رویداد۲۴ | بهرام آریانا از دروان کودتای ۲۸ مرداد تا پایان حکومت پهلوی، یکی از بلندپایهترین نظامیان ایران بود. آریانا در سالهای حکومت رضاشاه در ارتش حضور فعال داشت، اما فعالیتهای اصلی او مربوط به دوران پهلوی دوم بود. وی از جملهی ارتشیهای میانردهای بود که پس از شرکت در چند عملیات موفقیتآمیز_ به ویژه در کودتای ۲۸ مرداد و همچنین در عملیات سرکوب عشایر شورشی جنوب_ مورد توجه شاه قرار گرفت و با نظر لطف «همایونی» سریعا پلههای ترقی را در کار خود طی کرد. وی در مدرسه نظامی پاریس درس خوانده بود و عاشق ناپلئون بناپارت بود. به همین جهت به نظامیان و دیکتاتورهای مقتدری، چون رضاشاه نیز علاقه وافری داشت. از طرفی هم عقاید ناسیونالیستی و نژادپرستانه داشت و علناً آنها را اعلام میکرد. ایران باستانگرایی او به حدی که در دین خود را از اسلام به دین زردشتی تغییر داد؛ نامش را نیز از «حسین منوچهری» به «بهرام آریانا».
بهران آریانا در میان سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۶ و سپس از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران بود و یکی از بلندپایهترین نظامیان دوران پهلوی به حساب میآمد. محمدرضاشاه نیز کاملا به آریانا اعتماد داشت و به همین دلیل یکی از ماموریتهای نظامی حساس را به او سپرد: سفر به اسرائیل برای مذاکرات تسلیحاتی.
بیشتر بخوانید: رابطه آلمان و اسرائیل چگونه است؟
حکومت پهلوی در دهه هفتاد میلادی روابط گستردهای با اسرائیل برقرار کرده بود. کشورهای عربی به اسرائیل نفت نمیفروختند، ولی ایران هیچ اعتنایی به آنها نداشت و نیاز اسرائیل به سوخت را برطرف میکرد. دربرابر اسرائیل نیز ارتش شاه را به سلاحهای پیشرفته مجهز کرده بود. این مسئله باعث تیره شدن روابط ایران و کشورهای عربی شده بود؛ به حدی که دبیرکل اتحادیه عرب ایران را به خیانت متهم میکرد و شاه را عامل شکستن اتحاد مسلمانان علیه اسرائیل میدانست. دلیل حمایتهای پرهزینه شاه از اسرائیل نیز موفقیت نظامی این کشور بود.
در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی، بهرام آریانا به عنوان رئیس ستاد ارتش و سپهبد حسن طوفانیان، به عنوان رئیس اداره چهارم(لجستیک) ارتش، به اسرائیل سفر کردند. هدف آریانا و طوفانیان از این سفر، دیدار و مذاکره با مقامات مختلف نظامی اسرائیل بود. آنها از جمله با اسحاق رابین، رئیس وقت ستاد ارتش اسرائیل، و آهارون یاریو، رئیس وقت اطلاعات ارتش اسرائیل، مذاکره کردند و نتایج مذاکرات پروژه موشکی شکوفه بود که در مطلب دیگری به آن پرداختهایم. اما در این سفر یک چهره جنجالی دیگر نیز حضور داشت: یاکو نمرودی، دلال معروف و بدنام اسلحه. در واقع نمروی به عنوان رابط سازمان اطلاعاتی اسرائیل در تهران فعالیت میکرد، ولی هیچ مقام رسمیای نداشت.
این سفر آریانا موفقیت آمیز بود و مدتی بعد هم محمدرضاشاه نیز با پیوستن ایران به پروژه شکوفه موافقت کرد. اما نکته جالب این است که بهرام آریانا در دهه بیست عضو رسمی و فعال «حزب کبود» بود؛ حزبی که با نام «حزب نازی ایران» نیز شناخته میشد. این حزب گرایشات فاشیستی داشت و از حزب نازی آلمان تقلید میکرد. به همین دلیل یهودیستیزی نیز از اصول خدشهناپذیر آن بود. درواقع بهرام آریانا تا پایان عمر خود به نازیسم و آدولف هیتلر اعتقاد داشت و پس از بازنشستگی کتابی با عنوان «ایدئولوژی ارتش ایران» نوشت و تلاشکرد نژادپرستی را در ارتش ساختارمند کند. او میگفت: «نخستین سفارش من این است که در ارتش ایدئولوژی را که بر مبنای فلسفه شاهنشاهی است و هم اکنون در دانشکدهها و دانشگاههای آرتش آموخته میشود پشتیبانی بفرمائید. از سه سال قبل این فلسفه که در خون نژاد آریایی به طور طبیعی وجود داشته و دارد تنظیم و نوشته شده و هم اکنون بطور دیالکتیک تدریس میشود و این موضوع اهمیت شایان دارد، زیرا در دنیای امروز همانطور که در جنگ دوم دیدیم، هیچ ارتشی بدون داشتن ایدئولوژی نمیجنگد.»
اسرائیل از بدو پیدایش خود را قربانی فاشیسم و یهودیستیزی معرفی میکرد. آریانا نیز عقاید فاشیستی و یهودستیزانه داشت. اما آنها با یکدیگر متحده شده بودند و روابط گستردهای در زمینههای نظامی و اطلاعاتی آغاز کرده بودند و دستان آریانا به شکلی عاشقانه در دستان اسحاق رابین بود!