعاً نخواهد توانست- چتر هستهای را در اختیار تروریستها در سراسر جهان قرار خواهد داد. تصور کنید حزبالله سربازان ارتش اسرائیل را در مرز شمالی [اسرائیل] برباید و قبل از اینکه اسرائیل عملیات نجات را آغاز کند، پیامی ارسال کند مبنی بر اینکه هر اقدامی میتواند منجر به حمله موشکی غیرمتعارف شود. ما اصلا این سناریو را نمیپذیریم.»
بیشتر بخوانید:
علی کرکی کیست و نقش او در عملیاتهای جنوب لبنان چیست؟
او خاطر نشان کرد، با توجه به احتمال روی کار آمدن یک دولت با سیاستهای ضدایرانی در انتخابات نوامبر آمریکا و دست پایین ایران پس از حمله ۷ اکتبر، اورشلیم باید از این فرصت کوتاه برای حمله به ایران استفاده کند.
سرلشکر ایتزاک بریک، ۷۶ ساله، یک ژنرال برجسته ارتش اسرائیل است که در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ شرکت داشت و در اثر شلیک موشک ضد تانک از ناحیه صورت زخمی شد، اما با وجود این، کنترل میدان جنگ را دوباره به دست آورد. در سال ۲۰۰۸، او به عنوان بازرس ارتش اسرائیل مشغول خدمت شد و در طول این ۱۰ سال، نزد عموم به «پیامبر خشم» مشهور شد.
او در سمت جدیدش، با تهیه گزارشهای مختلف استدلال کرد که محدودیتهای بودجه باعث تحلیل رفتن ارتش اسرائیل شده است. بریک هشدار داد که نیروهای زمینی ارتش اسرائیل نمیتوانند در بیش از یک جبهه بجنگند و ارتش را متهم کرد که نیروی هوایی را به قیمت کاستن از بودجه سایر بخشهای نظامی تقویت کرده است.
بسیاری، انتقادات بریک را حتی اگر تا حدی درست باشد، اما اغراقآمیز میدانند. برخی دیگر او را یک چهره ترسناک با انگیزههای مشکوک میدانند. اما اتفاق ۷ اکتبر باعث شد خیلیها حق را به او بدهند. او به اورشلیم پست گفته که در ۲۰ سال گذشته، ما ظرفیت پیاده نظام نیروی دفاعی اسرائیل را به شش لشکر، هزاران تانک و ۵۰ درصد گلولههای توپ کاهش دادیم.
او با افسوس میگوید: «سران ارتش اسرائیل از یک ارتش کوچک، مبتنی بر فناوری و هوشمند حرف میزنند. آنها اعلام کردهاند ما با مصر و اردن در صلحیم و سوریها هم خیلی کاری به ما ندارند - از این رو ما میتوانیم ارتش را کوچک و نیروی زمینی آن را کم کنیم.» او در ادامه میگوید: «اگر اسرائیل به علت نداشتن نیروی انسانی کافی برای ماندن در غزه نتواند حماس را مدیریت کند، تصور کنید اوضاعش برای جنگیدن در پنج جبهه چه طور خواهد بود!»
بریک اظهار داشت که در صورت وقوع جنگ منطقهای، اسرائیل ممکن است با دشمنانی از لبنان، سوریه، اردن و کرانه باختری رود اردن، از جمله اسرائیلیهای عرب تندرو که امکان ابتکار عمل از درون خاک اسرائیل را دارند روبهرو شود. تازه خدا نکند که مصریها نیز تصمیم به پیوستن به آن بگیرند.»
بریک مدعی شده ارتش سوریه درحالی در حال بازسازی خودش است که شبهنظامیان طرفدار ایران در سوریه منتظر دستورات ایران هستند. او افزود: «در همین حال، مرز اردن و اسرائیل به طول ۳۰۰ کیلومتر «عملا بی دفاع» رها شده است. صدها هزار سلاح از ایران از طریق مرز اردن به اسرائیل و کرانه باختری قاچاق میشود. ایران در حال تشکیل شبه نظامیان طرفدار خودش در داخل پادشاهی هاشمی است که در حال حاضر به صورت زیرزمینی و مخفی فعالیت میکنند.»
بریک گفته که یکی از بزرگترین مشکلات اسرائیل کمبود مهمات است: «گلولهها، تانکها، گلولههای توپخانه - همه تخلیه شدهاند. انبارهای اضطراری که آمریکا در اینجا در اسرائیل نگهداری میکرد به اوکراین تحویل داده شد. اسرائیل باید برای تولید [مستقل]مهمات کارخانه بسازد. اما حتی در آن زمان هم اورشلیم نیاز به همکاری با واشنگتن دارد، زیرا اسرائیل کشور کوچکی است و منابع آن محدود است. ما باید هم از نظر منابع و هم از نظر نظامی با آمریکا اتحاد دفاعی داشته باشیم.»
آنسباخر میگوید: «طرح اولیه تهران، حمله همزمان به اسرائیل [در همه جبههها] بود و این ما را به مرز نابودی میرساند. اما نقشه آنها با دست به اسلحه بردن یحیی سنوار (رئیس حماس) به هم خورد. این امر ایران را در موقعیت ضعف قرار داده است. اگر این طرح به طور کامل عملی میشد، اسرائیل غافلگیر میشد و با یک محاصره تمامعیار، کیش و مات شده بود. اما نقطه ضعف این طرح، زمان طولانی اجرای آن بود که باعث شد همه چیز لزوماً طبق نقشه پیش نرود.»
او تاکید کرده که حمله به ایران در حال حاضر آخرین فرصت اسرائیل قبل از مواجهه با تهدید وجودی جمهوری اسلامی هستهای است. او افزود که اگر اسرائیل در دو مرکز قدرت ایران یعنی تهران و قم به ایران ضربه بزند، رژیم ایران که عمدتاً حمایتی از سمت مردم غیرمذهبی حمایت ندارد، به احتمال زیاد سقوط خواهد کرد.
آنسباخر، ۴۱ ساله، کهنهسرباز جنگ در ماگلان، یکی از واحدهای کماندوی ارتش اسرائیل است که به عنوان مستشار در وزارت دفاع و ارتش اسرائیل خدمت کرده و پایاننامه دکترایش را در مورد سهم نیروهای عملیات ویژه در جنگ مدرن نوشته است. او نگاه خوشبینانه توام با احتیاطی نسبت به ایران دارد و از آن به عنوان یک دشمن بزرگ قابل احترام یاد میکند، اما معتقد است که در نهایت، اسرائیل دست بالا را دارد.
انسباخر گفته است: «آنچه در مورد ایران، که دشمنی وحشتناک و تهدیدآمیز است، بسیار خطرناک است، این است که خرد را با مذهب افراطی ترکیب کرده است. ایرانیان از یک سو به تمدن کهن خود همراه با آرمانهای امپریالیستی که در خونشان است، افتخار میکنند و از سوی دیگر به شدت مذهبی هستند. سران ایران احکام مذهبی بسیار ظالمانهای را صادر میکنند. آنها همچنین علاقه زیادی به فناوری و پیشرفت دارند. برخلاف سایر مردم منطقه، تواناییهای فنی و علمی آنها پیشرفته است. آنها برای رسیدن به دانش تلاش کردهاند، در دانشگاههای برتر غرب تحصیل کردند و غرب را نیز مطالعه کردند. برخلاف ما که درک درستی از فرهنگهای دیگر نداریم، آنها فرهنگ لیبرال مدرن، از جمله ترسهایش را خوب میفهمند.»
انسباخر در مورد استراتژی ایران علیه اسرائیل گفته که این استراتژی «کاملا درخشان» اجرا شد. او معتقد است که «ایران سه دایره تهدید را در اطراف اسرائیل ایجاد کرد. اولین مورد، نیروهای نیابتی آن متشکل از شبهنظامیان و ارتشهای تروریستی است که در صورت صدور دستور، آماده حمله به اسرائیل و همچنین بازدارندگی اسرائیل از حمله به تأسیسات هستهای ایران هستند. تهدید دوم، زرادخانه موشکی آن است. یوسی کوهن [رئیس سابق موساد] آن را «حلقه آتش» نامید که از راکت، موشک، هواپیماهای بدون سرنشین و مهمات دیگر تشکیل شده است و هدف این ایده این است که از همه جهت به اسرائیل حمله شود و سراسر آن موشکباران شود. سومین تهدید که راهبردیترین و حیاتیترین آن است، قرار گرفتن ایران و اقدامات تروریستی تحت حفاظت سلاحهای هستهای است.»
اگرچه آنسباخر ایران هستهای را یک تهدید جدی میداند، اما به دنبال این است که برخی از تصورات غلط درباره قدرت نظامی ایران را از بین ببرد. او میگوید: «موشکها ترسناک هستند. باعث آسیب میشوند. موشکهای با دقت بالا میتوانند زیرساختها را مورد اصابت قرار دهند و آسیبهای اقتصادی جدی وارد کنند. حتی آدم بکشند. اما آمار نشان میدهد که قدرت محو و نابودکنندگی ندارند. اسرائیل در طول تاریخ خود با مقادیر زیادی راکت، موشک و گلوله مورد اصابت قرار گرفته است. حرف آخر اینکه پرتابههای موشکی یک [تهدید] استراتژیک نیستند.»
رسانههای عبری گزارش دادند که حماس در ۷ اکتبر بزرگترین حمله موشکی به اسرائیل، شامل ارسال حدود ۳ هزار موشک در چهار ساعت و تقریباً ۱۰ هزار راکت در یک ماه بود، درحالیکه حزبالله در ۳۴ روز جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶، ۴ هزار و ۴۰۰ موشک پرتاب کرده بود. انسباخر میگوید: «من معتقدم که در حمله موشکی ۷ اکتبر، ۱۰ نفر کشته شدند درحالیکه میدانید که چند نفر در اثر تهاجم زمینی جان باختند؛ بنابراین موشکها عمدتا یک تهدید روانی هستند و متأسفانه این تهدید کار میکند، زیرا سالها است اسرائیل را از حمله پیشگیرانه به غزه و لبنان باز داشته است.»
او همچنین خاطرنشان کرد که پرتاب تعداد زیادی پرتابه به هزاران نیروی عملیاتی نیاز دارد که حفظ این تعداد نیرو به صورت روزانه در زمان جنگ بسیار چالش برانگیز است و منابع زیادی میطلبد.
آنسباخر به جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ اشاره کرد که طی آن عراق تقریباً ۴۴ موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کرد، اشاره کرده و میگوید: «نیروهای ائتلاف پرتابگرها و موشکهای اسکاد را شکار و زندگی را برای عراقیها بسیار سخت کردند. همچنین لجستیک آمادهسازی و پرتاب موشکهای بالستیک پیچیده است. این اهداف «گل درشت»، ویژه [در صورت] پرتاب مکرر، از سوی اسرائیل و غرب قابل شناسایی و در معرض حملات متقابل هستند.»
انسباخر در مورد دشمن شمالی اسرائیل گفت که با وجود تصور افکار عمومی مخالف در اسرائیل، حزبالله در حال حاضر توسط مجموعه حملات ارتش اسرائیل در ۱۰ ماه گذشته فرسوده شده است. حزبالله هم مانند ایران از سوی نیروهای داخلی خودش، تهدید میشود برای همین [حزبالله] در حال حاضر دنبال جنگ نیست.» او گفته که در مورد ایران، اگر اسرائیل به ایران یا عناصر درون نظام، مانند بسیج حمله کند، احتمال وقوع شورش در داخل ایران بسیار زیاد است. چه دولت سرنگون شود و چه نشود همان اقدام برای فلج کردن تلاشهای ایران برای حمله به ما کافی است.»
ما نباید به این فکر کنیم که ایران چه کاری میتواند انجام دهد، بلکه باید به کارهایی که قبلا انجام داده است فکر کنیم. باید همه کارتهای در دست ایران را بخوانیم. حماس نمیتواند از نظر استراتژیک به ما آسیب برساند. حزبالله محدود است. اکنون زمان ضربه زدن به ایران است. بریدن سر اختاپوس باعث خشک شدن بازوهای آن به صورت دومینووار میشود که تمام دشمنان ما را از بین میبرد. تمام جهان از این اقدام سود خواهند برد و من معتقدم که ایالات متحده نیز به تلاشهای نظامی ما خواهد پیوست. این کار پیام روشنی برای کسانی که غرب را به چالش میکشند - چین، روسیه و کره شمالی - ارسال خواهد کرد که غرب هنوز هم مانند همیشه قدرتمند و تعیین کننده است.
بریک باور ندارد که ایرانیها علیه اسرائیل از سلاح هستهای استفاده بکنند. او معتقد است «اگر ایران از بمب هستهای استفاده کند، ممکن است که بتواند اسرائیل را نابود کند، اما خودشان را نیز نابود خواهند کرد. حتی پوتین (رئیس جمهور روسیه ولادیمیر) که اوکراین را تهدید به استفاده از سلاح هستهای کرده، در عمل چنین نکرد؛ زیرا میداند که اولین پرتاب بمب هستهای، زمینه یک جنگ جهانی را فراهم میکند که در آن در نهایت همه نابود میشوند.» بریک تاکید میکند: «تلاش تهران برای دستیابی به ظرفیت هستهای، فراهم کردن پوششی برای تلاشهای جنگی متعارف خود است.»
او در ادامه میگوید: «کسانی که درباره توقف ایران هستهای صحبت میکنند، نمیدانند درباره چه چیزی صحبت میکنند. اسرائیل نمیتواند این کار را انجام دهد. در سال ۲۰۰۸، زمانی که پروژه هستهای ایران هنوز در ابتدای راه بود – برخلاف امروز که در بسیاری از سایتها و در اعماق زمین و زیر کوهها توسعه یافته است – اسرائیل در جهت خنثیسازی پروژه هستهای ایران، برای یک حمله برنامهریزی میکرد. ۱۱ میلیارد نیس (شِکِل جدید و واحد پولی اسرائیل) برای آمادهسازی سرمایه گذاری شد، اما در نهایت به نتیجه نرسید.»
این افسر کهنهکار میگوید: «مقامات ارشدی که این عملیات را با دقت طراحی کردند، متوجه شدند که حتی در صورت موفقیتآمیز بودن، تنها میتواند یک سال پروژه را در بهترین وضعیت و نتیجه، به تعویق بیندازد. اما واکنش ایران میتواند به طور بالقوه منجر به کشته شدن ۴۰۰ غیرنظامی [اسرائیلی] شود. این ماجرا مربوط زمانی است که [ایرانیها] تواناییهای کمتری نسبت به امروز داشتند. امروز، اگر اسرائیل اقدام به حمله به سایتهای هستهای ایران کند، تنها میتواند تاخیری جزئی در فعالیتهای هستهای ایران ایجاد کند و در عین حال میتواند شروعی برای یک جنگ منطقهای باشد.»
بریک ادامه داد: «آنچه اسرائیل باید انجام دهد این است که جنگ در نوار غزه را متوقف کند تا بتواند وقت خود را مصروف آمادهسازی یک جنگ متعارف بدون پیامدهای هستهای کند. ما باید از قبل با سپاه موشکی خود و سیستم لیزری دفاعی قدرتمند [در برابر راکت]برای این کار آماده میشدیم.» بریک آیندهای شبیه به دوران جنگ سرد را پیش بینی میکند: «بلوک غرب در مقابل بلوک شرق که دست به توازن قوا میزنند و از جنگ جهانی جلوگیری میکنند.»
او معتقد است که اسرائیل امروز در جنگ خود علیه جهان عرب، بدون کمک گرفتن از یک ابرقدرت و همراه کردنش در جنگ با خود، زنده نخواهد ماند: «نه اینکه ما به دنبال جنگ هستیم، اما اینکه دنیا بداند آمریکا هم در زمان صلح و هم زمان جنگ کنار اسرائیل ایستاده، دشمنان ما را وادار میکند قبل از اینکه بخواهند استارت یک جنگ جهانی دیگر را بزنند، دوبار فکر کنند.»